۱۳۹۴ فروردین ۱۴, جمعه

تفسیر کاربردی یوحنا فصل ۱۱


 تفسیر کاربردی   یوحنا  فصل ۱۱
مرگ ایلعازر (۱۱: ۱-۱۶)
۱ ایلعازر برادر مریم و مرتا بود؛ در لوقا ۱۰: ۳۸-۴۲ به این دو خواهر اشاره شده است. ایشان در بیت‌عَنْیا که در سه کیلومتری اورشلیم واقع شده بود، می‌زیستند.
۲ مریم کسی بود که بعدا عیسی را با عطر گرانبهایی تدهین کرد (مرقس ۱۴: ۳-۹؛ یوحنا ۱۲: ۱-۸ مشاهده شود).
۳ هنگامی که ایلعازر بیمار شد (آیۀ ۱)، خواهرانش نزد عیسی فرستادند که در آن سوی رود اردن، در حدود سی کیلومتری دورتر اقامت داشت (یوحنا ۱۰: ۴۰). فرستادگان به عیسی گفتند: «آن که او را دوست می‌داری مریض است». عیسی ایلعازر و خواهرانش را به خوبی می‌شناخت و محبت زیادی نسبت به ایشان داشت (آیۀ ۵).
۴ عیسی فرمود: «این مرض تا به موت نیست»، یعنی ایلعازر سرانجام زنده خواهد ماند. بیماری ایلعازر برای آن بود که خدا و پسرش عیسی جلال یابند (یوحنا ۹: ۳ مشاهده شود).
حتی هنگامی که عیسی این حرف را می‌زد، می‌دانست که ایلعازر مرده است (آیۀ ۱۴). ایلعازر درست بعد از روانه شدن پیکها درگذشته بود.
۵-۶ عیسی از آنجا که می‌دانست ایلعازر مرده است، بلافاصله عزیمت نکرد، بلکه دو روز توقف نمود. وی می‌دانست که ایلعازر را زنده خواهد کرد؛ لذا دو روز یا چهار روز دیرتر، تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کرد. او آنقدر منتظر شد تا موقع مناسب برای رفتن فرا رسد.
۷-۸ بیت‌عَنْیا در نزدیکی اورشلیم در ایالت یهودیه واقع شده بود، جایی که پیشوایان دینی یهود چندین بار سعی کردند که عیسی را بکشند (یوحنا ۸: ۵۹؛ ۱۰: ۳۱، ۳۹). شاگردانش می‌دانستند که بازگشت به یهودیه بس خطرناک است.
۹ عیسی فرمود: «آیا ساعت‌های روز دوازده نیست»؟ در دوران عهد جدید، هیچ کس ساعت نداشت. روز، دوازده ساعت بطول می‌انجامید (در ماههای زمستان «دوازده ساعت» کوتاه تر است). بنابراین عیسی در اینجا می‌گوید که در روز تنها دوازده ساعت وجود دارد که طی آن انسان می‌تواند کار کند و بی آنکه بلغزد، راه رود. در این دوازده ساعت وی می‌تواند براحتی نور این جهان یعنی خورشید را ببیند. بنابراین انسان باید تا فرصت باقی است، کار کند (یوحنا ۹: ۴ و تفسیر آن مشاهده شود).
زندگی یک انسان شبیه به دوازده ساعت روز است. وی باید پیش از مرگ کارش را به پایان رساند. با وجود اینکه رفتن به یهودیه مخاطره آمیز بود، عیسی می‌بایست تا زمانی که هنوز بر روی زمین بود، یعنی مادامیکه روز بود، کار را در آنجا به انجام می‌رساند. «یک یا دو ساعت از روز» در زندگی او باقی مانده بود و پیشوایان دینی یهود تا زمانی که کار او به کمال نرسیده باشد، نمی‌توانستند او را بکشند.
۱۰ برای انسان راه رفتن در شب دشوار است زیرا که نوری نیست. این امر دارای مفهومی روحانی است. مادامی که مسیح با ما است، نور روحانی وجود دارد. لیکن هرگاه که بدون مسیح راه رویم، نوری در ما یعنی در جان ما وجود ندارد. شخصی که نور مسیح را در جان خود ندارد، مطمئنا لغزش خواهد خورد (یوحنا ۸: ۱۲؛ ۱۲: ۳۵ و تفسیر آنها مشاهده شود).
۱۱ عیسی به شاگردانش فرمود که ایلعازر در خواب است. منظورش این بود که ایلعازر مرده است. اغلب در کتاب مقدس در خواب بودن به معنی «مُردن» است (اعمال رسولان ۷: ۶۰؛ اول قرنتیان ۱۵: ۲۰؛ اول تسالونیکیان ۴: ۱۳-۱۵).
برای ایمانداران مسیح، مرگ همانند خواب است. مسیحیان محو و نابود نخواهند شد؛ ایشان بزودی در آسمان بیدار خواهند شد.
۱۲-۱۳ شاگردان که نمی‌دانستند ایلعازر مُرده است، پنداشتند که منظور عیسی فقط این است که ایلعازر در خواب آرام است، و در اینصورت شفا خواهد یافت.
۱۴-۱۵ آنگاه عیسی به شاگردانش آشکارا فرمود که ایلعازر مرده است. وی این امر را به گونه‌ای مافوق طبیعی می‌دانست و کسی به او نگفته بود. سپس افزود: «... برای شما خشنود هستم که در آنجا نبودم تا ایمان آرید». اگر عیسی آنجا می‌بود، ایلعازر را پیش از آنکه بمیرد شفا می‌داد و این معجزه‌ای کم اهمیت تر می‌بود. لیکن زنده کردن یک مرده، خصوصا چهار روز بعد از مرگ (آیۀ ۱۷)، معجزه‌ای بزرگ بود. چنین معجزه‌ای ایمان شاگردان را افزوده، تقویت می‌کرد (لوقا ۱۷: ۵).
۱۶ توما ملقب به توام، یکی از آن دوازده شاگرد (مرقس ۳: ۱۸)، سایر شاگردان را ترغیب کرد تا همراه عیسی به یهودیه بروند «تا با او بمیرند». توما آماده بود تا برای عیسی بمیرد. بقیه شاگردان نیز چنین بودند. لیکن در آخر، هنگامی که عیسی دستگیر شد، آنان همگی گریختند (مرقس ۱۴: ۵۰). ایمان شاگردان ضعیف بود.
عیسی خواهران ایلعازر را تسلی می‌دهد (۱۱: ۱۷-۳۷)
۱۷ هنگامی که عیسی به خانۀ ایلعازر رسید، وی چهار روز بود که مُرده بود. یک روز طول کشیده بود تا پیکها نزد عیسی برسند و عیسی نیز دو روز توقف کرد. سپس یک روز طول کشید تا عیسی به بیت‌عَنْیا برسد.
۱۸- ۲۰ بسیاری از دوستان یهودی خانواده آمده بودند تا مریم و مرتا را تسلی دهند. اما مرتا با شنیدن خبر آمدن عیسی، مریم و دوستان یهودی خود را ترک کرد و به استقبال او شتافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر