۱۳۹۳ فروردین ۶, چهارشنبه

نام تو پر جلال باد



ای پدر ما که درآسمانی نام تو مقدس، نام تو پر جلال باد
شکرگزار تو هستم ای خداوند برای هر آنچه که از روی لطف، رحمت و مهربانی خودت به ما ارزانی داشته اید
خداوندا با تمامی دل و جان با همه قلب و وجود از تو سپاسگزار هستم برای دوستانم برای عزیزانی که بهم عطا فرمودی ، حقیقتا تسلی تو ، صلح تو و برکات و سلامتی ترا، ای خداوند خواستار هستم برای همه دوستانم باشد
که دستان قدوس و آرامی بخش تو همیشه بر ایشان باشد تا همه را قوت جان و تسلی روح باشد.. خداوندا با تمامی دل و احساسم سال نو میلادی مبارک و خجسته را به همه دوستانم تبریک عرض مینمایم ، باشد که تو شادی بخش زندگی و آرامی جان ایشان باشید.،
ای مسیح پر جلال و ای خدای زنده ام تو مرحم زخم ایشان باش و تسلی باش برای قلبهای دردمند و شادی بده به قلبهای محزون و تو صخره و ملجای ایشان باش
ای خدای قدوس تو به زانوان خسته قوت بده و عنایت فرما همه در هر حال و هر مکان فقط به تو توکل و توسل جویند
ایمان دارم تو هیچوقت فرزندانت را یتیم و تنها نمیگذاری و می دانم تو همیشه یار ، یاور و همه کس ما هستی در این دنیای غریب
پدر جان با قوت و قدوسیت اسم یگانه مسیح مقدس همه عزیزانم را به دستان زور آور و مبارک تو می سپارم و یقین دارم تو در این سال جدید بهترین هدایا و ارزنده ترن برکات را برایشان تدارک دیده ای پس به حرمت نام خودت اراده ات بشود بر زندگی این عزیزان
پدر جان تمام شکر گذاری و مناجاتم را به اسم قدوس و عظیم و مهربان عیسی مسیح به بارگاه قدوست بلند میکنم و به نام خدای زنده از تو می طلبم که تو از اعلی آمین بگویی و اجابت فرمایی. بنا بر حسب اراده نیکو و زیبایت
به شایستگی اسم مسیح زنده
آمین  آمین  آمین

۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

۱۶ زیرا من به انجیل عیسی مسیح افتخار می کنم



رومیان باب ۱
۱۶ زیرا من به انجیل عیسی مسیح افتخار می کنم چون قدرت خداست برای نجات تمام کسانی که ایمان بیاورند. پیغام انجیل در ابتدا فقط به یهودیان اعلام می شد، اما اکنون همه می توانند با ایمان آوردن به آن ، به حضور خدا راه یابند. ۱۷ این پیغام اینست که خدا فقط در یک صورت از سر تقصیرات ما می گذرد و به ما شایستگی آن را می دهد که به حضور او برویم ؛ و آن وقتی است که به عیسی مسیح ایمان آوریم . بلی ، فقط و فقط ایمان لازم است . همانطور که کتاب آسمانی می فرماید: “فقط کسی نجات پیدا می کند که به خدا ایمان داشته باشد. 

۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

پیغام نجات بخش انجیل


بسبب فداکاری مسیح ،همه شما که پیغام نجات بخش انجیل راشنیده اید و به مسیح ایمان اوردید.
به وسیله روح القدس مهر شده ایدتا مشخص شود که متعلق به مسیح هستید.خدا از زمانهای گذشته
وعده داده بودکه روح القدس را به همه ما مسیحیان عطا کندکه خدا هر چه وعده داده است به ما عطا
خواهد فرمود.مهر روح خدا برما ،نمایانگر این است که خدا ما را بازخرید کرده و ضمانت نموده است
که ما را به حضور خود ببرد .این نیز دلیل دیگری است برای انکه خدای شکوهمند خود را بهتر بشناسیم،
جلال بر نام مقدس خداوند و فرزندش عیسی مسیح.

۱۳۹۲ اسفند ۲۶, دوشنبه

تدبیر و هدف ابدی خدا


در بررسی اراده خدا درباره نجات ،متوجه میشویم که تدبیر و هدف ابدی خدا
در پیش تعیینی ایمانداران و انچه از ازل مقرر شده است که ما به شباهت پسر
خدا یعنی عیسی مسیح دراییم .
همیشه حیرت و شگفتی ،عکس العمل انسانی است که صادقانه و با قلبی جستجوگر میکوشد
تا ارتباط بین هدف و اراده حاکم خدا را با اراده ازاد انسان درک نماید.اراده خدا را در محبتو
رحمتش مشاهده میکنیم ،او محض رحمت خود ،ما را در مسیح زنده گردانید زمانی که در گناهان
و خطاهای خود مرده بودیم.
کلام خدا ،افسسیان ۵.۴.۲

۱۳۹۲ اسفند ۲۲, پنجشنبه

فرزند شيطان‌




كسي‌ كه‌ در گناه‌ بسر مي‌برد، نشان‌ مي‌دهد كه‌ فرزند شيطان‌ است‌، زيرا شيطان‌ از همان‌ ابتدا كه‌ خود را به‌ گناه‌ آلوده‌ ساخت‌، تابحال‌ گناه‌ مي‌كند. اما فرزند خدا آمد تا اعمال‌ شيطان‌ را باطل‌ سازد.
اول یوحنا باب 3 ایه 8
شیطان از بدو تولد آدم با او بوده و همواره در فکر به تسلط گرفتن موجودیت و روحانیت انسان بر روی زمین بوده است ، شیطان در بطن آدمها خصوصاً جامعه مسیحیت جا خشک کرده ، شیطان در فکر این است که مردم را فریب بده و انسانها را از اعمال درست بازداره و به سمت کارهای ناپسند و نادرست سوق بده شیطان همیشه در فکر این است که انسان‌های صالح و با ایمان را اسیر افکار شیطانی خود کند و مردم را تحت سیتره فرمان خود ببره. و تلاش او به وجودآوردن فرقه‌های کاذب و دروغین زیادی است که ما هر روزه با آموزه‌های آنها برخورد می‌کنیم ، همانند فرقه برانهامیست‌ها، شاهدان یهوه ، مورمون‌ها و....
این عهدی است که شیطان بخاطر رانده شدنش از ملکوت خداوند با خود بسته.
‌در آسمان‌ جنگي‌ روي‌ داد. ميكائيل‌ و فرشتگان‌ زير فرمان‌ او با اژدها و فرشتگان‌ خبيث‌ او جنگيدند. اژدها شكست‌ خورد و همراه‌ فرشتگانش‌ از آسمان‌ رانده‌ شد. بله‌، اين‌ اژدهاي‌ بزرگ‌، يعني‌ آن‌ مار قديمي‌ كه‌ اسمش‌ ابليس‌ يا شيطان‌ است‌ و همان‌ كسي‌ است‌ كه‌ تمام‌ مردم‌ دنيا را فريب‌ مي‌دهد، با تمام‌ دار و دسته‌اش‌ بر زمين‌ افكنده‌ شد. مکاشفه باب 12ایه 7-8-9
خداوند در کلام بارها یادآوری نموده ، معلمین دروغین زیادی در بین انسانها خواهند آمد که تلاش می‌کنند مردم را برای رسیدن به مقصود شخصی گمراه کنند و به تباهی بکشانند، و اما همیشه كساني‌ كه‌ عدالت‌ را به‌ جا مي‌آورند همانند صالحان که دربدن مسیح یکی هستند و برای جلال نام خدا فعالیت می‌کنند، معلمين دروغین را بابت کارهای پلیدی که انجام می‌دهند به ایمانداران بشناسانند.
متی باب7 آیه 16
ايشان را از ميوه هاي ايشان خواهيد شناخت. آيا انگور را از خار و انجير را از خس مي چينند؟
کسانی که در چهره‌های گوناگون گناه می‌کنند، همیشه در فکر و اندیشه گناه بسر می‌برند. این‌ها فرزندان شیطان هستند که صرفاً وجودشان برای تباهی انسانهاست. ما فرزندان خداوندمون هستیم ‍‍‍‍‍. محبت عشق ، قدرت و قوت ... او در بدن ماست این طبیعت خداوند است که در ما نمایان شده پس ما نمی‌توانیم با دریافت نمودن طبیعت خداوند گناه کنیم. کسانی که از صالحین و پاکان مسیحیت هستند نمی‌توانند به دور از ذات خداوند عمل کنند، روح القدس که در بدن همه ما ساکن هست ما را به این عمل هدایت می‌کند که کارهای شایسته و نیکو انجام دهیم و از شرارت و نافرمانی کردن که مختص فرزندان شیطان است، دوری کنیم. ایماندار واقعی کسی است که به وسیله ایمان به پدرآسمانی و بخشیده شدن گناهان توسط یگانه فرزند او عیسی مسیح، که برروی صلیب و به عظمت و قدرت روح القدوس زندگی روحانی جدیدی را فراهم آورد، فرامین خداوند را اجرا کند

۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

بدعتهاي تثليثي



(3 از 3)
بدعتهاي تثليثي
آنچه تا كنون گفتيم اعتقاد اكثريت کلیساهای معتقد به آموزه تثلیث می‌باشد ، در عين حال در ميان برخي از فرقه هاي كوچك طرفدار ندارد . در اينجا به طور مختصر به چهار تفسير ديگر از تثليث اشاره ميكنيم كه از نظر كليسا مردود اعلام شده.
الف- حالت گرايي (modalism)
اين اعتقاد كه بيشتر به سابليوس در قرن سوم ميلادي نسبت داده ميشود . وی در سال 217 میلادی زیست میکرد و امروزه هم طرفداراني براي خود دارد ، معتقدند كه يك خدا بيشتر وجود ندارد و اين خدا در حالت هاي مختلف براي ما بروز كرده يك بار به صورت خداي پدر در نقش خالق و قانون گذار ظهور كرده كه از اين جنبه از خدا به عنوان خداي پدر نام برده ميشود و سپس همان خداي پدر جسم ميپوشد و به زمين مي ايد و به صليب كشيده ميشود و ميميرد و دوباره زنده ميشود و در نقش خداي نجات دهنده ظهور ميكند كه از اين جنبه او با نام خداي پسر نام برده ميشود و سپس همين خدا در نقش كسي كه تقديس ميكند و حيات جاودان ميبخشد مكشوف ميشود كه از اين جنبه خدا را روح القدس مينامند
بدين ترتيب ميان سه شخص تثليث جز از نظر ظاهري و زماني هيچ تفاوتي نيست و عناوين پدر ، پسر روح القدس تنها سه نام مختلف براي يك خداي هستند
اين اعتقاد مانند همان تشبيه اشتباهي بود كه يك ليوان آب كه به سه صورت مايع ، جامد ، و بخار در مي ايد . در حال حاضر فرقه های پنطاکیستی های یگانه انگار مانند کلیسای متحده پنطاکیستی و فرقه برانهامیست طرفدار این نظریه هستند .
ب- اعتقاد به سه خدا ( tritheism)
برخی دیگر از کلیساها معتقدند که تثليث مشتمل بر سه وجود برابر ، مستقل ، و خود سالار است كه هر يك داراي ماهيتي الهي است مثلا شما سه انسان را در نظر بگيريد كه هر يك هويتي مستقل دارند و در عين حال هر سه بشرند اين تمثيل را ميتوان در انديشه هاي آباي كاپادوكيا يافت .
ج- سلطنت گرايي ( monarchianism)
اين اعتقاد كه در ابتدا به بدعت گنوسي مشهور شد و امروزه هم در ميان برخي از کلیساها طرفداراني دارد به بدعت سلطنت گرايي مشهور است آنها هر چند كه پدر و پسر را خدا ميدانند ولي آنها را در درجه پايينتر و به عنوان خداي كوچكتر قبول دارند در حالي كه عمده کلیساها قائل به تساوي بين سه شخصيت تثلیثي در الوهيت هستند اريجن (185- 255) نيز معتقد بود به همان مفهومي كه پدر خداست پسر خدا نيست .
د- توحيد گرا ها (Unitarianism)
اين دكترين كه امروزه طرفداران بسياري پيدا كرده و با شدت هر چه تمام تر از طرف كليسا هاي سنتي مورد حمله قرار ميگيرد و فرقه هايی که خود را به ایمان مسیحی متصل می نمایند و ادعای راست کیشی می کنند مانند شاهدان يهوه پيرو اين انديشه هستند اینها الوهیت عیسی مسیح را مردود می دانند و بیشتر بر جنبه انسانی مسیح تأکید می ورزند و در تاريخ مسيحيت نيز الهي داناني چون آريوس پيرو اين نظريه بودند و فرقه ابيوني‌ها هم در قرون اوليه ميلادي چنين اعتقادي داشتند .
ايشان معتقدند و ما يك خداي واحد حقيقي بيش نداريم و عيسي مسيح يك انسان است البته انساني كه نظير ندارد و يك مخلوق كامل است ولی این مخلوق با مخلوقات دیگر متمایز است در عالم ازل اولین مخلوقی بوده که خداوند خلق فرموده .
باید این واقعیت را بدانیم که زندگی عیسی , با تولد او آغاز نشده است بلکه عیسی به عنوان موجودی روحانی , مدت ها قبل از آفرینش جهان وجود داشت و سپس خدا مدت مدیدی پس از آنکه جهان را آفرید , او را در هیئت انسانی زاده شده از یک زن فرو فرستاد . انجیل یوحنا در باب 1 می گوید : در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود . همان در ابتدا نزد خدا بود و در آیه 4 می گوید : در او حیات بود و حیات نور انسان بود . در آیه 14 از باب 1 یوحنا عنوان می کند که کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد , پر از فیض و راستی و جلال اورا دیدیم , جلالی شایسته پسر یگانه پدر. بنابراین می بینیم که آنچه خدا در مورد خود می گوید کاملاً واضح است اما آنقدر والا و عجيب است كه عقل انسان قادر به درك آن نيست. ما نمی توانیم آن را درک کنیم زيرا افكار خدا و طريق هاى او بسيار بلندتر از افکار و طریق های ما می باشد . (اشعیا 55 : 8-9) ما می توانیم ببینیم که حقيقت چيست , ولی نمی توانیم توضیح دهیم که چگونه چنین چیزی ممکن است . این برای فکر و ذهن محدود ما بسیار زیاد است . تنها خدا می تواند خدا را بشناسد و درک نماید .
در یوحنا 5 : 23-24 گفته شده که مسیح از سوی پدر فرستاده شد . یافت آموزه تثلیث در کتاب مقدس کار سختی نیست , ولی بیانش برای ایمانداران غالباً مشكل است . گفتن اينكه خدا واحد است ، كار سختى نيست . گفتن اين نيز كه سه وجود الهى هست باز چندان مشكل نيست. مشكل وقتى پیش می آید که کسی بپرسد (سه چه ؟) . نمی توانید در جواب بگویید (سه ثلث) زيرا پدر نه بخشى از خداى واحد بلكه تماميت خدا است و همين نكته در مورد پسر و روح القدس نیز صادق است . نمی توانید بگویید سه خدا . زیرا این بدان معنی است که سه گانه پرست شده و وحدانیت خدا را انکار کرده اید . ما نمی توانیم درک کنیم که چگونه این سه شخص می توانند در بین خود دارای یک فکر و یک اراده باشند . اما لازم است بر این نکته تأکید شود که ما به آن ایمان داریم , نه به خاطر اینکه نمی توانیم آن را بفهمیم یا بیان کنیم , بلکه به این دلیل که خدا در کلام خود , خود را بر ما چنین مکشوف نموده است . پس خدا «تثلیث تقسیم ناپذیر» و یگانگی «اسرارآمیز» است .
چنان چه به طريقى غير از اين در مورد خدا بينديشم، ديدگاه ما نسبت به خدا با دیدگاه کتاب مقدس متفاوت خواهد بود و خدائى بر اساس تصورات خود خلق کرده و این بت پرستی است.
ما عمیقاً می دانیم و اعتراف می کنیم که تثلیث رازی , فراتر از ادراک ما است .جلال خدا غير قابل درك است. هيچ گونه قياس و تشابهى براى آنچه تاكنون گفته ايم، وجود ندارد. هيچ راهى براى به تصوير كشيدن اين حقيقت وجود ندارد شما می توانيد از سه انسان سخن بگوييد كه هر سه به طور مساوى انسان هستند و از یکدیگر متمایز میباشند. ولى هر اندازه به آنها نگاه كنيد، سرانجام همان سه نفر را می بینید ، نه يك نفر. سه شخص الوهيت، هر يك به طور مساوی خدا هستند و از یکدیگر متمایز می باشند راز موضوع این است كه جز يك خدا وجود ندارد و اين خدا نه خارج از آن سه است ونه جدا از آنها و جز به عنوان سه شخص تثلیث , وجود دیگری ندارد . هرآنچه می توان درباره خدا گفت ، در مورد هر يك از سه شخص تثليث نيز صادق است، زيرا هر يك خدا است و در الوهيت شأن مساوى دارند . در اين معنى، يكى از آنها نمی تواند مافوق یا مادون دیگری باشد و هر آنچه بتوان در مورد یکی از آنها گفت , در مورد آن دو دیگر نیز صدق می کند .
منابع :
1. فلسفه آبای کلیسا (هری اوسترین ولفسن)
2. راز تثلیث (استوارت اوليوت)
3. تثلیث (کشیش آرمان رشدی)
4. الستر مک کراث، در امدي بر الاهيات مسيحي
5. استوارت اليوت ، راز تثليث
6. لوئيس بركوف ، الاهيات سيستماتيك
7. استوارت اليوت، يگانگي در تثليث
8. اعتقاد نامه وست منيستر

۱۳۹۲ اسفند ۱۵, پنجشنبه

زندگی در روح.




زندگی در روح
تفسیر کاربردی رومیان باب ۸
 (۸: ۱-۱۷)
۱ گفتیم که توسط شریعت یهود، قصاص و مجازات نصیب ما خواهد شد، شریعت ما را به مجازلت مرگ محکوم می کند، زیر هر چند که کوشش کنیم، نخواهیم توانست که کلیۀ اعمال و توقعات شریعت را موبه مو و بحد کمال بجا آوریم. شریعت می گوید: یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما (تثنیه ۶: ۵؛ انجیل مرقس ۱۲: ۳۰ ). ولی چه کسی قادر است که این حکم را بطور کامل اجرا کند؟ هیچ کس. شریعت می گوید: طمع مورز (خروج ۲۰: ۱۷؛ رومیان ۷: ۷). ولی کسیت که بتواند این حکم را بطور کامل اجرا کند؟ هیچ کس، قلوب و افکار و طبیعت ما شریر و ناپاک است. با این وصف، چگونه ممکن است که در نظر خدا عادل شناخته شویم؟ به هیچ گونه! در عوض، شریعت ما را به مرگ محکوم نموده است.
ولی اینجا در آیۀ ۱، ما راه گریز از مجازات مرگ را پیدا می کنیم: اگر در مسیح باشیم، هیچ قصاصی برایمان منظور نخواهد شد!
در مسیح عیسی بودن، یعنی ایمان آوردن به او، یعنی او را خداوند و نجات دهندۀ خود دانستن، یعنی اینکه کنترل سکان زندگی را بدست مسیح سپردن.
زمانی که در مسیح باشیم، گناهان ما آمرزیده شده و پاک و شسته خواهد شد و در نظر و در نزد خدا عادل شمرده خواهیم گردید (به رومیان ۵: ۱ مراجعه نمایید). هر کسی که در مسیح نباشد، مجرم شمرده خواهد شد و به مجازات و کیفر گناهان خود خواهد رسیذ.
لازم به تاکید است که ایمانداران بخاطر عدالت مسیح عادل شمرده خواهند شد، و نه بخاطر عدالت خودشان، زیرا که او (عیسی مسیح) بدون گناه زندگی کرد (عبرانیان ۴: ۱۵). او همۀ موارد و قوانین شریعت را بطور کامل به انجام رسانید. و پس از آنکه اعمال شریعت را بطور کامل انجام داد، مجازات گناهان ما را، بجای ما بدوش خود گرفته، متحمل مجازات ما گردید. شریعت دیگر قادر به مجازات ما نیست. زیرا که کیفر گناهان ما بر دوش مسیح قرار داده شده است! مسیح یکبار و بجای ما مجازات مرگ را دریافت نموده، بجای ما مصلوب گردید. پس هیچ قصاص نیست بر ماهائی که در مسیح عیسی هستیم. چه خبر خوش و چه مژدۀ دل انگیزی! کل بشریت در تمامی جهان در مقابل خدای واحد قادر مطلق، بخاطر گناهان خود مقصر و سر افکنده بودند. ولی پدر آسمانی، به ایشان مژده می دهد که اگر در مسیح باشند، قصاص از ایشان برطرف خواهد گردید.
ولی بیاد داشته باشید که هر چند که ما ایمانداران از قصاص و مجازات رها شده ایم، اما هنوز در زندگی ما گناه وجود دارد. پس ما هنوز بخاطر گناهانمان مقصر بوده و بایستی مجازات گناه را بچشیم. ولی اگر از گناهان خود توبه کنیم، خدا گناهانمان را بحساب ما نخواهد آورد؛ او بر ما حکم نخواهد نمود (به اول یوحنا ۱: ۹ و تفسیر آن آیه مراجعه نمایید).
۲ عیسی منجی ماست. منظور از روح حیات، روح القدس است (که روح پدر و پسر می باشد).
در این رساله، پولس رسول از واژۀ شریعت به طرق مختلف استفاده می کند؛ و بنابه مضمون متن، کلمۀ شریعت ممکن است معانی مختلفی داشته باشد. در اغلب موارد، به معنی قوانین است که خدا بوسیلۀ موسی به قوم بنی اسرائیل داد. ولی در این آیه، همچون که پیشتر در آیات ۷: ۲۱، ۲۳ دیدیم، شریعت جهت بیان مبانی امر و اصول کار، استعمال گشته است. پیش از آنکه روح القدس در زندگانی ما وارد شود، این شریعت گناه و موت بود که اصول کار و مبانی اعمال ما را تعیین می کرد. ولی زمانی که روح القدس به زندگی ما وارد شد، آن شریعت کهنۀ گناه و موت رخت بربست و شریعت روح حیات جایگزین آن گردید.
شریعت یهود، که انسان را به موت محکوم می کند، بشر را تحت شریعت گناه و موت قرار می دهد، حال آنکه روح قدوس مسیح ما را از آن شریعت گناه و موت آزاد گردانیده است. نه تنها روح القدس ما را از قصاص و مجازات گناه رهانیده است، بلکه بوسیلۀ او از چنگال و سلطۀ گناه نیز رستگار شده ایم (رومیان۶: ۱۴).
۳ در این آیه، کلمۀ شریعت به معنای شریعت یهود بکار رفته است. مقصود اصلی شریعت یهود، نجات بشر و رهنمون شدن ایشان بسمت عدالت و حیات جاودانی بود (رومیان ۷: ۱۰). ولی بخاطر طبیعت گناه آلود بشر، شریعت در انجام این عمل مهم "ضعیف" بوده، قادر نبود که انسان را عادل ساخته و نجات دهد. شریعت یهود صرفا قادر به محکوم ساختن بشر بود و بس، و از نقطه نظر رهانیدن بشر از چنگال گناه و شرارت، از دست شریعت کاری ساخته نبود. زیرا آنچه از شریعت محال بود، چون که به سبب جسم ضعیف بود، (که همانا رهانیدن بشر از چنگال "شریعت گناه و موت" باشد)، خدا بوسیله فرستادن پسر یگانۀ خود عیسی مسیح، به جهان آنچه را که شریعت قادر به انجامش نبود بعمل آورد.
چگونه مسیح ما را از شریعت موت و گناه می رهاند؟ او برای گناه یعنی بعنوان قربانی گناه فرستاده شد؛ یعنی اینگه وی گناهان بشریت را بر خود گرفت و زندگی خویش را مانند قربانی گناهان ما تقدیم نمود. براساس شریعت یهود، اگر فردی یهودی مرتکب گناهی می گردید، می بایست حیوان بی گناهی را بخاطر گناه خود قربانی کند. پس بشکلی سمبولیک، حیوان قربانی شده، حکم اعدامی را که در خور آن گناه بود بجای شخص خاطی دریافت می داشت. به همین شکل، عیسی مسیح هم مانند همان برۀ قربانی است که بوسیلۀ بذل جان او بر روی صلیب، یا قربانی ساختن خود، ما که در حضور خدا مرتکب گناه گردیده بودیم، فدیه شده، پاک شناخته می شویم. مسیح، که هرگز گناه نکرد، هم گناه و هم جرم و شرم گناهان ما را برخود گرفته بجای ما مجازات گردید (به انجیل مرقس ۱۰: ۴۵؛ دوم قرنتیان ۵: ۲۱ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
مسیح، "در شبیه جسم گناه" آمد. او گناهکار نبود، بلکه بشباهت یک گناهکار به این جهان آمد، ولی سوای مسئله گناه، وی از هر نظر دیگری کاملا مانند یک انسان عادی همچو یکی از ما بود. او تمامی تجربیات و وسوسه هایی را که ما تجربه می کنیم، تجربه نمود، با این تفاوت که در هیچ یک از آن تجربیات لغزش نخورده، مرتکب گناهی نگشت (عبرانیان ۲: ۱۴-۱۵؛ ۲: ۱۷-۱۸؛ ۴: ۱۴-۱۵).
مسیح بر گناه در جسم فتوا داد، یعنی اینکه او بر گناه در جسم غلبه یافته و قدرت آن را متلاشی کرد. ولی چگونه این کار را انجام داد؟ به قرار زیر: شریعت یهود مانند یک قاضی عادل است که موظف به تنبیه و مجازات خاطیان می باشد. ولی پس از آنکه مجرم مجازات تعیین شده را پذیرفت و تنبیه گردید، دیگر قاضی بر آن مجرم ادعایی نخواهد داشت. پس از آنکه فرد مجرم مجازات اعدام را دریافت کرد، وی به یک معنا از قانون آزاد گریده است. وی بهای کامل گناه خود را با قیمت جان خویش پرداخته است و دیگر چیزی جهت پرداخت باقی نخواهد ماند. زمانی که فرد اعدام می شود، دیگر به قانون دینی نداشته و گناهش پاک گردیده و باید خلاف و جریمه را تمام شده دانست. پس به یک معنا، وی بر گناهی که مرتکب شده بود در مرگ خود فتوا داده است. این همان چیزی است که پولس رسول می گوید، مسیح بر گناه در جسم فتوا داد. بوسیلۀ مرگ خود بر صلیب، مسیح بر گناهان ما فتوا داده و ما را از آنها خلاصی بخشید.
بر اساس مقرارت شریعت یهود، هر گاه کسی مرتکب گناهی می شد، باید حیوانی را بجهت پاک شدن از آن گناه قربانی نماید. پس، یک فرد یهودی، می گذارنید. پس از گذرانیدن یک قربانی، فرد بطور موقت پاک محسوب می گردید. ولی دیری نخواهد گذشت که فرد دوباره مرتکب خطا شده، مجددا ناپاک خواهد گردید. در این چهار چوب قوانین که فرد یهودی یک لحظه پاک محسوب شده و ثانیۀ دیگر ناپاک، دیگر شخص قادر نخواهد بود که از پاکی دائمی خود مطمئن باشد. لذا گناه یهودیان دائما بدنبال ایشان روان بود و هرگز بطور کامل از لکه و اثر گناه پاک نمی گردیدند.
ولی قربانی مسیح با قربانیهای حیوانی یهودیان فرق می کند. قربانی مسیح، دارای قدرتی است که قادر به پاک کردن کامل لکه و اثر گناه ایمانداران می باشد. تاثیر قربانی او همیشگی و ماندنی است. تاثیر قربانی او همیشگی و ماندنی است. بوسیلۀ قربانی او یکبار و برای همسشه به گناه فتوا داده شده و بقدرت آن در هم کوبیده گردیده است (به عبرانیان ۷: ۲۶-۲۷؛ ۹: ۱۱-۱۴؛ ۹: ۲۴-۲۶؛ ۱۰: ۱، ۴، ۱۱-۱۴ مراجعه نمایید).
۴ وقتی نوشته های پولس رسول را در رابطه با شریعت یهود می خوانیم، ممکن است فکر کنیم که وی نسبت به شریعت بسیار بدبین می باشد، چوت می گوید شریعت ضعیف است (آیۀ ۳)؛ قوانین یهود، شریعت گناه و موت است (آیۀ ۲). ولی پولس رسول معتقد است که شریعت هدیۀ خدا به قوم بنی اسرائیل می باشد، و لذا شریعت، پاک و عادل است. باید از شریعت اطاعت کرد. زیرا در غیر این صورت، خدا سرانجام بشر را بخاطر تخطی و تخلفش از فرایض شریعت، تنبیه خواهد نمود. مسیح، خود همۀ فرایض عدالت شریعت را بجا آورد. شریعت از بشر انتظار دارد که مطابق عدالت و قدوسیت خدا زندگی نماید و عیسی مسیح مطابق انتظارات شریعت و بطور کاملا بی گناه و مقدس زندگی کرد و امر شریعت اینست که قرض گناه بوسیلۀ مرگ باز پرداخت شود، عیسی مسیح بوسیلۀ مرگ خود بر صلیب آن شرط را نیز بجا آورد. به این صورت، او زندگی کرد و مُرد تا عدالت شریعت در ما کامل گردد. ما هرگز قادر به انجام آن عدالت شریعت نمی بودیم، لذا عیسی مسیح عدالت شریعت را جهت ما بجا آورد (به انجیل متی ۵: ۱۷؛ رومیان ۳: ۳۱ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
حال ممکن است بپرسید که چگونه ملزومات شریعت بعمل آمد؟ جواب از این قرار است که: زمانی که عیسی مسیح مجازات و مکافات گناهان ما را بر خود گرفت، در همان زمان عدالت و پاکی و قداست خود را بما بخشید، عدالت و قداستی که مطابق با توقع و انتظارات شریعت می باشد (دوم قرنتیان ۵: ۲۱).
چه کسی عدالت مسیح را دریافت نموده است؟ کسانی که در طبیعت گناه رفتار می کنند، عدالت مسیح را دریافت نخواهند نمود، بلکه آن عدالت بوسیلۀ آنانی که برحسب روح رفتار و زندگی می کنند، تحصیل خواهد گردید.
تعریف زندگی بر حسب روح به قرار ذیل است: زمانی که به عیسی مسیح ایمان آوردیم، روح القدس وارد زندگی ما شده، بما قدرت و میل اطاعت از خدا و احکام وی را می بخشد. ما بوسیلۀ روح از نو متولد می گردیم، و زندگی روحانی تازه ای در مسیح نصیبمان می گردد. فقط بوسیلۀ نیروی روح القدس در زندگی ماست که قادر به انجام عدالتی که خدا را خشنود خواهد نمود، خواهیم بود. یعنی اینکه فقط بوسیلۀ روح القدس است که قدرت زیستن یک زندگی پاک و همراه با عدالت را خواهیم داشت. صرف ایمان داشتن به عدالت مسیح کافی نیست، بلکه بوسیلۀ روح القدس، زندگی ما نیز باید نمونه ای از عدالت مسیح باشد. این همان چیزی است که پولس رسول زندگی در روح می نامد.
نقطه مقابل زندگی در روح، البته همان زندگی در جسم و شهوات و خیالات جسمانی و طبیعت نفسانی است. زندگی بر حسب جسم، یعنی زندگی بر اساس تمایلات و تخیلات و هوسهای طبیعت جسمانی و طبیعت مایل به گناه (به غلاطیان ۵: ۱۹-۲۱ مراجعه نمایید). ما نمی توانیم در آن واحد هم مطابق جسم و هم بر حسب روح زندگی کنیم؛ بلکه باید یا براساس این و یا مطابق آن رفتار نماییم (به غلاطیان ۵: ۱۶-۱۸ و ۵: ۲۴-۲۵ مراجعه نمایید).
اینجا در چهار آیۀ نخستین باب هشتم، پولس رسول خلاصه ای از مژدۀ انجیل مسیح را برایمان بیان می کند. در هفت باب اول رساله به رومیان، پولس رسول پیش قضیه و شالودۀ انجیل را برای ما شرح داد، و اینک در باب هشتم است که وی اصل انجیل و خبر خوش نجات را برای ما بازگو می کند. او به ما می گوید که مسیحی بودن چه معنایی دارد.
ما می توانیم این آیات را بخوانیم، فرا گیریم، حفظ کنیم و یا حتی با پیام آن موافقت نماییم (چنانکه بسیاری از مردم انجیل عیسی مسیح را بعنوان مژده و پیام خوش می شناسند). ولی تا وقتی که حیات و عمل روح القدس را در زندگی خود تجربه نکرده باشیم، این آیات برای ما بلااستفاده خواهند بود، روح القدس زنده است؛ او واقعی و حقیقی است. او منتظر است که به زندگی ما وارد شده ما را متبدل سازد، پس بیایید با شتاب او را به زندگی خود دعوت کنیم!
۵ حال چگونه قادر به تشخیص این نکته خواهیم بود که آیا برحسب روح رفتار می کنیم یا خیر؟ جواب روشن است، با توجه کردن به این که افکارمان پیرامون چه مسائلی دور می زنند. اگر دربارۀ مسائل دنیوی، از قبیل هوسهای جسمانی و گناه آلود، ثروت اندوزی، غرور، شهرت و مانند اینها تفکر می کنیم؛ پس مطابق جسم و طبیعت نفسانی و نه برحس روح رفتار می کنیم. ولی اگر افکار ما بروی ارزشها و مسائل روحانی، از قبیل عدالت، قدوسیت، محبت، فروتنی و امثالهم متمرکز است، پس می توان اطمینان داشت که برحسب روح رفتار و زندگی می کنیم.
بیایید از خود این سوال بسیار مهم را بپرسیم که "براستی من دربارۀ چه تفکر می کنم؟
۶ تفکر جسم موت است، یعنی اینکه، زمانی که افکار ما برطبق طبیعت جسمانی، کنترل شود، نتیجه ای جز موت ببار نخواهد آورد. از سوی دیگر، تفکر روح حیات (جاویدان) و سلامتی است (به رومیان ۷: ۵ و ۸: ۱۳ و غلاطیان ۶: ۷-۸ مراجعه نمایید).
۷ تفکر جسم، یعنی فکری که بتوسط طبیعت جسمانی کنترل می شود، دشمنی خداست یعنی اینکه برضد خدا قد علم خواهد نمود. این طرز تفکر، صرفا از خدا دور و نسبت به مسائل روحانی بی تفاوت نیست، بلکه عملا دشمنی خدا را پیشه خواهد نمود (یعقوب ۴: ۴). این چنین تفکری، زیر بار انقیاد و اطاعت از شریعت خدا نمی رود (در اینجا منظور از شریعت خدا، شریعت مذهبی قوم یهود نیست، بلکه منظور ارادۀ خدا و فرمانروایی خدا می باشد).
۸ مهم نیست که چه قدر اعمالمان نیکو باشد و مهم نیست که چه قربانی های بزرگ و کوچکی تقدیم خداوند می کنیم، تا وقتی که جسمانی هستیم، و بطور جسمانی زندگی می کنیم، قادر به راضی و خشنود ساختن خدا نخواهیم بود.
باید بخاطر داشته باشیم که آنانی که بر حسب جسم رفتار و زندگی می کنند (آیات ۴-۵) و یا کسانی که "جسمانی" هستند (آیۀ ۸)، نمی توانند ایماندار و مسیحی باشند. غیر ممکن است که اینگونه افراد، نجات مسیح را دریافت نموده باشند (به رومیان ۷: ۵ و اول قرنتیان ۳: ۱۴ مراجعه نمایید). از سوی دیگر، آن دسته افرادی که برحسب روح زندگی و رفتار می کنند (آیۀ ۵) و از روح خدا هدایت می شوند (آیۀ ۱۴)؛ فرزندان واقعی ایمان و مسیحیان راستین خواهند بود.
ولی بنظر می رسد که علاوه بر این دو گروه اصلی، دستۀ سومی نیز وجود دارد. زمانی که به زندگی دستۀ سوم نگاه کنیم، خواهیم دید که مشکل بتوان آنها را مسیحی و یا بی ایمان قلمداد کرد. این افراد، مسیحیان نابالغ و روحانی هستند. در رسالۀ اول پولس رسول به قرنتیان ۳: ۱-۳، پولس رسول این گروه از مسیحیان را جسمانی می نامد، زبرا که بنظر می رسد که ایشان بر طبق طبیعت جسمانی و طبیعت گناه رفتار می کنند. بسیاری از مفسرین کتاب مقدس معتقدند که طرف صحبت پولس رسول در ۷: ۱۴-۲۴، این دسته از مسیحیان می باشد. چنانچه در ۷: ۱۴ می خوانیم که پولس خود را جسمانی قلمداد می کند.
ولی با این وجود، چه رومیان ۷: ۱۴-۲۴ جهت مسیحیان نگارش شده باشد و یا خیر، این امر که بسیاری از مسیحیان بطور روزمره با گناه و تمایلات و هوسهای جسم مبارزه و دست و پنجه نرم می کنند، امری واقعی و انکار ناپذیر است. زندگی ایمانی ایشان مطابق با تصویری که پولس رسول در باب هشتم ترسیم می کند نبوده، برعکس زندگی روحانی ایشان بیشتر به تصویری که در باب هفتم دیدیم شباهت دارد. نگذارید که این وضع ادامه پیدا کند! در رومیان ۸: ۲ می خوانیم که پولس و بالطبع همۀ ایمانداران از شریعت گناه و موت آزاد گریده اند. مبارزۀ مابین جسمانیت گناهکار و روح القدس بسر رسیده است؛ روح القدس پیروز گردیده (به غلاطیان ۲: ۱۹-۲۱، دوم تیموتائوس ۴: ۷ مراجعه نمایید). لذا بیایید مبارزۀ باب هفتم را تمام شده انگاشته و فتوحات و پیروزی باب هشتم را تجربه کرده، جشن بگیریم! بیایید بصورت مسیحیان دنیوی و جسمانی و ضعیف و غیر روحانی در جای خود باقی نمانیم؛ برعکس مانند مسیحیان که از روح هدایت شده و بوسیلۀ روح القدس رهبری می شوند زندگی کنیم.
برخی مسیحیان معتقدند که جهت شروع زندگی پیروزمندانۀ روحانی باید بطور یکباره فیضی روحانی از جانب خدا دریافت گردد. حال آنکه دسته ای دیگر از مسیحیان بر این اعتقادند که این امر، با رشد روحانی و بمرور زمان امکان پذیر خواهد بود. ولی، چه یکباره و چه رفته رفته، بیایید جسمانیتی را که در باب هفتم دیدیم، به کناری نهاده، زندگی پیروزمند روحانی را که در باب هشتم می بینیم، تجربه کنیم.
۹ پولس رسول در اینجا ایمانداران روم را اینگونه یادآوری می کند: لکن شما در جسم نیستید بلکه در روح. در این آیه، عبارات روح، روح خدا، و روح مسیح هر سه اشاره به یک روح می کند که آن روح القدس باشد (اول قرنتیان ۳: ۱۶؛ ۶: ۱۹).
فقط متعلق به مسیح خواهیم بود که روح مسیح در ما زندگی کند. این گفته صحیح است که گه گاه روح القدس در زندگی بی ایمانان وارد شده، ایشان را بسوی ایمان به خدا می خواند ولی قلب یک فرد بی ایمان، هرگز مکان مناسبی جهت زندگی و سکونت روح القدس نخواهد بود. فقط آن زمان که فرد درِ قلب خود را بروی روح القدس باز کند، روح القدس خواهد توانست آزادانه وارد قلب شخص شده، در آنجا اقامت گزیند (به مکاشفه ۳: ۲۰ و تفسیر مربوطه مراجعه نمایید).
۱۰ ولی اگر مسیح (یا روح مسیح) در شماست، جسم بسبب گناه (آن طبیعت کهنۀ جسمانی) مُرده است. از حالا به بعد، طبیعت کهنۀ شما اربابتان نخواهد بود (به رومیان ۶: ۶ و تفسیر آن مراجعه نمایید).
اگر روح مسیح در شماست، جسمانیت شما مُرده است، ولی روح شما بوسیلۀ او زنده شده، یعنی اینکه طبیعت روحانی جدید شما دارای حیاتی نو گردیده سات (رومیان ۶: ۱۱؛ غلاطیان ۲: ۲۰).
بدنهای کهنۀ ما، انسانیت کهنۀ ما بسبب گناه مُرده است. ولی روحهای ما بسبب عدالت مسیح زنده است.
۱۱ خدا، همان کسی است که عیسی را از مُردگان برخیزانید. بوسیلۀ روح او که در ما ساکن است، وی بدنهای فانی ما را نیز زنده خواهد ساخت. به عبارت دیگر، خدا به ما حیات روحانی خواهد بخشید و خدا نه تنها در جهان حیات تازۀ روحانی نصیبمان خواهد ساخت، بلکه همانطور که او مسیح را برخیزانید، پس از مرگ و در روز آخر، ما را نیز از مُردگان زنده خواهد گردانید تا با وی تا ابد زیست کنیم. پس در این آیه خداوند از زبان پولس رسول، وعدۀ قیامت جسمانی را بما می دهد (به اول قرنتیان ۱۵: ۴۲-۴۹؛ فیلیپیان ۳: ۲۰-۲۱ مراجعه نمایید).
۱۲ در اینجا پولس رسول بار دیگر آنچه را در آیۀ چهار نوشته بود تکرار می کند. مسیحیان برحسب جسم زندگی نمی کنند بلکه ایشان باید برحسب روح رفتار و زندگی نمایند. ما مدیون جسم نیستیم، ما به هیچ وجه به طبیعت جسمانی خود بدهکار نیستیم پس لذا اجباری نداریم که برحسب جسم زیست نماییم. جسمانیت کهنه و گناهکار ما هیچ عمل مثبتی برایمان انجام نداده است، و لذا نباید هیچ دینی نسبت به طبیعت کهنۀ خود احساس کنیم. برعکس ما به عیسی مسیح مدیون می باشیم، این مسیح بود که قرض و دینی را که بسبب گناه برعهدۀ ما بود، پرداخت نمود. پس، ما مدیون مسیح می باشیم و مدیون جسم نیستیم.
۱۳ اگر بر حسب جسم زیست کنید، هر آینه خواهید مُرد، یعنی اینکه خدا ثمرۀ عادلانۀ کارهای جسم را که همانا موت باشد، نصیبمان خواهد ساخت. لذا باید از خود این سوال بسیار مهم را بپرسیم: "چگونه می توان از مرگ جاودانی گریخته و به حیات جاودانی دست پیدا کرد؟"
بعضی جواب می دهند که کافی است به مسیح ایمان آورد و پس از آن عیسی مسیح است که مابقی کارها را انجام خواهد داد. این افراد می گویند فقط لازم است که در قلب خود ایمان بیاوریم و سپس بطور اتوماتیک وار همۀ کارها درست خواهد شد.
ولی جواب پولس رسول در این آیه با گفتار آن مسیحیان متفاوت است. صحیح است که قبل از هر چیز باید به عیسی مسیح ایمان آورد. ولی پس از آن باید با کمک روح القدس افعال بدن (طبیعت کهنۀ گناه) را بکُشیم. تنها با انجام این کار است که خواهیم زیست. می پرسید چرا؟ زیرا ما یا بر حسب روح زیست می کنیم و یا برحسب جسم گناه، راه سومی وجود ندارد و زندگی بر حسب هر دو امکان پذیر نیست. اگر برحسب طبیعت زندگی کنیم، نهایتا مرگ نصیب ما خواهد گردید. ولی جهت زندگی برحسب روح، باید یک شرط صورت پذیرد و پولس رسول آن شرط را بدین صورت مطرح می کند: اگر افعال بدن را بوسیلۀ روح بکُشید، همانا خواهید زیست.
در اینجا با یک تعلیم بسیار مهم روبرو می گردیم، اغلب مردم فکر می کنند پیروی از مسیح کار آسانی است. آنها می گویند مسیحیان ملزم به اطاعت و پیروی از قوانین مذهبی و انجام کارهای نیکو نیستند. آنها همچنین می گویند: اگر مرتکب گناهی شدیم، جای ناراحتی وجود ندارد، زیرا که خدا اتوماتیک وار گناهان ما را خواهد بخشید. این سخنان حقیقت ندارد. پیروی از مسیح مشکل ترین طریق ممکنه است. چرا؟ زیرا که جهت پیروی از عیسی مسیح باید که افعال بدن را بوسیلۀ روح بکُشید. این عمل مانند اینست که خود و تمایلات خود را با دست خود از بین ببریم. آیا خودکشی کار آسانی است؟ ایا کشتن خود و مصلوب ساختن خود عمل آسانی می باشد؟ البته که نه؛ از این عملی مشکل تر وجود ندارد. ولی با وجود این، جهت حیات جاودانی و زندگی خالی از گناه، باید این جسم گناه، بدست مرگ سپرده شود. قبل از آنکه حیات تازۀ روحانی را تجربه کنیم، باید انسانیت قدیم و نفسانیت کهنۀ گناه از بین برود. پیش از آنکه رستاخیز را تجربه کنیم، باید انسانیت قدیمی نفسانیت کهنۀ گناه از بین برود. پیش از آنکه رستاخیز را تجربه کنیم، باید طعم مرگ را چشیده باشیم.
از آنجا که افعال شریر ما از افکار ناپاک و تمایلات قلبی ما سرچشمه می گیرد (به رسالۀ یعقوب ۱: ۱۵-۱۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید)؛ لذا، بمنظور "کشتن" افعال بدن، باید ابتدا امیال ناپاک دل خود را "بکشیم"، نه تنها باید ارتکاب گناه را در زندگانی خود متوقف نماییم، بلکه باید از تفکر راجع به گناه نیز خودداری ورزیم. نه فقط در ظاهر بلکه باطنا نیز باید عادل و مقدس شویم. باید آن قسمتهای منفی و مخفی و گناه زدۀ مغز و دلمان را که خانه و منزل گناه و افکار و امیال گناه آلود می باشد، بکشیم. این همان عملی است که پولس رسول از آن با عنوان مصلوب شدن با مسیح یاد می کند (به رومیان ۶: ۶ و ۲۴ و تفسیر آن ایات مراجعه نمایید).
زیرا غیر ممکن است که در آن واحد هم در روح زندگی کنیم و هم اعمال جسم را بجا آورد. اگر افعال جسم را نکشیم، روح القدس در ما زندگی نخواهد کرد و ما متعلق به مسیح نخواهیم بود. و اگر به مسیح تعلق نداشته باشیم، نجات از گناهان را هم دریافت ننموده ایم.
ولی لازم است به یاد داشته باشیم که به جهت کشتن افعال بدن، به کمک مستقیم روح القدس محتاج هستیم. بدون کمک و معاونت روح القدس، هرگز قادر به فائق آمدن بر هوسهای جسم نخواهیم بود. روح القدس همیشه با ما خواهد بود تا ما را بجهت داشتن یک زندگی پاک و خداپسندانه یاری کند. این خبر خوش، مژدۀ باب هشتم رسالۀ پولس به رومیان است.
۱۴ تنها کسانی که از روح خدا (روح القدس) هدایت می شوند، فرزندان خدا هستند. برخی افراد می گویند خدا پدر همۀ انسانها است، ولی این گفته صحت ندارد. خدا خالق همۀ انسانهاست ولی فقط پدر آن کسانی است که از روح او هدایت می شوند (به انجیل یوحنا ۱: ۱۲ و تفسیر آن آیه مراجعه نمایید).
۱۵ روح القدس، "روح بندگی" نیست؛ روح القدس ما را بنده و اسیر خدا نساخته، بلکه در عوض، ما را قبلا "پسران" نبودیم، ولی خدا ما را به خاطر عیسی مسیح به فرزند خواندگی پذیرفته است. از این روست که پولس رسول می گوید که اینک روح پسر خواندگی را یافته اید. بوسیلۀ روح القدس است که قادر خواهیم بود که خدا را با عنوان «ابٌا» یا "ای پدر" ندا کنیم (به انجیل مرقس ۱۴: ۳۶ مراجعه نماید).
۱۶ روح القدس به ما اطمینان می بخشد که ما حقیقتا "فرزندان خدا هستیم". اگر روح القدس در ما باشد، به هیچ وجه نباید به فرزند خواندگی خود شک کنیم (به غلاطیان ۴: ۶-۷؛ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
پولس رسول در اینجا می گوید همان روح یعنی روح القدس، بر روحهای ما (روح انسانی ما) شهادت می دهد. منظور از روحهای ما چیست؟ وجود انسان مرکب است از جسم روح، و روح القدس با روح ما سخن می گوید. روح ما همان قسمتی است که پیش از ایمان به مسیح مُرده بوده و با ایمان آوردن به عیسی مسیح، روح القدس آن را زنده می سازد و برخی افراد، روح انسان را "انسانیت معنوی" و یا انسانیت باطنی می نامند (به رومیان ۷: ۲۲ و تفسیر آن مراجعه نمایید). انسان، از سه جز بدن (جسم)، روح و نفس تشکیل یافته است (به اول تسالونیکیان ۵: ۲۳ مراجعه نمایید). بوسیلۀ روح انسانی خود، قادر به تجربۀ حضور خدا و برکت و مساعدت روح القدس در زندگی خود خواهیم بود.
۱۷ و هر گاه فرزندانیم، وارثان نیز هستیم. هدیۀ روح القدس در زندگی ما همچون بیعانه و پیش پرداخت آن میراث عظیم روحانی است که در بهشت در انتظار ماست (به دوم قرنتیان ۵: ۵ افسسیان ۱: ۱۳ و ۱۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
در اینجا پولس رسول یک نکتۀ بسیار مهم را یادآور می گردد، و آن نکته اینست که به عنوان کسانی که هم ارث با مسیح هستیم، نه تنها در جلال وی شریک هستیم، بلکه باید در مصیبتهای او نیز شراکت داشته باشیم. اگر حاضر و راغب به شریک شدن در مصیبتهای او نباشیم، از جلال او نیز بی بهره خواهیم ماند (دوم تیموتائوس ۲: ۱۱-۱۲؛ ۳: ۱۲؛ اول پطرس ۴: ۱۲-۱۴).
دو نوع صلیب در انتظارما مسیحیان است. صلیب اول، مکانی است در قلبمان که در آن انسانیت کهنۀ خود را دار زده، کشته ایم (رومیان ۶: ۶). صلیب دوم، رنج و زحمتی است که به خاطر نام مسیح و پیروی از عیسی مسیح تحمل می کنیم. صلیب اول را عیسی مسیح به جهت ما بر دوش خود کشیده است؛ و اینک این ماییم که باید صلیب دوم را بخاطر او بر دوش خود گرفته، در پی او روان شویم. اگر خواهان هم ارث شدن با عیسی مسیح و یافتن جلال و حکومت با عیسی مسیح می باشیم، باید جهت برداشتن صلیب دوم آمادگی نشان دهیم (به انجیل مرقس ۸: ۲۴ و تفسیر آن مراجعه کنید).
جلال اینده (۸: ۱۸-۳۰)
۱۸ کمتر کسی به اندازۀ پولس به خاطر ایمان خود، درد و رنج کشیده است (دوم قرنتیان ۶: ۴-۱۰؛ ۱۱: ۲۳-۲۸). ولی پولس رسول می داند که رنجهایی که به خاطر انجیل متحمل شده، در مقایسه به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است (دوم قرنتیان ۴: ۱۷).
منظور پولس از جلالی که در ما ظاهر خواهد شد چیست؟ جلال چه کسی در ما ظاهر خواهد شد؟ جلالی که در ما ظاهر خواهد شد، جلال عیسی مسیح است، زمانی که با مسیح برخیزانیده شدیم، جلال او را از پدر دریافت خواهیم نمود، و مانند او خواهیم بود (اول یوحنا ۳: ۲). از سوی دیگر، آن کسانی که از روح القدس هدایت می شوند، در این جهان پیش پرداخت آن جلال را دریافت نموده اند (به دوم قرنتیان ۳: ۱۸ و تفسیر آن مراجعه نمایید).
۱۹ در این آیه، منظور از کلمۀ خلقت، تمامی موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات و انسان می باشد. تمامی خلقت در انتظار ظهور (جلال یافتن)، پسران خدا (ایمانداران به عیسی مسیح) می باشد. حال این وعده چه زمانی به تحقق خواهد رسید و ظهور پسران خدا چه زمانی بوقوع خواهد پیوست؟ هیچ کس جز خدا از زمان دقیق این رویداد اطلاع ندارد. ولی براساس تعالیم کتاب مقدس، در روز آخر، عیسی مسیح با جلال خود و به همراه مقدسین (ایمانداران) به زمین بازگشت خواهد نمود (به انجیل مرقس ۱۳: ۲۳-۲۷ و ۱۳: ۳۱-۳۲ و دوم پطرس ۳: ۱۳ و مکاشفه ۲۱: ۱-۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). تمامی خلقت در انتظار آن روز هستند، زیرا که در آن روز عظیم نه تنها پسران خدا به ظهور می رسند، بلکه تمامی جهان و موجودات آن نیز بنوعی نو شده، تازگی و حیات مجدد را تجربه خواهند نمود.
۲۰ اگر با دقت به جهان هستی نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که از بسیاری جهات، غبار پوچی و بطالت بر پیکر جهان نشسته است. بنظر می رسد که نتیجۀ این همه زحمات و مشقات انسانها و کار و تلاش افراد بشر، چیزی جز شکست و ویرانی و مرگ و تباهی نیست. دمی زنده و شادیم و لحظه ای دیگر مرض و درد و رنج و مرگ سر از کمین گاه بدر آورده، زندگی و شادی را از ما می رباید. از این عمر کوتاه چه سودی عایدمان خواهد شد؟
ولی جهان خلقت همیشه این گونه نبوده است، زمانی که خدا جهان را آفرید، خدا هر چه ساخته بود، دید و همانا بسیار نیکو بود (پیدایش ۱: ۳۱). همۀ خلقت خدا نیکو و خوب بود، ولی وقتی که گناه به جهان وارد شد و آدم و حوا را بدام خود انداخت (پیدایش ۳: ۱-۶)، خدا به ایشان گفت که تمامی زمین بواسطۀ گناه ایشان ملعون گردیده است (پیدایش ۳: ۱۷-۱۸). لهذا نه تنها بشریت، بلکه تمامی جهان خلقت "مطیع بطالت" یا به عبارت دیگر مطیع مرگ و تباهی گردیده است. او که آن را مطیع گردانید خداست، که بخاطر گناه آدم و حوا جهان رالعنت نمود.
ولی این اردۀ خدا نیست که جهان و انسان، تا به ابد در زیر بار لعنت و بطالت بماند. بلکه خدا، نه تنها خلقت را مطیع بطالت گردانید، بلکه جهان خلقت در عین حال امیدوار است که روزی از این بطالت، مرض، مرگ و از قید فساد خلاصی خواهد یافت (آیۀ ۲۱).

کنترل نفس در برابر وسوسه و ثبات عاطفی با دعا خواندن.



کنترل نفس در برابر وسوسه و ثبات عاطفی با دعا خواندن

مطالعات جدید محققان آلمانی نشان داده، دعاکردن به افراد در کنترل عواطف و رفتارشان کمک می‌کند.
محققان نشان داده‌اند افراد در پاسخ به مشکلات زندگی به دعا خواندن روی می‌آورند و پاداش آنها افزایش توانایی‌شان در برابر وسوسه است.

یافته‌های پیشین نشان داده بود زمانی که افراد سرسختانه در تلاش برای کنترل عواطف و احساساتشان هستد، خطر احساسات خشونت‌آمیز، پرخوری یا مصرف نوشیدنی‌های الکلی افزایش می‌یابد.

با این حال، تحقیق جدید که توسط روانشناسان آلمانی در دانشگاه سارلند و دانشگاه منهایم انجام شده، نشان می‌دهد دعاکردن به افراد در حفظ کنترل‌ روی نفس خود کمک می‌کند.

دعاکردن پیش‌تر با سطوح کاهش‌یافته عدم وفاداری و مصرف الکل مرتبط بود.

محققان آلمانی در این پرژوه 79 تن را بررسی کردند که از میان آنها 41 تن مسیحی، 24 تن ملحد و 14 تن نیز به دیگر مذاهب تعلق داشتند.

هر یک از شرکت‌کنندگان به مدت پنج دقیقه به حال خود رها شدند و از آن‌ها خواسته شد دعا کرده یا آزادانه در مورد هر موضوعی تا آنجا که ممکن است فکر کنند.

آنها سپس کلیپ‌هایی از یک فیلم کمدی را نگاه کنند و به نیمی از این افراد گفته شد که به طور عادی واکنش نشان داده و از نیمی دیگر خواسته شد عواطفشان را سرکوب و واکنش‌های صورتشان را کنترل کنند.

سوژه‌ها در پایان در آزمون‌های Stroop شرکت کردند. در این آزمون‌ها، واژگان توصیف‌کننده رنگ‌ها در جوهرهای رنگی مختلف ظاهر شدند. به طور مثال، واژه آبی با جوهر قرمزرنگ نوشته شده بود.

شرکت‌کنندگان باید به رنگ جوهر و نه لغت نوشته شده واکنش نشان می‌دادند که این امر نیازمند کنترل نفس است، زیرا غریزه انسان واژه پیش رویش را می‌خواند.

در پایان مشخص شد افرادی که به عنوان بخشی از این آزمون آزادانه فکر کردند و سپس در تلاش برای سرکوب عواطفشان در زمان تماشای کلیپ فیلم بودند، در زمان انجام آزمون Stroop با چالش مواجه بودند، اما افرادی که دعا خوانده بودند، هنوز هم دارای سطوح بالای کنترل بر نفس بودند.

ما مسیحی هستیم .



ما مسیحی هستیم .

این به این معنا است كه ایمان داریم به انجیل شامل مجموعه كتب عهد قدیم و عهد جدید كه طی چند هزار سال توسط خداوند به انسان داده شده اند . این كتب راهنمای ایمان ، اعتقادات و زندگی روزانه ما میباشند . همچنین ایمان داریم به خداوند یگانه كه خود را بر انسان به شكل سه شخصیت متفاوت و مجزا نمایان میسازد . این شخصیتها عبارتند از پدر ، پسر ، روح القدس كه همه در ذات یكی و برابر هستند .

به عنوان مسیحی پیرو عیسی مسیح هستیم چون عیسی مسیح جلوه خدای پدر است ، با او هم ذات میباشد . او از خدا زاده یا خلق نشده است بلكه از ازل با پدر بوده است . تولد او آمدنش به این جهان با نقشه خدا و به گونه معجزه آسائی از مریم باكره محقق گشت . عیسی در این جهان به خود جسم انسانی گرفت و بطور مطلق بدون گناه زیست و معجزات فراوانی انجام داد . سپس او بنا بر نقشه الهی برای نجات انسان به خواست و اراده خود بر بالای صلیب رفت و رنج كشید و مرد تا جریمه همه گناهان بشر از ابتدا تا انتها را به وسیله خون ارزشمند خود پرداخت نماید . او دوباره به آسمان بازگشت و اكنون آنجا زنده در دست راست خدای پدر نشسته است .

ایمان داریم كه انسان گناهكار است و هیچ انسان بی گناهی هرگز وجود نداشته است . انسان گناه را از نیاكان خود به ارث برده است و به همین دلیل فانی است و جسم و روحش هردو میمیرند . تنها با ایمان آوردن به عیسی مسیح انسان میتواند روح خود را از مرگ نجات دهد و جاودانی نماید . خداوند راه بخشش گناهان را برای بشر از هر رنگ و نژاد و زبانی و با هر موقعیتی باز كرده است. فقط قبول لطف و فیض خدا كه همان ایمان به نجات از طریق خون عیسی مسیح فرزند یگانه خداوند میباشد برای دریافت این بخشش كافی است . بر همین اساس ما ایمان داریم به قیام مردگان و حیات پس از مرگ .

ما ایمان داریم به روح القدس ، خداوند و حیات بخش صادر شده از پدر و از پسر كه در كنار پدر و پسر هم ذات آنهاست و مورد پرستش قرار میگیرد . او توسط انبیا خدا با ما سخن گفته است و در زندگی روزانه ما نقش فعال و جدی دارد . ما ایمان داریم كه كلیسا پیكر مسیح است و آن كلیسای جامعی است كه كلیسای رسولان مسیح میباشد و روح القدس در آن حضور دارد . كلیسا محلی است كه در آن تعمید میگیریم به نام پدر ، پسر و روح القدس برای آمرزش گناهان ، در آن اعتراف میكنیم به نجات از طریق عیسی مسیح و در آن مشاركت میكنیم با سایر ایمانداران برای پرستش خدای زنده

۱۳۹۲ اسفند ۱۴, چهارشنبه

خدا را دوست دارم .



۱ خاطرتان آسوده باشد.شما که به خدا ایمان دارید، به من نیز ایمان داشته باشید.
 ۲ نزد پدر منخدا، جا بسیار است . من می روم تا آن جا را برای شما آماده کنم .
 ۳ وقتی همه چیز آماده شد، باز خواهم گشت و شما را خواهم برد، تا جایی که من هستم
شما نیز باشید. اگر غیر از این بود، بطور واضح به شما می گفتم .
۴ ”شما میدانید من کجا می روم و می دانید چگونه به آنجا بیایید.”
 ۵ توما گفت :نه، نمی دانیم ، ما اصلا خبر نداریم شما کجا می روید؛ پس چطور می توانیم راه
را پیدا کنیم ؟”
 ۶ عیسی به او فرمود: “راه منم ، راستی منم ، زندگی منم .هیچ کس نمی تواند به خدا برسد مگر بوسیله من
 ۷ اگر می دانستید من کیستم ، آنگاه می دانستید پدرم کیست . اما از حالا به بعد، او را می شناسید
و او را دیده اید.”
 ۸ فیلیپ گفت : خداوندا، پدر را به ما نشان دهید که همین برای ما کافی است .
 ۹ عیسی جواب داد: “فیلیپ ، آیا بعد از تمام این مدتی که با شما بوده‌ام ، هنوز هم نمی دانی من کیستم ؟ هر که مرا ببیند،خدای پدر را دیده است . پس دیگر چرا می خواهی او را ببینی ؟
۱۰ آیا ایمان نداری که من در خدای پدر هستم و او در من است ؟ سخنانی که می گویم ، از
خودم نیست بلکه از پدر من خداست که در من ساکن است ؛ و اوست که این کارها
را می کند.
 ۱۱ فقط ایمان داشته باش که من در خدای پدر هستم و او در من است
؛ و گرنه بخاطر این معجزات بزرگ که از من دیده‌ای ، به من ایمان آور.
 ۱۲ اینکه می گویم عین حقیقت است : هر که به من ایمان بیاورد، می تواند همان
کارهایی را بکند که من کرده‌ام و حتی بزرگتر از اینها نیز بکند، چون من نزد
پدرم  باز می گردم .
 ۱۳ شما می توانید به نام من ، هر چیزی از خدا درخواست کنید، و من آن را به شما خواهم داد. چون من که فرزند خدا هستم هر چه برای شما انجام دهم ، باعث بزرگی و جلال خدا خواهد شد.
 ۱۴ بلی ، به نام من هر چه لازم دارید بخواهید تا به شما عطا کنم .
 ۱۵ اگر مرا دوست دارید،آنچه می گویم اطاعت کنید.
۱۶ و من از “پدرم “ درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند.
 ۱۷ این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقایق آشنا
خواهد کرد. مردم دنیا به او دسترسی ندارند، چون نه در جستجوی اوهستند و نه
او را می شناسند. ولی شما در جستجوی او هستید و او را می شناسید، چون او
همیشه با شماست و در وجودتان خواهد بود.
 ۱۸ ”در طوفانهای زندگی ، شما رایتیم و بی‌سرپرست نخواهم گذاشت و به کمک شما خواهم آمد.
 ۱۹ برای مدتکوتاهی از این دنیا خواهم رفت ولی حتی در آن هنگام نیز با شما خواهم بود،
زیرا دوباره زنده خواهم شد و چون من زنده‌ام شما نیز خواهید زیست .
 ۲۰وقتی زندگی را از سر گیرم ، خواهید دانست که من در خدای پدر هستم و شما در
من هستید و من نیز در شما هستم .
 ۲۱ کسی مرا دوست دارد که آنچه می گویم اطاعت کند؛ و چون مرا دوست دارد، پدرم خدا نیز او را دوست خواهد داشت و من
نیز او را دوست خواهم داشت و خود را به او نشان خواهم داد.
 ۲۲ یکی ازشاگردان او به اسم یهودا (البته نه یهودای اسخریوطی ) پرسید: “ای استاد،
چرا خود را فقط به شاگردانتان نشان می دهید ولی به مردم دنیا نشان نمی
دهید؟
 ۲۳ عیسی جواب داد: “من خود را فقط به کسانی نشان می دهم که مرا
دوست می دارند و هر چه می گویم اطاعت می کنند. پدرم خدا نیز ایشان را دوست
دارد و ما نزد ایشان آمده ، با ایشان زندگی خواهیم کرد.
 ۲۴ اگر کسی مرا دوست نداشته باشد، کلام مرا اطاعت نخواهد کرد. سخنانی که می شنوید، از من
نیست ، بلکه از پدری است که مرا فرستاده است .
 ۲۵ این چیزها را اکنون که با شما هستم ، می گویم . ۲۶ ولی وقتی پدر “تسلی بخش “ را به جای من فرستاد، منظورم همان روح القدس است ، او همه چیز را به شما تعلیم خواهد
داد؛ درضمن هر چه من به شما گفته‌ام ، به یادتان خواهد آورد.
 ۲۷ ”من هدیهای نزد شما می گذارم و می روم . این هدیه ، آرامش فکر و دل است . آرامشی که
من به شما می دهم ، مانند آرامش‌های دنیا بی‌دوام و زودگذر نیست . پس
آسوده خاطر باشید! نترسید
 ۲۸ فراموش نکنید چه گفتم ؛ گفتم که می روم و زود بازمی گردم . اگر واقعا مرا دوست داشته باشید، از این خبر شادخواهیدشد، چون نزد پدرم خدا می روم که از من بزرگتر است .
 ۲۹ من همه چیز را ازپیش به شما گفتم تا وقتی واقع می شود، به من ایمان آورید
 ۳۰ دیگر فرصت زیادی نمانده است تا باز با شما سخن گویم ، زیرا شیطان که فرمانروای این
دنیاست ، نزدیک می شود. البته در برابر من هیچ قدرتی ندارد.
۳۱ من آزادانه آنچه پدر از من می خواهد می کنم تا مردم دنیا بدانند که من چقدر پدرم
خدا را دوست دارم .

عیسی وارث این تاریخ بود


عیسی وارث این تاریخ بود.ظاهرا زندگی او برای تاریخ نگاران بی دینی که اندکی پس از دوره وزمانه او تاریخ می نوشتند، چندان مهم نبود.با این همه، اشارات گذرای تاریخ نگاران رومی (ازقبیل جوزیفس (۴) ، پلینی (۵) ، تاسیت (۶) و سویتوینوس (۷) که همگی در دوره و زمانه عیسی یا اندکی پس از آن می زیستند) و نیز آن دسته از اسناد مسیحیت که جزو کتاب مقدس نیستند (مانند انجیل توما«~ ([Thomas]) ~»جای هیچ گونه تردیدی درباره وجود عیسی باقی نمی گذارند.عیسی در سال ۶یا ۷ پیش از دوره مشترک در شهر بیت لحم به دنیا آمد، در ناحیه شمالی فلسطین موسوم به جلیل زندگی کرد و در حدود سالهای ۳۰ و ۳۳ دوره مشترک در شهر بیت المقدس دیده بر جهان فرو بست. (۸) شاید بتوان گفت جنبه عمومی زندگی او در سال ۲۷ یا ۲۸ دوره مشترک آغاز شد،یعنی زمانی که یحیی او را غسل تعمید داد.تا پیش از آن زمان، وی به احتمال قوی در شهرناصره واقع در ناحیه جلیل می زیسته و از راه نجاری گذران عمر می کرده است.از آنچه در اناجیل آمده است چنین بر می آید که عیسی پس از تعمید شدن، احتمالا به سبب احساس نوعی بحران در پیشه خود، در صحرای یهودیه عزلت گزید (۹) و سپس مبلغ نوید مسرت بخش فجر پادشاهی خداوند شد. (منبع اصلی اطلاعات ما درباره عیسی، اناجیل هستند، ولی نباید تصور کرد که رخدادهای تاریخی در آنها بی طرفانه شرح داده شده اند .در واقع، اناجیل تفسیرهایی دینی اززندگی، مرگ و تعالیم عیسی هستند که به دست مؤمنان و برای مؤمنان نوشته شدند، آن هم لااقل پس از یک نسل تجربه کلیسایی.به همین دلایل، باید ادعاهای مطرح شده در اناجیل را ازدیدگاهی نقادانه در نظر گرفت).

عیسی علاوه بر موعظه کردن، بیماران را نیز شفا می داد و ارواح خبیث را از روان جن زدگان بیرون می راند.یاور مستضعفان و محرومان اجتماعی بود، به زنان و کودکان بسیار احسان می کرد و با سختگیریهای برخی از فریسیان و تندرویهای انقلابی «متعصبان» مخالف بود.او در رأس گروه کوچکی از افراد دوره گرد، نواحی شمالی فلسطین را زیر پا گذاشت و ملازمات فجرحکومت خداوند را برای همگان برشمرد.این ملازمات بسیاری از عوام را شگفت زده کرد، اماعمدتا باعث موضعگیری خصمانه دستگاه مذهبی حاکم شد.ظاهرا رهبران دینی تصورمی کردند که عیسی با اولویت دادن به عشق به خدا و عشق به همسایه بر شریعت، باعث هرج ومرج اجتماعی می شود .

پس از اینکه شاه هیرودیس«~ (Herod) ~»سر از تن یحیی تعمید دهنده جدا کرد (انجیل متی«~ [Matthew] ~»، باب ۱۴، آیات ۱ الی ۱۰)، عیسی از جلیل به بیت المقدس رفت.مطابق آنچه دراناجیل آمده است، وی پیروزمندانه به بیت المقدس وارد شد و با بازرگانانی که در محوطه بیرونی معبد سلیمان به کسب و کار اشتغال داشتند رویاروی گشت.این امر، تعارض او با رهبران یهود را به اوج خود رساند و در نتیجه، حکمرانان رومی شهر، وی و حواریونش را پس از شرکت در مراسم عید فصح (۱۰) دستگیر کردند.اعضای مجلس سیاسی یهودیان موسوم به صنهدرین«~ (Sanhedrin) ~»او را مورد بازجویی قرار دادند و به اتفاق آرا حکم کردند که عیسی به دلیل کفرگویی و ادعای برخورداری از قدرتهای الهی (مانند قدرت بخشایش گناهان)، سزاوار مرگ است.قاضی رومی پنطیوس پیلاطس«~ (Pontius Pilate) ~»عیسی را خطری برای آرامش اجتماعی دانست ودستور داد وی را شلاق بزنند و مصلوب کنند.پس از مرگ عیسی، حواریونش مدعی شدند که اوبار دیگر زنده شده و خود را به آنان نمایانده است.آنها شروع به تبلیغ کردند که عیسی پس ازمرگ قیام خواهد کرد و لذا مسیح موعود است، و بدین ترتیب دیری نگذشت که فرقه یهودی جدیدی به وجود آمد.هنگامی که وحدت مجدد با یهودیت دیگر ناممکن شد، این فرقه به نطفه یک دین جدید تبدیل گشت.

حتی این زندگینامه مختصر نیز مملو از نکات نامعلوم و فاقد قطعیت است، زیرا منابع اصلی آن (اناجیل) یک نسل پس از مرگ عیسی نوشته شدند و مشحون از مفروضات نشأت گرفته ازایمان به عیسی هستند.ارائه تصویری دقیق از شخصیت و تعالیم عیسی، امری است دشوارتر.بااین همه اغلب محققان با این ادعا موافق اند که وی شخصیتی خارق العاده داشته است.مثلامحقق یهودی معاصر گزاورمیز عیسی را معجزه گری مقدس می داند و بر دیدگاه محقق دیگری صحه می گذارد که پیشتر گفته بود در احکام اخلاقی عیسی، «والایی و رجحان و اصالتی وجوددارد که در هیچ یک از دیگر احکام اخلاقی عبری سابقه نداشته است، همان گونه که مثلهای«~ (Parables) ~»او مبین هنری شگرف و بی همتاست.» (۱۱)

به زعم محققان مسیحی از قبیل لوکاس گرولنبرگ، در پس احکام اخلاقی و مثلهای عیسی اطمینانی فوق العاده به خدا و میثاق یهودیان نهفته است. (۱۲) ظاهرا عیسی با الفاظی خودمانی به خداوند اشاره می کرد و او را «پدر» می خواند.وی با اطمینان از حمایت همیشگی این پدر،بی هیچ قید و بندی به همه جا می رفت و با هر کس که به نزدش می آمد مراوده می کرد.به نظرمی رسد که این امر او را به عاملی بحران ساز تبدیل کرد.آنان که بی قید و بند بودن عیسی واطمینان مطلق او به نیکی خداوند و حمایت همیشگی اش از او را در می یافتند، می توانستندخود را رها کنند و به آنچه کتاب مقدس «ایمان» می نامد نایل شوند.یعنی به تعهدی از صمیم دل، شفای بیماران و بیرون راندن ارواح خبیث از روان جن زدگان به دست عیسی را با توسل به چنین ایمانی به بهترین نحو می توان از دیدگاهی روانشناختی توجیه کرد.آن کسانی هم که نمی خواستند یا نمی توانستند وجود چنین ایمانی را در خود به عیسی نشان دهند، از او کناره می گرفتند.به نظر بسیاری از مردم، عیسی مبانی سنن آنها را سست می کرد و توقعاتش برای ایجاد تحول، زیاده از حد بود.بدینسان بود که معاصران او به گروههای مختلفی تقسیم شدند.شخصیت عیسی چنان نافذ بود که گهگاه اعضای خانواده ای واحد، درباره او مواضع ونگرشهایی مغایر هم داشتند.

از سوی دیگر، اگر آنچه را در اناجیل آمده است بپذیریم، آنگاه باید گفت که عیسی به مفهوم متعارف کلمه «شخصیتی نافذ» نبود.وی غالبا رفتاری ملایم و شاعر مآبانه از خود نشان می داد.او برای تسلط یافتن بر دستگاه دینی، مبادرت به جنگ یا هراساندن زنان و کودکان نکرد.در واقع،حتی آنان که به لحاظ دینی مطرود قلمداد می شدند (گناهکاران)، وی را خوش برخوردمی یافتند .وی از فرط اعتقاد به اینکه خداوند پدری مهربان است و دوران جدیدی از رابطه دوستانه و صمیمانه با خدا در پیش روی قرار دارد، به گناهکاران پیشنهاد بخشایش می کرد.نویدمسرت بخش او به معنای آغازی جدید [در رابطه انسان و خدا] بود، زیرا به زعم او عشق می توانست زخمهای دیرینه را التیام بخشد.عشق می توانست موجب آشتی دشمنان شود وحتی اشخاص دلسرد را با خودشان آشتی دهد.عیسی با برخورداری از چنین نگرشی، ظاهراعالم هستی را پرشور و زیبا قلمداد می کرد.او عاشق مرغان آسمان و گلهای سوسن بود، گلهایی که خداوند دشتها را مملو از آنها کرده و شکوه بخشیده بود.او ناظر این حوادث کوچک اماشور آفرین بود که بیوه زنان بخشی از اندک دارایی خود را برای کمک به معبد سلیمان می بخشندو شبانها برای نجات جان یک میش هر مشکلی را به جان می خرند.عیسی با تأمل دریافت که گرچه عامه مردم غالبا همچون فرزندانی ناسپاس رفتار می کردند، لیکن خداوند چنان مشحون ازمهر پدری بود که خطاهای آنان را بی درنگ می بخشید.عیسی بیش از هر چیز به فرزندی چنین پدری مباهات می کرد.تعالیم عیسی

عیسی اعتقاد داشت که پادشاهی خداوند این امکان را به طور بالقوه برای همگان فراهم می آوردتا از زندگی الوهی برخوردار شوند.در دوره و زمانه او، یهودیان بسیار امیدوار بودند که خداوندسرانجام آنان را از یوغ بیگانگان رهایی خواهد بخشید.آنها در مخیله رؤیا پردازشان همواره آزادی و عدالتی را مجسم می کردند که حکومت خداوند بر ایشان به ارمغان می آورد.این تصورات درباطن عیسی جای گرفته بودند.وی به سبب حس صمیمیت با خداوند، مروج این عقیده بود که هر کس به پدر او ایمان آورد می تواند به همان حس صمیمیت نایل شود.آنچه عیسی برای اثبات رسالتش در اعلام کردن پادشاهی خداوند انجام می داد (شفای بیماران و معجزه)، از رابطه او با پدرش سرچشمه می گرفت.این کارهای عیسی، توجه مخاطبانش را از خود او به خاستگاه الوهی او معطوف می کرد.از نظر او، شالوده سعادت انسان (خواه سعادت یک فرد و خواه سعادت جامعه)، رابطه صحیح با خداوند بود.البته این از اعتقادات سنتی یهودیان بود، اماعیسی جنبه شخصی آن را مؤکد کرد.از آنجا که طلیعه حکومت خداوند آغاز شده بود (و گواه این امر، تجربه و کارهای عیسی بود)، اکنون سعادت انسان در گرو صمیمیتی عاشقانه با خدا بود.پیروان او می بایست همچون کودکانی معصوم، از هر حیث خود را تحت حضانت خداوند قراردهند.در واقع، لفظ «ابا»«~ (Abba) ~»[«ای پدر»] که عیسی به کار می برد، از جمله الفاظی است که کودک نو پا برای اشاره به پدر خود بر زبان می آورد و می توان آن را مترادف «بابا» یا «مامان»دانست .رابطه مؤمن با خداوند می بایست تا این حد خودمانی و صمیمی باشد.

دومین رکن تعالیم عیسی، عشق به همسایه بود. «شما» (۱۳) تأکید کرده بود که یهودیان می بایست از صمیم دل به خداوند عشق بورزند و خاخامهای همعصر عیسی در تعالیم خویش بر عشق به همسایه اصرار می ورزیدند.پس می بینیم که در هیچ یک از این دو زمینه مهم، تعالیم عیسی کاملا هم بدیع نبود.اما درست همان طور که تعالیم او درباره عشق به خداوند مبتنی بررابطه ای صمیمانه تر از «شما» بود، ایضا تعالیمش در باب عشق به همسایه نیز پرشور و هیجان تربود.در پاسخ به کسی که پرسیده بود «همسایه من کیست؟» ، عیسی مثل «سامری نیکو سرشت»را ذکر کرد (انجیل لوقا، باب ۱۰، آیات ۳۰ الی ۳۷) (۱۴).این مثل دلالت بر این دارد که همسایگی،تمایزهای یهودی و سامری، یا سنتی«~ (Orthodox) ~»و ملحد، و هموطن و بیگانه را بر نمی تابد. همان گونه پولس«~ [(Paul] ~»یکی از حواریون عیسی) بعدها دریافت، همسایگی از مرزهایی همچون زن و مرد، یا غلام و آزاد فراتر می رود (رساله پولس رسول به غلاطیان«~ [Galatians] ~»،باب ۳، آیه ۲۸) .پادشاهی خداوند و کلیسای مسیح، تعاریف جدیدی از همسایگی را می طلبید.مطابق تعریفی که عیسی ارائه می داد، هر انسان همنوع نیازمندی، سزاوار دوست داشته شدن است.به عبارت دیگر، هر انسان دیگری که به صورت خدا آفریده شده (۱۵) ، استحقاق دارد که همچون ما با او رفتار شود.

دو اصلی که فوقا بر شمردیم مبین عمق ساختار تعالیم عیسی هستند و همان گونه که کارل رانر نشان داده است، هر دو با یکدیگر همخوانی دارند. (۱۶) شاید بتوان گفت در خور توجه ترین جلوه این وحدت، در انجیل متی (باب ۲۵، آیه ۴۰) به چشم می خورد.در آن آیه می خوانیم که پادشاه (مظهر خداوند) خطاب به کسانی که درباره زندگی شان به قضاوت نشسته است چنین می گوید: «واقعا به شما می گویم آنچه به یکی از این برادران کوچکترین من کردید [کاری نیک،مانند اطعام گرسنگان یا تأمین پوشاک مستضعفان ]، به من کرده اید.» عین همین عقیده در رساله اول یوحنای رسول، باب ۳، آیه ۱۷ بیان شده است: «لیکن کسی که معیشت دنیوی دارد و برادرخود را محتاج ببیند و رحمت خود را از او باز دارد، چگونه محبت خدا در او ساکن است؟»عشقی که عیسی به پدر خویش می ورزید و عشقی که عیسی از جانب پدرش در آنچه خود «روح» می نامید حس می کرد، می بایست به صورت نیکوکاری در حق همنوعانش لبریز می شد.بر عکس، عشقی که هر کس نسبت به همنوعانش از خود بروز می دهد، به رغم آنکه ممکن است عشق غریزی و ارتجالی به نظر آید، از خداوند که سرچشمه کل آفرینش است سرچشمه می گیرد .پس تعالیم عیسی در اصل چیزی جز تجربه عشق و قدرت آن نبود.تفسیرهای او درباره شریعت نیز همچون معجزاتش در شفای بیماران و بیرون راندن ارواح خبیث از روان جن زدگان،از عشق او نشأت می گرفت.

محققان معاصر به ما می گویند که در تعالیم دینی، شکل و محتوا از یکدیگر جدا نیستند وجا دارد همین گفته را درباره تعالیم عیسی نیز صادق بدانیم.وی تعالیم خود درباره پادشاهی خداوند و فرمان دو وجهی عشق را غالبا به شکل مثل بیان می کرد.عیسی از طریق داستانهایی ملموس و پر معنی (مانند داستان سامری نیکو سرشت) می کوشید کاری کند که شنوندگانش تصورات دیرینه خود را کنار بگذارند و دریابند که حکومت خدا موهبتی است از هر حیث نیکو.در سنن دینی دیگر نیز به نظایر این گونه تعلیم از طریق مثل بر می خوریم (مثلا در «کوان» های (۱۷) ذن بودیستها) .در این زمینه، ذن بودیستها همان هدف عیسی را دنبال می کنند. (۱۸) خدایا بودا ذات تجربه غایی دینی، رازی است که گفتار و ادراک معمولی از بر ملا کردن آن عاجز است.در نزد عیسی آن راز، غایت یا اشباع شور آفرین عشق الهی است.خداوند بسیار نیکوتر است ازآنچه بتوان تصور کرد، و بسیار بهتر از آنچه ما هستیم، چندان که اگر بخواهیم به واقعیت الوهی پی ببریم باید نخست ذهنمان را از همه مفروضات تنگ نظرانه پاک کنیم.

سرانجام زمامداران یهودی متقاعد شدند که باید عیسی را از میان بردارند.به احتمال قوی دلیل این امر آن بود که عیسی شالوده زندگانی دینی را از شریعت موسی به عشقی که خودمالامال از آن بود تغییر داد.چه بسا خود او نیز حدس زده بود که این تغییر بنیانی به بهای جان اوتمام خواهد شد، زیرا در انجیل یوحنا، باب ۱۵، آیه ۱۳، از قول او گفته می شود که وی اعتقادداشت عشقی بزرگتر از فدا کردن جان خویش در راه دوستان وجود ندارد.البته مسیحیان ویهودیان همواره در تفسیرهایشان راجع به اینکه عیسی جان خود را چگونه فدا کرد، با یکدیگراختلاف نظر داشته اند.از نظر مسیحیان، تصلیب عیسی مبین اوج عشق الهی و رضامندی خداوند برای تحمل مرگ به خاطر انسانهاست.اما از نظر یهودیان، تصلیب او نشان دهنده نوعی خفت (مرگ به صورت یک بزهکار) و قساوتی مغایر با عشق الهی است.بدین ترتیب، اگربگوییم که اصل قضیه در تفسیر عیسی صلیب است، چیزی بیش از یک جناس را بیان کرده ایم. (۱۹)

۱۳۹۲ اسفند ۱۱, یکشنبه

چرا شما باید بیفتی ؟



چگونه ضـربه خوردن از رفتار مردم را خنثی کنم ؟ 

گاهی رفتار کسانیکه به آنها تکیه و اعتماد کرده ایم چنان ضربه ای بما میزند که نمیتوانیم به شادی خود ادامه بدهیم . این موضوع کاملا طبیعیست ، اما چکار کنیم که این ضربه را به حداقل برسانیم ؟؟؟؟؟؟

قبل از هر چیز باید بدانیم :
تا به ستونی که به زمین میافتد تکیه نکرده باشیم به زمین نخواهیم افتاد
تا تقاضایی در بازار نباشد عرضه ای نخواهد بود و تا اعتماد حساب نشده ای به کسی نکرده باشیم گرفتار خیانت حساب نشده ای نخواهیم شد .

کلام خدا میگوید " در خداوند خود دائما شاد باشید " فیلپیان 4 : 4 هرگز نمیگوید در انسانهای اطــراف خود شـــاد باشید .

شاید معلم اخلاق گاهی در اخلاقیاتش کم بیاورد
شاید راننده متبحر مسابقات رانندگی تصادف کند
شاید دکتر متخصص میکروب شناسی روزی بیمار شود
شاید کشیش و کاهن و خادم گاهی معیارهای الهی و انسانی خود را زیر پا بگذارند

چرا شما باید بیفتی ؟
چرا شما باید ضربه بخوری ؟
چرا شما باید خدا را انکار کنی؟
چرا شما باید از هم پاشیده بشوی ؟
چرا شما قیمت کم آمدن و انحراف و شکست اخلاقی آنها را پرداخت کنی ؟؟؟؟

آیا اگـر معلم رانندگی شما یکروزی تصادف کند شما بخاطر تبعیت از او ماشینتان را میزنید به دیوار ؟؟؟؟ آیا اگر راهنمای شما سر پیچ جاده نپیچدشما هم نمیپیچید و مستقیم میروید بیرون از جاده صرفا چون راهنمای شما اینکار را کرده است ؟

همه انسانند ، همه از جلال خدا قاصرند و همه تاثیر پذیر و در نتیجه تغییر پذیرند . در خداوند دائما شاد باشید یعنی نمیتوانید در انسانها بطور پیوسته و دائمی شاد باشید .

درمان :
بخودتان بگویید به همه احترام میگذارم ، همه را محبت میکنم ،همه را دوست دارم ، همه را خدمت میکنم ولی تمام اعتمادم را تنها روی خدایی میگذارم که هرگز جـا خالی نمیدهد هرگز شانه خالی نمیکند، هرگز نمیافتد، و هرگز تغییر نمیکند. لطفا از انسان جایز الخطا در حـد انسان جایز الخطا انتظار داشته باشید و نه بیشتر تا ضربه نخورید 

هر چه بکاریم همان را درو میکنیم.


هر چه بکاریم همان را درو میکنیم.
اشتباه نکنید هیچکس نمیتواند خدا را بفریبد.
هیچکس از مکافات الهی در امان نخواهد بود،زیرا هر کس هر چه بکارد،همان را درو خواهد کرد.
اما اگر بذر اعمال نیک روحانی بکارد،از روح خدا حیات جاودانی را درو خواهد کرد.پس ای برادران عزیز
از انجام کار نیک خسته نشوید ،زیرا به زودی پاداش نیک خود را درو خواهید کرد،به شرطی که دست از کار نکشیم. بنابر این تا جاییکه میتوانیم ،در حق مردم،بخصوص مسیحیان مومن،نیکی بنماییم .