۱۳۹۲ اسفند ۹, جمعه

اگر كسی بخواهد پیرو من باشد باید



23سپس به همه فرمود: «
اگر كسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان بشوید و همه روزه صلیب خود را بردارد و به دنبال من بیاید. 24هرکه بخواهد جان خود را حفظ كند آن را از دست خواهد داد امّا هرکه به‌خاطر من جان خود را فدا كند آن را نگاه خواهد داشت. 25برای آدمی چه سودی دارد كه تمام جهان را به دست بیاورد، امّا جان خود را از دست بدهد یا به آن آسیب برساند؟ 26هرکه از من و تعالیم من عار داشته باشد پسر انسان نیز وقتی با جلال خود و جلال پدر و فرشتگان مقدّس بیاید از او عار خواهد داشت. 27یقین بدانید از کسانی‌که در اینجا ایستاده‌اند عدّه‌ای هستند كه تا پادشاهی خدا را نبینند طعم مرگ را نخواهند چشید.» - لوقا 9:23

اسلحۀ جنگ روحانی






افسسیان باب ۶
اسلحۀ جنگ روحانی
۱۰ در خاتمه از شما می خواهم که از قدرت عظیم خداوند در درون خود، نیرو بگیرید و زورآور شوید! ۱۱ خود را با تمام سلاح های خدا مجهز کنید تا بتوانید در برابر وسوسه ها و نیرنگهای شیطان ایستادگی نمایید. ۱۲ بدانید که جنگ ما با انسانها نیست ، انسانهایی که گوشت و خون دارند؛ بلکه ما با موجودات نامرئی می جنگیم که بر دنیای نامرئی حکومت می کنند، یعنی بر موجودات شیطانی و فرمانروایان شرور تاریکی . بلی ، جنگ ما با اینهاست ، با لشکرهایی از ارواح شرور که در دنیای ارواح زندگی می کنند.

عيسي در سرتاسر جليل ميگشت و


انجيل متي باب 4 آيات 23 تا 25
بدين سان

عيسي در سرتاسر جليل ميگشت و در كنيسه هاي ايشان تعليم ميداد و مژده پادشاهي آسمان را موعظه ميكرد و هر درد و بيماري مردم را شفا ميبخشيد. پس آوازه اش در سرتاسر سوريه پيچيد و مردم همه بيماران را كه به انواع امراض و دردها دچار بودند و نيز ديوزدگان و مصروعان و مفلوجان را نزدش مي آوردند و آنان را شفا ميبخشيد. پس جماعتهايي بزرگ از جليل و دِكاپوليس, اورشليم و يهوديه و فراسوي اردن در پي او روانه شدند.

در لحظات سخت خدا را بطلبیم





رومیان باب ۶ آیه ۱۳ تا ۱۴
۱۳ هیچیک از اعضای بدن خود را در اختیار گناه قرار ندهید تا برای مقاصد شریرانه بکار رود بلکه خود را بخدا تسلیم نمائید و مانند کسانیکه از مرگ بزندگی بازگشته اند تمام وجود خود را در اختیار او بگذارید تا اعضاء شما برای قاصد نیکو بکار رود. ۱۴ زیرا گناه نباید بر وجود شما حاکم باشد چون شما تابع شریعت نیستید بلکه زیر فیض خدا هستید. امین
در لحظات سخت خدا را بطلبیم در لحظات ارامش خدا را ستایش کنیم در لحظات دردناک به خدا اطمینان کنیم و در هر لحظه خدا را شکر کنیم خدایا هزاران بار شکرت

۱۳۹۲ اسفند ۷, چهارشنبه

شبان مهربان.






یوحنا باب ۱۰
شبان مهربان
۱ ”هر که نخواهد از در به آغل گوسفندان داخل شود بلکه از روی دیوار به داخل بپرد، یقینا دزد است . ۲ زیرا شبان گوسفندان همیشه از در وارد می شود. ۳ دربان نیز برای شبان در را می گشاید، گوسفندان صدای او را می شنوند و نزد او می آیند. شبان نام گوسفندان خود را یک به یک می خواند و آنها را بیرون می برد. ۴ او پیشاپیش گوسفندان حرکت می کند و گوسفندان بدنبال او می روند، چون صدای او را می شناسند. ۵ گوسفندان دنبال غریبه نمی روند، بلکه از او فرار می کنند، چون با صدای غریبه ها آشنا نیستند.” ۶ کسانی که این مثل را شنیدند، منظور عیسی را درک نکردند. ۷ پس برای ایشان توضیح داد و فرمود: “مطمئن باشید که من آن دری هستم که گوسفندان از آن وارد می شوند. ۸ دیگران که پیش از من آمدند، همه دزد و راهزن بودند. بهمین جهت ، گوسفندان واقعی به سخنان ایشان گوش ندادند. ۹ بلی ، من در هستم . کسانی که از این در وارد می شوند، نجات پیدا می کنند و در داخل و بیرون می گردند و چراگاه سبز وخرم می یابند. ۱۰ کار دزد اینست که بدزدد، بکشد و نابود کند؛ اما من آمده ام تا به شما حیات واقعی را به فراوانی عطا نمایم

۱۳۹۲ اسفند ۵, دوشنبه

راه تازۀ خدا برای نجات ما




راه تازۀ خدا برای نجات ما
اما اکنون خدا راه دیگری برای نجات به ما نشان داده است . ما تابحال سعی می کردیم با اجرای مقررات و تشریفات مذهبی ، به این نجات و رستگاری دست یابیم و در حضور خدا پاک و بی گناه شمرده شویم . اما در این راه نوین ، دیگر چنین نیست ، هر چند که این راه ، چندان هم تازه نیست ، زیرا کتاب آسمانی ما از زمانهای گذشته نوید آن را داده بود. اینک خدا چنین مقرر داشته که اگر کسی به مسیح ایمان بیاورد، از سر تقصیرات او بگذرد و او را کاملا “بی گناه “ بحساب آورد. همه انسانها نیز بدون توجه به مقام و یا سوابقشان ، می توانند ازهمین راه ، یعنی ”ایمان به عیسی مسیح “ نجات یابند. زیرا همه گناه کرده اند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پرجلالی که خدا انتظار دارد، نرسیده است .

رومیان 3: 21-23

۱۳۹۲ اسفند ۲, جمعه

بخاطر نیکویی خود مرا یادکن!



ای خداوند ,راز دل خود را با تو در میان میگذارم.خدایا,من بر تو توکل دارم,پس نگذار شرمنده شوم و دشمنانم با دیدن بدبختی من شادی کنند.بلی آنانی که به تو امیدوارندهرگز سرافکنده نخواهند شد,اما کسانی که بیجهت از اوامر تو سرپیچی میکنند خوار خواهند شد. 
ای خداوند, راه خود را به من نشان ده و احکام خود را به من بیاموز. راستی خود را به من تعلیم ده و مرا هدایت فرما,زیرا تو نجات دهنده من هستی و من همیشه به تو امیدوار بوده ام.
ای خداوند, رحمت ازلی و محبت عظیم خود را به یاد آر! خطایا و گناهان جوانی ام را ببخش! ای خداوند, به رحمت خویش وبخاطر نیکویی خود مرا یادکن!
خداوند نیکو و عادل است, او راه راست خود را به کسانی که از راه منحرف شوند نشان خواهد داد. او شخص فروتن را در انجام کارهای درست هدایت خواهد کرد و راه خود را به او تعلیم خواهد داد. خداوند تمام کسانی که عهد او را نگاه میدارند و از اوامرش پیروی میکنند, با وفاداری و محبت هدایت میکند.
ای خداوند گناه من بزرگ است, بخاطر نام خودت آن را بیامرز! اگر کسی خدا ترس باشد, خدا راه راست را به او نشان خواهد داد. او همیشه کامیاب خواهد بود و فرزندانش در دنیا پایدار خواهند شد.خداوند به کسانی اعتماد دارد که از او اطاعت میکنند. او عهد خویش را با ایشان تحکیم می کند.
چشم امید من همیشه بر خداوند است, زیرا تنها او میتواند مرا از خطر برهاند. ای خداوند به من توجه فرما و بر من رحم نما, زیرا تنها و در مانده ام. غمهای دلم زیاد شده است, مرا از غصه هایم رها ساز! به فقر و بدبختی من توجه کن و همه گناهانم را بیامرز.
دشمنانم را ببین که چه زیادند و چقدر از من نفرت دارند! جانم را حفط کن و مرا نجات ده تا شرمنده نشوم, زیرا که بر تو توکل کرده ام. باشد که کمال و راستی من حافظ من باشند,زیرا به تو پناه میبرم.
کتاب عهد عتیق.مزامیر 25

۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

ما ایمان داریم به خدای پدر




ما ایمان داریم به خدای پدر قادر مطلق خالق آسمان و زمین و به پسر یگانۀ او خداوند ما عیسی مسیح که به واسطۀ روح القدس در رحم قرار گرفت و از مریم باکره متولد شد و در حکومت پنطیوس پیلاطس مصلوب شد و مدفون گردید و به عالم ارواح نزول کرد و در روز سوم از مردگان برخاست به آسمان صعود نموده به دست راست خدای پدر قادر مطلق نشسته است و از آنجا خواهد آمد تا زندگان و مردگان را داوری نماید و ما ایمان داریم به روح القدس و به کلیسای مقدس جامع و به شرکت مقدسین و به آمرزش گناهان و به قیامت ابدان و به حیات جاویدان. آمین

وعده خداوند.


اما مسیح لعنتی را که در اثر گناهان ما بوجود امده بود،
برخود گرفت و ما را از هلاکتی که در این روش «شریعت»پدیدامده بود،
رهایی بخشید،روش که انجامش غیر ممکن بود.بلی،مسیح لعنت ما را برخود گرفت،
زیرا درتورات امده است .ملعون است هر که به دار اویخته شود .«عیسی مسیح نیز به دار مصلوب شد».
اکنون خدا میتواند همان برکتی را که به ابراهیم وعده داده بود،بوسیله عیسی مسیح به غیریهودیان عطا فرماید.
اکنون همه ما مسیحیان میتوانیم روح القدس موعود را از راه همین ایمان بدست اوریم.

دعای صندوق عهد.


دعای صندوق عهد.
چطور دعا کینم و ان را به دیگران منتقل کنیم.
دعا بدون ایمان به جایی نمیرسد،اولین قدم اسلحه ایمان است .
برای دعا کردن وارتباط میان خدا و انسان باید از طریق کانال ایمان به خدا وصل شد.
و بدون ان امکان برقراری نیست .
جایکه پدر ،پسر و روح القدس است ایمان دارم که عیسی مسیح بائث بخشش گناهان ما میشود.
وقتی ایمان داشته باشیم میتوانیم از طریقه کانال ایمان به خدا برسیم ،خداوند میفرماید بدون کانال ایمان ما به فیض خدا یا همان بخشش نمیرسیم .
سخت میشود کسانیکه این کانال را نداشته باشندامکان شنیدن صدای خدا را داشته باشند.
باید باور و اعتماد کنیم که او هست و ایمان داریم که از طریق کانال هستی به خدا وصل شویم .
اما در این راه کسی هست که موجب حمله به ما میشود اری شیطان .
او در مقابل خدا کسی نیست ولی بجای ان شما را ازار میدهد و بائث رنجش خدا میشود ،
به طور مثال ،از راه مریضی انسان به خدا شک میکند از اعتماد او نسبت به خدا کن میکند و همواره
نسبت به این موضوع اعتراض دارد ،اینجا زمانی هست که کانال ارتباط با خدا سوراخ شده و فیضی
که خداوند به ما داده بائث ریختن اعتماد به خدا میشود .اینجا هست که انسان میگوید ایا مشکل من هستم.نه
مشکل جایی هست که ایمان شما سوراخ شده و فیضی که خدا داده موجب ریختن ان میشود،او قول داده که در برابر مشکلات شما را رها نمیکند او گفت میروم ولی روح القدس را برای شما میفرستم
ای دوستان ایمان سوراخ دار بدرد نمیخورد.
وقتی مشکلات به ما روی میاورد فقط روح خداست که به ما کمک میکند و ما را در مسیریکه میخواهد هدایت میکند.

۱۳۹۲ بهمن ۳۰, چهارشنبه

هدیه خداوند.


هدیه خداوند.
میوه،صبر،محبت.
ثمره روح محبت،اولین جایگاهی است که در یک انسان ایمان دار وجود دارد.
کامل ترین تعریف کوتاه خداوند.محبت.
خداوند بخاطر بخشش گناهان ما تنها پسرش را بر روی صلیب برد،اری عیسی مسیح.
او با صبر واگاهانه این کار را انجام داد.
در کلام محبت می اید ،به شما محبت کردم و فرزندم را به شما دادم تا شما ازهم گذشت کنید.
ما هر کدام خواهروبرادر و در یک روح هستیم .
مسیح به ما یاد داد همانگونه که برتوما یار او شک داشت که مسیح همان فرستاده است او را محکوم
نکردو شکهای او را جواب داد.او به ما یاد داد که هیچکس بی عیب نیست و باید با صبر و تحمل
یکدیگر را روشن کینم .
مسیح میگوید من در کنار شما هستم بخاطر عیب های همدیگر یکدیگر را محکوم نکنید.

۱۳۹۲ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

خدایا مرا به حال خودم مگذار.

خدایا مرا به حال خودم مگذار.

ای یهوه خدای من، به تو پناه می‌آورم؛ مرا از همه تعقیب‌کنندگانم نجات ده و برهان، مبادا همچون شیر جان مرا بدرند، و پاره‌پاره‌ام کنند و رهاننده‌ای نباشد. ای یهوه خدای من، اگر این را کرده‌ باشم و دستانم به ظلم آلوده باشد؛ اگر دوست خود را به بدی عوض داده باشم، یا دشمنم را بی‌سبب تاراج کرده باشم، بگذار دشمنْ جانم را تعقیب کند و به من برسد؛ بگذار حیاتم را بر زمین پایمال کند و جانم را در خاک ساکن سازد. سلاه. خداوندا، در خشم خویش برخیز، و در برابر غضب دشمنانم قیام کن. برای من بیدار شو، ای که عدالت را حکم کرده‌ای. بگذار جماعت قومها بر تو گرد آیند، فوق ایشان به مقام اعلی بازگرد. خداوند بر مردمان داوری می‌‌کند. خداوندا، فراخور پارسایی‌ام مرا داد بده، فراخور صداقتی که در من است. ای خدای عادل، که دلها و ذهنها را می‌آزمایی، شرارت شریران را پایان بخش و پارسایان را استوار گردان. سپر من خداست، که راستدلان را نجات‌دهنده است. خدا داور عادل است، خدایی که هر روزه به خشم می‌آید. اگر انسان توبه نکند، شمشیر خود را تیز خواهد کرد، و کمان خود را کشیده، آماده خواهد فرمود. برای او سلاحهای مرگبار مهیا کرده، تیرهای خود را آتشین خواهد ساخت. بنگر آن کس را که به شرارت آبستن شده، و به فتنه حامله گشته، دروغ می‌زاید. حفره‌ای می‌کَنَد و آن را گود می‌کند، و در چاهی که خود کنده است، فرومی‌افتد.

۱۳۹۲ بهمن ۲۷, یکشنبه

حكمت آدميان حكيمانه تر و ضعف خدا از قدرت انسان قويتر است.



اول قرنتیان باب ١ آیه ٢١-٢٥

21خدا در حكمت خويش چنين مقرّر فرمود كه جهانيان نتوانند با حكمت خود او را بشناسند بلكه صلاح دانست كه به وسيله همين پيام پوچ و بي معني ما، ايمانداران را نجات بخشد.
22يهوديان خواستار معجزات هستند و يونانيان دانش و حكمت را دنبال مي کنند،
23امّا ما مسيح مصلوب شده را اعلام مي کنيم، اگر چه اين موضوع براي يهوديان سبب لغزش و رنجش و براي يونانيان پوچ و بي معني است،
24امّا براي کساني که خدا آنها را دعوت كرده است خواه يهود، خواه يوناني مسيح قدرت خدا و حكمت اوست،
25زيرا آنچه در مورد خدا جهالت مح

سوب مي شود از حكمت آدميان حكيمانه تر و ضعف خدا از قدرت انسان قويتر است.

گناه حضرت ادم و بخشش عیسی مسیح.


گناه حضرت ادم و بخشش عیسی مسیح.

وقتی ادم گناه کرد ،گناه او تمام نسل بشر را الوده ساخت و باعث شیوه مرگ در سراسر جهان شد.
در نتیجه همه چیز دچارفرسودگی و تباهی گشت،چون انسان ها همه گناه کرده بودند.یقین داریم که گناه
ادم تمام این مسایل را بوجود اورد،زیرا اگر چه مردم از زمان ادم تا موسی گناه میکردند،اما خدآ در ان زمان
ایشان را به سبب زیر پا گذاشتن احکام خود محکوم نمیکرد،چون هنوز احکام و دستورات خود را به ایشان عطا
نکرده بود.با وجود این انها نیز همه مردند،اما نه به علتی که ادم مرد،زیرا ایشان مانند او از میوه درخت ممنوع ،
نخورده بودند.چه تفافت بزرگی است میان ادم و مسیح موعود که میبایست ظهور کند،و چه فرقی میان گناه ادم و بخشش خدا.
ادم با گناه خود ،باعث مرگ عده بسیاری شد،اما عیسی مسیح از روی لطف خدا سبب بخشش گناهان بسیاری گشت
.یک گناه ادم باعث شدکه عده بسیاری محکوم به مرگ گردند،در حالی که مسیح گناهان بسیاری را رایگان پاک میکندو باعث میشودخدا ایشان را بی گناه بشناسد.در نتیجه گناه یک انسان یعنی ادم مرگ و نابودی همه چیز را در
چنگال خود گرفت اما تمامی کسانی که هدیه خدا یعنی امورزش و پاکی کامل از گناه را میپذیرد،ازان پس شریک حیات و سلطنت یک انسان دیگر یعنی عیسی مسیح میگردند.بلی گناه ادم برای همه محکومیت به همراه میاورد،ولی عمل شایسته و مقدسی که مسیح انجام داد ،همه را از محکومیت رهایی میدهد و به انسان زندگی میبخشد .ادم باعث شد که عده زیادی گناهکار شوند .اما مسیح باعث شد که خدا بسیاری را بی گناه بحساب اورد،
زیرا از خدا اطاعت کرد و بر روی صلیب کشته شد.
رومیان ۶
کلام مقدس.

۱۳۹۲ بهمن ۲۶, شنبه

قايق و پدر خود را ترك گفتند و از پي او روانه شدند.



انجيل متي باب 4 آيات 20 تا 22
آنان بي درنگ تورهاي خود را وانهادند و در پي او شتافتند. چون به راه خود ادامه داد, دو برادر ديگر يعني يعقوب پسر زِبِدي و برادرش يوحنا را ديد كه با پدرشان زِبِدي در قايق بودند و تورهاي خود را آماده ميكردند. آنان را نيز فراخواند. ايشان بي درنگ 
انجيل متي باب 4 آيات 23 تا 25
بدين سان عيسي در سرتاسر جليل ميگشت و در كنيسه هاي ايشان تعليم ميداد و مژده پادشاهي آسمان را موعظه ميكرد و هر درد و بيماري مردم را شفا ميبخشيد. پس آوازه اش در سرتاسر سوريه پيچيد و مردم همه بيماران را كه به انواع امراض و دردها دچار بودند و نيز ديوزدگان و مصروعان و مفلوجان را نزدش مي آوردند و آنان را شفا ميبخشيد. پس جماعتهايي بزرگ از جليل و دِكاپوليس, اورشليم و يهوديه و فراسوي اردن در پي او روانه شدند.
قايق و پدر خود را ترك گفتند و از پي او روانه شدند.

تنها يکي سپاسش گفت!!!





عيسي خداوندمان ده بيمار را در يک روز شفا داد ... و تنها يکي سپاسش گفت!!!
و خداي پدر كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده ... يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!! پس مپنداریم بهتر از آنچه عيسي و خدای پدررا سپاس گفتند ، از تو ، قدرداني مي کنند.پس مرنج و در شاد کردن دلها بکوش... که اين روح ما است كه با مهرباني آرام مي گيرد. ما با مهر ورزيدنمان بال و پر ميگيريم ... خوبي دليل جاودانگي خواهد شد ...پس به راهمان ادامه بدهیم و دوست بداریم نه براي آنکه دوستمان بدارند ... به پاس زيبايي عشق، عشق بورزیم و جاودانه باشیم. آمین

۱۳۹۲ بهمن ۲۵, جمعه

"وظیفه مسیحیان نسبت به یکدیگر"






"وظیفه مسیحیان نسبت به یکدیگر"
هر ایمانداری را که مایل است به جمع شما بپیوندد به گرمی بپذیرید حتی اگر ایمانش ضعیف باشد.اگر عقاید او در مورد کارهای درست و نادرست با عقاید شما متفاوت است از او ایراد نگیرید... بگذارید خدا درستی یا نادرستی عقیده شان را به ایشان نشان دهد والبته خدا قادر است کمکشان کند که راه صحیح را در پیش گیرند. .... در عوض بکوشید رفتارتان بگونه ای باشد که برادر مسیحی تان آنرا گناه بحساب نیاورد در غیر اینصورت ممکن است ایمانش سست گردد!!! (رومیان باب 14)

دیروز ما یتیم و بی سرپرست بودیم



دیروز ما یتیم و بی سرپرست بودیم. او را هرگز تا به این اندازه نزدیک به خود و متعلق به خود نمیدانستیم. هرگز! ما غارت شده و گمشده در دنیای بیرون؛ آلوده شده با تمام نجاسات و شرارتهای آن. اما این خدایی که ما او را نمیشناختیم بواسطۀ فیض بیکران خود ما را در خون گرانبهای فرزند عزیز خود عیسای مسیح به نزد خود فراخواند. ما را شست. پاک کرد. نامی ارزنده به ما داد:" محبوب " سپس مقامی ارزنده به ما داد:" فرزند "؛ و خود را " پدر " ما؛ هزاران بار باید چنین پدر مهربانی را سجده کرد و پرستید. هزاران با باید رحمت و فیض و عدالت او را ستایش نمود. خدا را شکر بگوییم برای این رابطه ایی که بین خود و ما که یاغیان و سرکشانی بیش نبودیم ایجاد نموده و ننگ و خواری را برای ابد از روی ما برداشته و ما را در مقام مقدسین و کاهنان خود قرار داده است. و چون زمان دیدار فرا برسد ردایی سفید را بر تن ما میکند و ما در حضور خود برای ابد وارد میسازد و ما او را آنطوری که هست خواهیم دید.

پدر آسمانی خود را پرستش نماییم و محبت و فیض عظیم او را هر روز در مسیح عیسی سپاس گوییم.

۱۳۹۲ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

بخواهید تا به شما داده شود.



خداوند نور و نجات من است،





  1. خداوند نور و نجات من است، از که بترسم؟ خداوند حافظ جان من است از که هراسان شوم؟ ۲ هنگامی که بدکاران بر من هجوم آورند تا مرا نابود کنند، لغزیدن و افتادند.۳ حتی اگر لشگری برضد من برخیزد، ترسی به دل راه نخواهم داد! اگر علیه من جنگ برپا کنند، به خدا توکل خواهم کرد ونخواهم ترسید! تنها خواهش من از خداوند این است که اجازه دهد تمام روزهای عمرم در حضور او زیست کنم ودر خانهٔ او به او تفکر نمایم و جمال اورا مشاهده کنم ۵ در روزهای سخت زندگی، او مرا در خانهٔ خود پناه خواهد داد، مرا حفظ خواهد کرد و بر صخره ای بلند ومطمئن استوار خواهد ساخت.

انجيل متي



انجيل متي باب 4 آيات 23 تا 25
بدين سان عيسي در سرتاسر جليل ميگشت و در كنيسه هاي ايشان تعليم ميداد و مژده پادشاهي آسمان را موعظه ميكرد و هر درد و بيماري مردم را شفا ميبخشيد. پس آوازه اش در سرتاسر سوريه پيچيد و مردم همه بيماران را كه به انواع امراض و دردها دچار بودند و نيز ديوزدگان و مصروعان و مفلوجان را نزدش مي آوردند و آنان را شفا ميبخشيد. پس جماعتهايي بزرگ از جليل و دِكاپوليس, اورشليم و يهوديه و فراسوي اردن در پي او روانه شدند.

شهادت برادر نابینای افغانی، ضیاء ندرت



شهادت برادر نابینای افغانی، ضیاء ندرت

ضیاء در سال ۱۹۵۰ در یک خانوادۀ مسلمان در افغانستان به‌دنیا آمد. چهارده ساله بود که در یک انستیتو نابینایان به‌منظور فراگیری علوم اسلامی شروع به تحصیل نمود و این دوره را در مدت سه سال به پایان برد. این شخص با استعداد عجیبی که از خود نشان می‌داد توانست مدرک زبان انگلیسی را نیز اخذ کند. او این زبان خارجی را از شنیدن یک موج رادیویی به‌صورت شنیدن و تکرار کردن یاد گرفت. او همچنین توانست توسط رادیو برنامه "صدای انجیل" را که از اتیوپی پخش می‌شد گوش کند و با مفاهیم مسیحی آشنا گردد. این شنیدن هر روزۀ کلام خدا باعث شد که سرانجام ضیاء نزد عده‌ای از دوستان اعتراف کند که مسیح را به‌عنوان نجات‌دهنده به قلب خود پذیرفته است. وقتی از او سؤال شد که مسیحی شدن با در نظر گرفتن شریعت اسلام مجازاتی چون مرگ را در پی دارد، جواب داد که من بها را می‌دانم و حاضرم که برای مسیح بمیرم، چون قبل از این مسیح به‌خاطر گناهان من بر صلیب مرده است.

پس از چندی ضیاء تبدیل به رهبری روحانی برای عده‌ای مسیحی افغانی شد و همچنین در انستیتوی نابینایان کابل توسط دانشجویان به‌عنوان رئیس مؤسسه انتخاب گردید. ولی سال بعد که مسیحی بودن او فاش گردید مقام خود را از دست داد. یکی از معلمان مسیحی که سمت معاون او را داشت به او گفت که چقدر از اینکه او را از دست دادند متأسف است ولی ضیاء با خشنودی در جواب گفت که یحیای تعمیددهنده در انجیل یوحنا ۳:۳۰ می‌گوید که او باید کوچک شود و مسیح بزرگ گردد.

استعداد عجیب ضیاء باعث شد که بتواند اولین دانشجوی نابینا در یک مدرسۀ معمولی باشد. او ضبط‌صوت کوچکی را همیشه با خود داشت که دروس را ضبط می‌کرد و می‌توانست با شنیدن در خانه دروس را مرور کند. پشتکار و تلاش بی‌وقفه او باعث شد که بالاترین رتبه را در میان تعداد زیادی از شاگردان در آن مدرسه به‌دست آورد و بتواند دو کلاس را در یک سال تحصیلی گذرانده و در نتیجه دبیرستان را در مدت کمتری از دیگران به‌پایان ببرد.

خواستۀ دیگر ضیاء این بود که به تحصیل شریعت اسلامی اقدام کند تا بتواند از مسیحیت و ایمان خود دفاع نماید. برای همین منظور به دانشگاه کابل وارد شد و آنجا را نیز با موفقیت به پایان برد. او همچنین در کنار آن، در مؤسسه کالون به تحصیل پرداخت تا بتواند مفاهیمی را که رهبر اصلاحات پروتستان اشاعه داده است به‌خوبی درک کند. ضیاء همچنین عهدجدید را از زبان فارسی ایرانیان به لهجۀ دری برگرداند. این کتاب توسط انتشارات انجمن کتاب‌مقدس لاهور به چاپ رسید. ویرایش سوم آن در سال ۱۹۸۹ در انتشارات کمبریج در انگلستان نیز چاپ شد.

به‌خاطر مسیحی شدنِ تعدادی از دانشجویان انستیتو نابینایان، حکومت اسلامی افغانستان توسط بخشنامه‌ای دستور تعطیل شدن این مؤسسات را که یکی در کابل و دیگری در هرات قرار داشت صادر نمود. طبق این حکم به همه معلمان مهاجر که در انستیتو آموزش می‌دادند دستور داده شد که در عرض یک هفته افغانستان را ترک کنند.

زمانی که این معلمین متعهد افغانستان را ترک کردند خدا به آنان وعدۀ اشعیا ۴۲:۱۶ را داد که چنین می‌گوید: «و کوران را به راهی که ندانسته‌اند رهبری نموده، ایشان را به طریق‌هایی که عارف نیستند هدایت خواهم نمود. ظلمت را پیش ایشان به نور و کجی را به راستی مبدل خواهم ساخت. این کارها را به‌جا آورده، ایشان را رها نخواهم نمود». چندی بعد حکومت افغانستان دستور خراب کردن کلیسا در کابل را صادر نمود. در حالی‌که چندی قبل دستور ساخت آن را داده بود. زمانی که نیروهای دولتی برای خرابی ساختمان رسیدند شخصی مسیحی که یک تاجر آلمانی بود رو به یکی از مأموران حکومتی که این دستور را داده بود کرد و گفت: «اگر حکومت شما این ساختمان خدا را لمس کند خدا هم حکومت شما را برخواهد انداخت». آیا این سخن باید یک نبوت به‌حساب می‌آمد؟ مأمور هم نامه‌ای برای جماعت مسیحیان فرستاد که در آن حکم ویران شدن کلیسا توسط حکومت قید شده بود و اضافه شده بود که بابت این خرابی نیز هیچ غرامت و خسارتی پرداخت نخواهد شد. مسیحیان جواب دادند که به هر حال حکومت نمی‌تواند به شخصی غرامت بدهد چون آن مکان به خدا تعلق دارد و اگر حکومت آن را ویران کند به خدا پاسخگو خواهد بود و نه به مسیحیان!

عملیات تخریب پس از مدت کوتاهی آغاز گشت ولی جماعت مسیحیان به‌جای مخالفت و مقاومت به آنان چای و کیک تعارف نمودند. همچنین مسیحیان تمام جهان به سفارت‌های افغانستان در کشورهای مختلف نامه‌ها نوشتند. مبشر معروف بیلی گراهام و دیگر رهبران مسیحی نیز به‌اعتراض بیانیه‌ای نوشتند و امضا نموده برای ظاهرشاه پادشاه افغانستان ارسال داشتند.

علیرغم تمامی این تلاش‌ها، در ۱۷ ژوئیه ۱۹۷۳ کلیسا به‌طور کامل تخریب شد. بعد از آن تاریخ بود که مشکلات زیادی برای افغانستان پیش آمد که یکی از آنها سقوط حکومت پادشاهی و تبدیل به جمهوری بود. همچنین تهاجم دولت شوروی در سال ۱۹۷۹ باعث شد میلیون‌ها تن از افغان‌ها از کشور خود آواره و سرگردان شوند و در کشورهای دیگر به‌صورت پناهنده زندگی کنند.

در زیر لوای حکومت کمونیسم انستیتوی نابینایان در کابل مجدداً گشایش یافت و ضیاء به مقام خود بازگشت. با این‌که با فشار زیاد از او درخواست شده بود که به حزب کمونیست بپیوندد ولی او از این کار امتناع ورزید. به او اخطار داده شد که اگر این‌ کار را نکند ممکن است به قیمت جان او تمام شود. ولی ضیاء نگاهی به این تهدیدها نداشت. تا اینکه حکومت او را به زندان انداخت. زندانی که سرد و خشن بود ولی عیسای ‌مسیح او را هر شب گرم نگاه می‌داشت و هیچ مشکلی از این بابت نداشت. در زندان رژیم کمونیست او را تحت شوک‌هایی قرار دادند تا مغز او را شستشو دهند. سیم‌های الکتریکی به سر او متصل می‌شد ولی او تسلیم نمی‌شد. وقتی به او پیشنهاد شد که در مدت زندان زبان روسی را فراگیرد از این موقعیت استقبال کرد و در این رشتۀ زبان هم مدرک کامل گرفت. سرانجام رژیم کمونیست او را در سال ۱۹۸۵ آزاد کردند.

پس از زندان بود که ضیاء به مطالعۀ بیشتر کتاب‌مقدس پرداخت. یک روز در پیدایش ۱۱:۱-۳ ضیاء ماجرای ابراهیم را خواند که خدا او را فرا خوانده بود که از خانه و کاشانه خود بیرون آید. ضیاء احساس کرد که خدا او را فرا می‌خواند که افغانستان را ترک کند و به یک سازمان بشارتی در پاکستان بپیوندد. سرانجام با یکی از دوستانش که گدایی می‌کرد به لباس گدایان خود را ملبس ساخت و توانست از شهر کابل که توسط ارتش کمونیستی محافظت می‌شد خارج شده و پس از ۱۲ روز پیاده‌روی خود را به پاکستان برساند.

وقتی ضیاء به پاکستان رسید به او پیشنهاد شد که به آمریکا برود و زبان عبری را فراگیرد زیرا در ترجمه عهدعتیق به زبان دری فعالیت می‌کرد ولی او این پیشنهاد را نپذیرفت. او گفت که کارهای زیادی بین پناهندگان افغانی دارد که اجازه نمی‌دهد پاکستان را ترک کند. در این کشور جدید ضیاء شروع به ایجاد مؤسسۀ نابینایان کرد و همچنین با فراگیری زبان اردو در کلیساهای بزرگ و مهم کشور شروع به موعظه نمود. او همچنین کتابی را که شامل داستان‌های عهدجدید بود به زبان دری برای کودکان به پایان برد.

در ۲۳ مارس ۱۹۸۸ ضیاء توسط یک گروه بنیادگرای مذهبی ربوده شد. این گروه او را متهم کرد که وی نماینده سازمان سیای آمریکاست زیرا انگلیسی بلد است و همچنین جاسوس روس‌هاست زیرا زبان روسی را می‌داند و همچنین مرتد است چون از دین خود به مسیحیت گرویده است. او بارها مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار گرفت و در این شرایط سخت بود که ضیاء بیشتر به یاد شکنجه‌ها و آزار و اذیت‌هایی افتاد که طبق اناجیل بر خداوندش عیسای ‌مسیح اعمال کردند. در این زمان بود که همسر و سه دخترش نیز موفق شدند از افغانستان بیرون آیند و خود را به پاکستان برسانند. مدت کوتاهی پس از آن همسرش پسری به‌دنیا آورد اما نمی‌دانیم که پدرش ضیاء این خبر را شنید یا خیر.

آخرین خبری که از این ایماندار وفادار به مسیح شنیده شد این بود که این حزب افراطی ضیاء را به‌قتل رسانده است. خود ضیاء قبل از اینکه ربوده شود به یکی از دوستانش گفته بود که اگر به چنگ این حزب بیفتد مطمئناً کشته خواهد شد. این حزب مدتی قبل دو پاکستانی را که مسیحی شده بود مدت‌ها شکنجه داده بود و قبل از اینکه آنان را آزاد کنند یکی از شکنجه‌گران گفته بود که ما با شما مانند ضیاء که او را کشتیم عمل نمی‌کنیم. علاوه بر این یک خبرنگار افغانی در یکی از ایالات شمال غربی پاکستان ادعا نمود که شواهدی در دست دارد که ثابت می‌کند حزب مذکور، ضیاء را پس از آزار و اذیت زیاد به‌قتل رسانده است.

زندگی ضیاء، زندگی شخصی است که به‌خاطر ایمان خود به مسیح بهای زیادی پرداخت کرد. قبل از ربوده شدن ضیاء به یکی از دوستان خود گفته بود که اگر اتفاقی برایش بیفتد او از خانواده‌اش نگهداری کند. دوستش پاسخ مثبت داد و نمی‌دانست که در مدت کوتاهی بعد او نیز دستگیر خواهد شد. این دوست نیز ترتیبی داد تا همسر ضیاء و فرزندانش به شمال آمریکا مهاجرت کنند.

ضیاء با وفاداری برای خداوند خود عیسای ‌مسیح ایستاد و تا پای جان تسلیم نشد. او صلیب خود را برداشته بود تا نفس خود را هر روزه انکار کند و استاد و خداوند خود را پیروی نماید. او با مسیح از طریق رادیو صدای انجیل آشنا شد و عاقبت همان ندای عیسی او را به‌سوی خود فراخواند تا با شهادت خود نمونه عالی برای خداوندش باشد. خداوند را به‌خاطر زندگی درخشان این برادر افغانی شکر می‌گوییم و دعا می‌کنیم که خداوند همسر و فرزندان او را در خود محفوظ نگاه دارد.

۱۳۹۲ بهمن ۲۱, دوشنبه

عیسی خداوند است ایمان دارم.



  1. تو فرزند محبوب منی و من از تو خشنودم.... همان صدایی که با عیسی مسیح سخن گفت.همان صدایی که با تمام فرزندان خدا سخن می گوید و آنانرا رها میکند تا در تاریکی جهان زندگی کنند و همزمان آنانرا به روشنی رهنمون می سازد.....من آن صدا را شنیده ام آن صدا در گذشته با من حرف زده است هنوز هم با من سخن می گوید این صدا آوای عشق است که از ازلیت شنیده می شود و هر زمان که شنیده شود بشارت دهنده و پیام آور حیات است.Foto: ‎تو فرزند محبوب منی و من از تو خشنودم.... همان صدایی که با عیسی مسیح سخن گفت.همان صدایی که با تمام فرزندان خدا سخن می گوید و آنانرا رها میکند تا در تاریکی جهان زندگی کنند و همزمان آنانرا به روشنی رهنمون می سازد.....من آن صدا را شنیده ام آن صدا در گذشته با من حرف زده است هنوز هم با من سخن می گوید این صدا آوای عشق است که از ازلیت شنیده می شود و هر زمان که شنیده شود بشارت دهنده و پیام آور حیات است....... آمین‎