۱۳۹۳ آذر ۳۰, یکشنبه

بازگشت خداوندْ عیسی

بازگشت خداوندْ عیسی

۱۳ای برادران، نمی‌خواهیم از حال خفتگان بی‌خبر باشید، مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند، به ماتم بنشینید.۱۴زیرا اگر ایمان داریم که عیسی مرد و باز زنده شد، پس به همینسان خدا آنان را نیز که در عیسی خفته‌اند، با وی باز‌خواهد آورد.۱۵این را به‌واسطۀ کلام خودِ خداوند به شما می‌گوییم: کسانی از ما که هنوز زنده‌اند و تا آمدن خداوند باقی می‌مانند، به‌یقین از خفتگان پیشی نخواهند گرفت.۱۶زیرا خداوند، خود با فرمانی بلندآواز و آوای رئیس فرشتگان و نفیر شیپور خدا، از آسمان فرود خواهد آمد. آنگاه نخست مردگانِ در مسیح، زنده خواهند شد.۱۷پس از آن، ما که هنوز زنده و باقی مانده‌ایم، با آنها در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا ملاقات کنیم، و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود.۱۸پس بدین سخنان، یکدیگر را دلداری دهید.

۵

۱و امّا دربارۀ وقتها و زمانها، ای برادران، نیازی نیست چیزی به شما بنویسم.۲زیرا خود نیک می‌دانید که روز خداوند همچون دزدی که شبهنگام می‌آید، فرا‌‌خواهد رسید.۳آن زمان که مردم می‌گویند: «صلح و امنیت حکمفرماست»، ناگهان هلاکت بر ایشان نازل خواهد شد، بدانسان که زن آبستن به دردِ زایمان دچار شود، و از آن گریزی نخواهد بود.
۴امّا شما ای برادران، در تاریکی نیستید تا آن روز چون دزد غافلگیرتان کند.۵شما همه فرزندانِ نور و فرزندان روزید؛ ما به شب و به تاریکی تعلق نداریم.۶پس همانند دیگران به خواب نرویم، بلکه بیدار و هشیار باشیم.۷زیرا آنان که می‌خوابند، شبهنگام می‌خوابند، و آنان که مست می‌کنند، شبهنگام مست می‌کنند.۸امّا ما چون به روز تعلّق داریم، باید هشیار باشیم، و ایمان و محبت را همچون زره‌ای سینه‌پوش بر تن کنیم، و امیدِ نجات را همچون کلاهخود بر سر نهیم.۹زیرا خدا ما را نه برای غضب، بلکه برای کسب نجات به‌واسطۀ خداوندمان عیسی مسیح تعیین کرده است،۱۰که به‌خاطر ما مرد، تا چه بیدار باشیم و چه خفته، با او زندگی کنیم.۱۱پس یکدیگر را تشویق و تقویت کنید، چنانکه اکنون نیز می‌کنید.

اندرزهای پایانی

۱۲حال ای برادران، تقاضا می‌کنیم آنان را که در میان شما زحمت می‌کشند و از جانب خداوند رهبران شما بوده، پندتان می‌دهند، گرامی بدارید،۱۳و با محبت، کمال احترام را به‌سبب کاری که انجام می‌دهند، برایشان قائل باشید. و با یکدیگر در صلح و صفا زندگی کنید.
۱۴ای برادران، از شما استدعا می‌کنیم که کاهلان را هشدار دهید؛ کم‌جرئتان را تشویق کنید؛ ضعیفان را حمایت نمایید؛ و با همه بردبار باشید.۱۵زِنهار، کسی بدی را با بدی پاسخ نگوید، بلکه همواره در پی نیکی کردن به یکدیگر و به همۀ مردم باشید.
۱۶همیشه شاد باشید؛۱۷پیوسته دعا کنید؛۱۸در هر وضعی شکرگزار باشید، زیرا این است خواست خدا برای شما در مسیحْ عیسی.
۱۹آتش روح را خاموش مکنید؛۲۰نبوّتها را خوار مشمارید.۲۱همه‌چیز را بیازمایید؛ آنچه را نیکوست، به‌چنگ بگیرید.۲۲از هرگونه بدی دوری کنید.
۲۳خدای آرامش، خودْ شما را به‌تمامی تقدیس کند و روح و جان و تن شما تا آمدن خداوندمان عیسی مسیح، بی‌عیب محفوظ بماند.۲۴او که شما را فرامی‌خواند، امین است و این را خواهد کرد.
۲۵ای برادران، برای ما دعا کنید.۲۶با بوسه‌ای مقدّس همۀ برادران را سلام گویید.۲۷در حضور خداوند، شما را قسم می‌دهم که این نامه را برای همۀ برادران قرائت کنید.


۲۸فیض خداوند ما عیسی مسیح با شما باد. آمین.

آزادی از مقررات انسانی

آزادی از مقررات انسانی

۶پس همانگونه که مسیحْ عیسای خداوند را پذیرفتید، در او سلوک کنید:۷در او ریشه گیرید و بنا شوید، و همانگونه که تعلیم یافتید، در ایمان استوار شده، لبریز از شکرگزاری باشید.
۸بهوش باشید که کسی شما را با فلسفه‌ای پوچ و فریبنده اسیر نسازد، فلسفه‌ای که نه‌بر مسیح، بلکه بر سنّت آدمیان و اصول ابتدایی این دنیا استوار است.۹زیرا الوهیت با همۀ کمالش به‌صورت جسمانی در مسیح ساکن است،۱۰و شما در او، که همۀ ریاستها و قدرتها را سَر است، از کمال برخوردار گشته‌اید.۱۱و در او ختنه نیز شده‌اید، به ختنه‌ای که با دست انجام نشده است. این ختنه همانا از تن به‌در آوردن شخصیت نفسانی است در ختنۀ مسیح.۱۲و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.
۱۳آن زمان که در گناهان و حالت ختنه‌ناشدۀ نفْس خود مرده بودید، خدا شما را با مسیح زنده کرد. او همۀ گناهان ما را آمرزید۱۴و آن سند قرضها را که به‌موجب قوانین برضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از میان برداشت.۱۵و ریاستها و قدرتها را خلعسلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به‌وسیلۀ صلیب بر آنها پیروز شد.
۱۶پس مگذارید کسی در خصوص آنچه می‌خورید و می‌آشامید، یا در خصوص نگاه داشتن اعیاد و ماه نو و روز شَبّات، محکومتان کند.۱۷اینها تنها سایۀ امور آینده بود، امّا اصل آنها در مسیح یافت می‌شود.۱۸مگذارید کسی که دل به خوار کردن خویشتن و عبادتِ فرشتگان مشغول داشته است، شما را مردود گرداند. چنین کسی شیفتۀ اموری است که در رؤیاهایش دیده است، و افکار نفسانی‌اش او را با خیالهای پوچ مغرور ساخته است.۱۹او پیوندش را با سَر از دست داده است؛ حال آنکه تمام بدن، در حالی که به‌وسیلۀ مفاصل و بندها نگاه داشته می‌شود و به هم متصل می‌گردد، به‌مدد سر رشد می‌کند، با رشدی که از خدا سرچشمه می‌گیرد.
۲۰پس حال که با مسیح نسبت به اصول ابتدایی این دنیا مرده‌اید، چرا همچون کسانی که گویی هنوز به دنیا تعلق دارند، تن به قواعد آن می‌دهید، قواعدی که می‌گوید:۲۱«این را لمس مکن! به آن لب نزن و بر آن دست مگذار!»؟۲۲اینها همه مربوط به چیزهایی است که با مصرف از بین می‌رود، و بر احکام و تعالیم بشری بنا شده است.۲۳و هرچند به‌سبب در‌بر داشتن عبادتِ داوطلبانه و خوار کردن خویشتن و ریاضت بدنی، ظاهری حکیمانه دارد، امّا فاقد هرگونه ارزش برای مهار تمایلات نفسانی است.

۳

اصول حاکم بر زندگی مقدّس

۱پس چون با مسیح برخیزانیده شده‌اید، به آنچه در بالاست دل ببندید، آنجا که مسیح به‌دست راست خدا نشسته است.۲به آنچه در بالاست بیندیشید، نه به آنچه بر زمین است.۳زیرا مُردید و زندگی شما اکنون با مسیح در خدا پنهان است.۴چون مسیح که زندگی شماست، ظهور کند، آنگاه شما نیز همراه او با جلال ظاهر خواهید شد.
۵پس، هرآنچه را در وجود شما زمینی است، بکُشید، یعنی بی‌عفتی، ناپاکی، هوی و هوس، امیال زشت و شهوت‌پرستی را که همان بت‌پرستی است.۶به‌سبب همینهاست که غضب خدا بر سرکشان نازل می‌شود.۷شما نیز در زندگی گذشته خود به این راهها می‌رفتید.۸امّا اکنون باید همۀ اینها را از خود دور کنید، یعنی خشم، عصبانیت، بدخواهی، ناسزاگویی و سخنان زشت را از دهان خود.۹به یکدیگر دروغ مگویید، زیرا آن انسان قدیم را با کارهایش از تن به‌در آورده‌اید۱۰و انسان جدید را در‌بر کرده‌اید، که در معرفت حقیقی هر آن نو می‌شود تا به‌صورت آفرینندۀ خویش در‌آید.۱۱در این انسان جدید، یونانی یا یهودی، ختنه‌شده یا ختنه‌ناشده، بَربَر یا سَکایی، غلام یا آزاد دیگر معنی ندارد، بلکه مسیح همه‌چیز و در همه است.
۱۲پس همچون قوم برگزیدۀ خدا که مقدّس و بسیار محبوب است، خویشتن را به شفقت، مهربانی، فروتنی، ملایمت و صبر ملبس سازید.۱۳نسبت به یکدیگر بردبار باشید و چنانچه کسی نسبت به دیگری کدورتی دارد، او را ببخشاید. چنانکه خداوند شما را بخشود، شما نیز یکدیگر را ببخشایید.۱۴و بر روی همۀ اینها محبت را در‌بر کنید که همه‌چیز را به هم می‌پیوندد و شما را کامل می‌گرداند.
۱۵صلح مسیح بر دلهایتان حکمفرما باشد، زیرا فراخوانده شده‌اید تا چون اعضای یک بدن در صلح و صفا به‌سر برید، و شکرگزار باشید.۱۶کلام مسیح به‌دولتمندی در شما ساکن شود؛ و با مزامیر، سرودها و نغمه‌هایی که از روح است، با کمال حکمت یکدیگر را پند و تعلیم دهید؛ و با شکرگزاری و از صمیم دل برای خدا بسرایید.۱۷و هرآنچه کنید، چه در گفتار و چه در کردار، همه را به نام خداوندْ عیسی انجام دهید، و به‌واسطۀ او خدای پدر را شکر‌گزارید.

فسیر کاربردی متی فصل ۶

فسیر کاربردی   متی  فصل ۶
صدقه به نیازمندان (۶: ۱-۴) 
۱ عیسی چنین تعلیم داد: «زنهار عدالت خود را پیش مردم به جا میاورید تا شما را ببینند.» خدا همیشه به انگیزه‌ای که ما در انجام کارهای نیک داریم، نگاه می‌کند. در نظر خدا، انگیزۀ انجام کار نیک، بیشتر از خود آن کار اهمیت دارد. اگر اعمال نیک بکنیم تا مردم ما را تحسین کنند، خشنودی خدا فراهم نمی‌شود. این کار خودخواهانه است. خدا تنها هنگامی خشنود می‌شود که کاری را برای جلال او انجام دهیم. تعلیم عمده در اینجا این است که خدا در وهلۀ اول به انگیزۀ ما، به دل ما می‌نگرد و نه به کارهای بیرونی ما. خدا در وهلۀ اول از ما می‌خواهد که باطناً عادل باشیم. تنها آن اعمال نیکویی که از دل پاک برمی خیزد مورد پسند خدا واقع می‌شود. 
عیسی در متی ۵: ۱۶ فرمود: «... بگذارید نور شما برمردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را ببینند ...» این گفته در نگاه اول، مخالف تعلیمی که در ۶: ۱ ارائه شده، به نظر می‌رسد. لیکن در متی ۵: ۱۶ نکتۀ عمده این است که انسانها باید اعمال نیکوی ما را ببینند و پدر(ما) را در آسمان تمجید نمایند. انگیزۀ اعمال نیکوی ما باید حصول جلال خدا باشد. هرگاه که عمل نیکویی انجام می‌دهیم، باید همواره از خود سؤال کنیم: « چرا این کار را انجام می‌دهم؟» آیا از روی تکبر است؟ آیا برای این است که دیگران ما را تحسین کنند؟ در این صورت، پاداش ما فقط این خواهد بود که مورد تحسین و تمجید دیگران واقع شویم، و از پاداش اخروی خدا محروم خواهیم ماند. 
رهبران یهودی عمیقاً در اشتباه بودند؛ ایشان فکر می‌کردند که می‌توانند به واسطه اعمال درستکارانه نجات یابند. لیکن زندگی درونی ایشان با زندگی بیرون شان سازگار نبود. آنها مردانی بودند که صورت دینداری داشتند لیکن قوت آن را انکار می‌کردند (دوم تیموتائوس ۳: ۵). خدا هرگز فریب نمی‌خورد. او دلهای ما را می‌شناسد. آنچه را که افراد دنیوی خوب می‌دانند، خدا نفرت انگیز تلقی می‌کند (لوقا ۱۶: ۱۵). رهبران یهودی، دنیوی بودند و مردان دنیوی تنها درجستجوی تحسین و تمجید مردم هستد. مردان روحانی فقط در جستجوی تمجید خدا هستند. 
هنگامی که به دلهای خود می‌نگریم، گاهی اوقات دشوار ست انگیزه‌های خود را تشخیص دهیم. ما غالباً خود را فریب میدهیم. فکر می‌کنیم که کاری را برای خدا انجام می‌دهیم، لیکن در واقع آن را برای خود کرده ایم. آنچه را که ارمیا درمورد دل انسان گفته است، به خاطر آورید: دل از همه چیز فریبنده تر است ... کیست که آن را بداند؟ (ارمیا ۱۷: ۹). ما باید همواره دعا کنیم تا روح‌القدس دل ما و انگیزه‌های واقعی ما را به ما نشان دهد.
۲ اگر درجستجوی تعریف و تمجید انسانها باشیم، این تنها پاداشی خواهد بود که به دست خواهیم آورد؛ آنگاه پاداش آسمانی خود را که باید از خدا بگیریم، از دست خواهیم داد. تمجید انسانها از میان خواهد رفت؛ فقط پاداشی که از خدا است، پایدار خواهد ماند. شخص را چه سود دارد هرگاه تمام دنیا را ببرد و نفس خود را ببازد؟ (مرقس ۸: ۳۶).
۳-۴ بنابراین، اگر کار نیکی انجام می‌دهیم. باید در خفا انجام دهیم. نباید به دیگران بگوییم؛ حتی به خود نیز نباید آنها را بازگو کنیم! نباید بگذاریم که دست چپ از آنچه دست راست ما می‌کند مطلع شود (آیۀ ۳). این یک تمثیل است. دست چپ می‌بیند که دست راست صدقه می‌دهد یا به نیازمند کمکهای دیگری می‌کند. دست چپ می‌گوید: «به، چه انسان خوبی هستم. ببین چقدر صدقه دادم.» دست چپ معرف تکبر ما و نیز طبیعت خودخواهانۀ ما است. دست چپ می‌گوید: «لزومی ندارد که اینقدر صدقه بدهی؛ اگر می‌خواهی مردم تو را آدم مقدس و نیکوکاری بدانند، کم هم بدهی کافی است.» دست چپ همواره آنچه را که دست راست ما (بخش روحانی ما) باید انجام دهد، محاسبه می‌کند. نگذارید که چنین باشد. اجازه دهید که بدون محاسبه، آزادانه و به خاطر خدا بدهیم. درست همانگونه که خدا بدون محاسبه به ما داده است؛ بگذارید که ما نیز بدون حسابگری به دیگران بدهیم. خدا آنچه را که از صمیم قلب می‌دهیم به حساب می‌آورد و برطبق آن به ما پااداش می‌دهد (لوقا ۱۴: ۱۳-۱۴،کولسیان ۳: ۲۳-۲۴).
دعا (۶: ۵-۱۵) 
(لوقا ۱۱: ۲-۴) 
۵ بسیاری از رهبران یهودی در مکانهای عمومی عبادت می‌کردند تا دیگران ایشان را ببینند و بگویند که چه آدم‌های عادل و دینداری هستند. چنین افراد به راستی اجر خود را از دیگران دریافت می‌کنند. اما چیزی از خدا دریافت نخواهند داشت، نه در این زندگی و نه در زندگانی بعد.
۶ عیسی چنین تعلیم داد: «چون عبادت کنی، به حجرۀ خود داخل شو ... در را ببند.» یعنی ما باید تمامی توجه خود را معطوف به خدا کنیم، نه به خودمان. باید اندیشه‌های دنیوی را هنگامی که با خدا صحبت می‌کنیم، از خود برانیم. این بدین معنی نیست که ما باید تنها بطور خصوصی و در تنهایی دعا کنیم. دعا کردن به همراه دیگر ایمانداران، خوب و ضروری است. لیکن چه با هم و چه به تنهایی، همگی باید در مواقع دعا تنها به خدا بنگریم، نه اینکه سعی کنیم توجه دیگران را به دعای خود جلب کنیم (آیۀ ۵).
۷ اشتباه دیگری که مردم به هنگام دعا مرتکب می‌شوند، این است که فکر می‌کنند برای دریافت پاسخی از خدا باید به طریق خاصی دعا کنند. ایشان فکر می‌کنند که باید کلمات خاصی را به کار برند یا به مدت طولانی یا در مکانی خاص دعا کنند. چنین چیزی ضروری نیست. خدا برحسب ایمان ما به دعاهایمان پاسخ می‌دهد، نه برحسب کلمات یا شیوه‌ای که برای دعا به کار می‌بریم.
۸ ما باید به خاطر داشته باشیم که خدا پدر آسمانی پرمهری است که پیش از آنکه از او درخواستی بکنیم، تمامی نیازهای ما را می‌داند؛ با اینحال، مایل است درخواستهای خود را خودمان به حضورش ببریم تا به این وسیله با او ارتباط برقرار کنیم و احساس کنیم که او واقعاً پدر ما است و به درخواستهای ما توجه و علاقه دارد. وی از ما می‌خواهد که درست همانند فرزندانی که وابسته به پدران جسمانی خود هستند، بر او تکیه کنیم. خدا مشتاق است که نیازهایمان را به ما ببخشد (متی ۷: ۱۱ و تفسیر آن مشاهده شود). و او قادر است که نیازهای ما را به ما بدهد بی نهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا فکر کنیم(افسسیان ۳: ۲۰). هنگامی که برای دعا داخل اتاقمان می‌شویم. در واقع به ملاقات خدا می‌رویم. او می‌خواهد که برکات روحانی نامحدودی به ما ببخشد. تنها کاری که باید بکنیم، درخواست توأم با ایمان است.
۹ شاگردان عیسی خواستند تا دعا کردن را به ایشان بیاموزد (لوقا ۱۱: ۱). او نیز نمونه‌ای از دعای درست را آموخت که به «دعای ربانی» معروف شده است. 
ای پدر ما که درآسمانی. ما باید دعای خود را به پدرمان خطاب کنیم و نه به یک بت، یا روح مردگان، یا به یک فرشته یا یکی از قدیسین گذشته. برای تمامی ایمانداران، خدا پدر مهربانی است که خواهان بهترین نعمتها برای فرزندانش می‌باشد. خدا در عین حال خالق قادر مطلق در آسمان می‌باشد. وی همه چیز را در مورد ما می‌داند (عبرانیان ۴: ۱۳) و داور ما خواهد بود. وی قادر است که برکات نامحدودی را به انسان بدهد (افسسیان ۱: ۳) اما این قدرت را نیز دارد که انسان را برای تمامی ابدیت به جهنم بفرستد. 
بنابراین باید با خشوع و تقوا به حضور چنین خدایی بیاییم (عبرانیان ۱۲: ۲۸-۲۹). لازم است که برای برکاتش سپاسگزار باشیم؛ لازم است که هر دعایی را با ستایش بزرگی و جلال او آغاز کنیم (مزمور ۳۴: ۱-۳). معنی جملۀ «نام تو مقدس باد» این است: «خدا حمد و ستایش شود؛ جلال از آن خدا باد.» اغلب اوقات، وقتی دعا می‌کنیم، تنها به نیازهای شخصی خود می‌اندیشیم، نه به عظمت خدا.
۱۰ ... ملکوت تو بیاید. هنگامی که مسیح آمد، ملکوت خدا نیز به زمین آمد. ملکوت خدا در وجود هر کس که به مسیح ایمان دارد، حاضراست (لوقا ۱۷: ۲۰-۲۱). به همین دلیل است که مسیح چنین موعظه می‌کرد: «ملکوت خدا نزدیک است» (مرقس ۱: ۱۴-۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود). 
اما از سوی دیگر، ملکوت خدا هنوز به طور کامل نیامده است. شیطان همچنان در این جهان حکومت می‌کند. او رئیس این جهان است (یوحنا ۱۲: ۳۱، ۱۶: ۱۱). اکثر انسانها همچنان در قلمرو حکومت شیطان یعنی در قلمرو تاریکی زندانی هستند. بنابراین لازم است دعا کنیم تا خدا وارد زندگی افراد بیشتری شود و عدۀ زیادتری از قلمرو شیطان نجات یافته، به ملکوت خدا راه یابند. 
در ضمن، باید دعا کنیم تا ملکوت خدا به طور کامل بیاید، یعنی اینکه مسیح باز گردد و شیطان را نابود سازد. بیا ای عیسای خداوند (مکاشفه ۲۲: ۲۰). زیرا هنگامی که عیسی بار دیگر بیاید، ملکوت خدا به طور کامل در آسمان و بر زمین برقرار خواهد شد. 
... ارادۀ تو کرده شود. ملکوت خدا هر کجا که باشد، در آنجا ارادۀ او متحقق می‌شود. لازم است دائماً دعا کنیم تا ارادۀ خدا هر روز در زندگی ما جامه عمل بپوشد.
۱۱ بعد از حمد و ستایش خدا، می‌توانیم تقاضاهای خود را به حضور او بیاوریم. در آیه‌های ۱۱-۱۳ نیازهای ما قید شده اند: نان برای جسم ما (آیۀ ۱۱)؛ بخشایش برای جانمان (آیۀ ۱۲)؛ و رهایی از شریر برای روح مان (آیۀ ۱۳).
نان کفاف ما را امروز بده. نان کفاف ما اشاره است به تمام چیزهایی که برای بدنهایمان نیاز داریم، یعنی خوراک، پوشاک، خانه و تندرستی. (این به معنی تجملات و تسهیلات غیر ضروری نمی‌باشد). ما باید هر روز تماماً متکی به خدا باشیم؛ ما نمی‌توانیم حتی یک روز بدون حمایت او زندگی کنیم. او می‌تواند بارش باران را متوقف سازد؛ در آن صورت دیگر خوراکی وجود نخواهد داشت. یا می‌تواند کاری کند که تگرگ و باد محصولات ما را از میان ببرد. زندگی ما در دست اوست. حتی منکرین وجود خدا نیز نمی‌توانند یک روز بدون خدا زندگی کنند! 
خدا به نیازهای ما رسیدگی می‌کند. خدای بزرگی که آسمانها و زمین را آفرید نان روزانۀ ما را فراهم می‌کند. در نظر او امت‌ها همچون غبار شمرده می‌شوند (اشعیا ۴۰: ۱۵). لذا او می‌داند که چه هنگام هر یک از ما گرسنه است. وی می‌داند که هرگنجشک چه هنگام به زمین می‌افتد (متی ۱۰: ۲۹-۳۱ مشاهده شود). بیایید که تمامی مشکلات خود را بردوش او بگذاریم زیرا که او از ما مراقبت می‌کند (اول پطرس ۵: ۷).
۱۲ قرضهای ما را ببخش. همین مفهوم در لوقا ۱۱: ۴ چنین ثبت شده است: «گناهان ما را ببخش.»واژۀ یونانی که متی در اینجا به کار برده «قرض» است. در نظر عیسی، گناه مانند قرضی است که به خدا داریم. در لوقا ۱۱: ۴، مطابق متن یونانی آن، عیسی فرمود: «گناهان ما را برما ببخش، همچنان که ما نیز هر که را به ما مقروض است می‌بخشیم.» کسانی که به ما «مقروض اند» کسانی هستند که نسبت به ما گناه ورزیده اند. بنابراین باید درک کنیم که در دعای ربانی، «قرض» و «گناه» یک معنی دارد. 
قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشیم. به همان طریقی که ما قرض داران خود را می‌بخشیم، خدا نیز ما را خواهد بخشید. در اینجا مقصود عیسی آن بخشایشی نیست که برای نخستین بار، به هنگام ایمان آوردن، دریافت داشتیم. در اینجا او درمورد زندگی روزمرۀ مسیحی ما سخن می‌گوید. ابتدا خدا تمامی گناهانی را که پیش از ایمان مرتکب شده بودیم، به رایگان بخشید. او به خاطر فیض و رحمت خود ما را بخشید. لیکن بعد از مسیحی شدن، ما همچنان گاه و بی گاه گناه می‌ورزیم؛ به همین دلیل احتیاج به بخشایش خدا داریم (اول یوحنا ۱: ۹) وی ما را همانطور می‌بخشد که ما دیگران را می‌بخشیم. اگر دیگران را نبخشیم. خدا نیز ما را نخواهد بخشید (متی ۶: ۱۴-۱۵ و ۱۸: ۲۳-۳۵ مشاهده شود). ما همچون لوله هستیم و بخشایش خدا شبیه به آبی است که در ما جاری می‌شود. نبخشیدن دیگران مثل این است که یک سر لوله را مسدود می‌سازیم. اگر بخشایش از سوی ما به جانب دیگران جاری نشود بخشایش خدا نیز در ما جاری نخواهد شد (مرقس ۱۱: ۲۵-۲۶ و تفسیرآن مشاهده شود).
۱۳ ما را در آزمایش میاور. در این آیه، «در آزمایش آوردن» به معنی مغلوب شیطان شدن، گناه ورزیدن و جدا شدن از خدا می‌باشد. کلمۀ «آزمایش» که در این آیه به کار رفته، به معنی نوعی از «آزمایش» نیست که خدا اجازه می‌دهد که مسیحیان در معرض آن قرار گیرند تا ایمانشان آزموده شود (اول پطرس ۱: ۶-۷). این نوع از آزمایشهای معمولی که ایمان ما را تقویت می‌کنند، برای منفعت ما به سوی ما فرستاده می‌شوند. دراین هنگام ما باید شادی و شکرگزاری نماییم (یعقوب ۱: ۲).
اما در این آیه، کلمۀ «آزمایش» معنی دیگری دارد. عیسی به ما تعلیم می‌دهدکه دعا کنیم تا در آزمایش نهایی، یعنی آزمایش دور شدن از خدا نیفتیم. دعای دائمی ما باید این باشد که ... ما را از شریر رهایی ده. ابلیس، شیر غرانی است که کسی را می‌طلبد تا ببلعد (اول پطرس ۵: ۸) و در روزهای آخر، پیش از آنکه عیسی بار دیگر بیاید، مسیحیان متحمل سخت ترین آزمایشها خواهند شد و بسیاری خواهند افتاد. در آن روز لازم خواهد بود که مسیحیان پیش از هر وقت دیگر این دعا را تکرار کنند. 
دعای ربانی همانگونه خاتمه می‌یابد که آغاز می‌شود، یعنی با حمد و ستایش خدا. در اینجا بسیاری از نسخه‌های دستنوشتۀ یونانی شامل این کلمات هستند: «ملکوت و قوت و جلال تا ابدالآباد از آن توست. آمین.» کلمۀ آمین به معنی «چنین باد» می‌باشد و بیانگر ایمان ما به این واقعیت است که خدا دعای ما را پذیرفته است و به آن پاسخ خواهد داد.
۱۴-۱۵ آیۀ ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود.
روزه گرفتن (۶: ۱۶-۱۸) 
۱۶-۱۸ درست به همان دلیلی که یهودیان اعمال نیک (عدالت) انجام می‌دادند و دعا می‌کردند، به همان دلیل نیز روزه می‌گرفتند؛ همۀ اینها را به این دلیل انجام می‌دادند تا مورد تحسین و اکرام مردم قرار گیرند. ایشان بر چهرۀ خود خاکستر می‌مالیدند تا دیگران بدانند که ایشان روزه دارند. هدف ایشان کسب احترام برای خود بود، نه کسب رضایت خدا. اجر آنان فقط اکرام انسانها بود و اجری از خدا دریافت نمی‌داشتند. 
چون روزه دارید ... این بدین معنی است که عیسی آن روزه‌ای را تأیید می‌کرد که با دلائل درست انجام می‌شد. مسیحیان روزه می‌گیرند تا خود را نزد خدا فروتن سازند و بدنهای خود را تحت کنترل قرار دهند و هدایت و قدرت بیشتری از روح‌القدس دریافت دارند. 
اشعیا نبی گفته است که «روزه» ای که مورد پسند خدا است، فروتنی و اعمال محبت آمیز است (اشعیا ۵۸: ۱-۷). بدون فروتنی و کارهای محبت آمیز روزه تنها تظاهری پوچ است.
گنج هایی در آسمان (۶: ۱۹-۲۴) 
(لوقا ۱۱: ۳۴-۳۶، ۱۲: ۳۳-۳۴، ۱۶: ۱۳) 
۱۹ درست همانگونه که نباید در جستجوی افتخار و اکرام در این جهان باشیم، در پی اندوختن گنج نیز نباید باشیم. «گنج» تنها به معنی پول نیست، بلکه همه نوع دارایی را در بر می‌گیرد. «اندوختن» گنج به معنی نگه داشتن آن برای خود و دوست داشتن آن می‌باشد. داشتن دارایی اشتباه نیست؛ نگه داشتن آن برای خود و عشق ورزیدن به آن اشتباه است (اول تیموتائوس ۶: ۱۰ مشاهده شود). همچنین کسب مال اگر بیش از حد نیاز باشد نیز پسندیده نیست. 
اما در این آیه ها، عیسی فقط در مورد دارایی صحبت نمی‌کند، بلکه به تمامی چیزهایی که ما در این جهان برای آنها ارزش قائلیم اشاره می‌فرماید، نظیر تحصیلات، امنیت آینده، و حتی فرزندانمان. وی همچنین در مورد محبوبیت و شهرت ما صبحت می‌کند؛ آن نیز نوعی «گنج» است. تمامی اینها گنجهای دنیوی هستند. و عیسی می‌گوید که نباید چنین چیزهایی را بیندوزیم یا به آنها دل ببندیم. نباید امید خود را به آنها ببندیم. اگر به امور این جهان امید ببندیم، در جهان بعدی امیدی نخواهیم داشت. اگر گنجهایی را در این جهان بیندوزیم، در عالم آینده گنجی نخواهیم داشت. گنجهای این جهان به زودی ضایع خواهد شد و دوامی نخواهد داشت. بید و زنگ آن را نابود می‌سازد. گلها پژمرده و انسانها پیرمی شوند و زیبایی شان را از دست می‌دهند. دزدها نیز در کمینند. بیماری هم دزدی است که تندرستی ما را می‌رباید. سیل و زمین لرزه دارایی و سلامت ما را تهدید می‌کنند. باد و تگرگ محصولات ما را «به سرقت» می‌برند. مرگ، زندگی ما را به سرقت می‌برد. همه چیز بر روی زمین حتی خود زمین از میان می‌رود. عیسی فرمود:«کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان را به شما عطا خواهد کرد» (یوحنا ۶: ۲۷).
۲۰ بلکه گنجها به جهت خود در آسمان بیندوزید. منظور عیسی این است: هرکار نیکی که در این جهان برای خدا انجام می‌دهید، در آسمان گنج به حساب می‌آید و در آنجا «ذخیره» خواهد شد هنگامی که بر روی زمین نیکویی می‌کینم، شالوده‌ای را برای خود در آسمان پی ریزی می‌نماییم (اول تیموتائوس ۶: ۱۷-۱۹ مشاهده شود). 
این بدین معنی نیست که ما به واسطه کارهای نیک نجات می‌یابیم. ما تنها به واسطه فیض از طریق ایمان نجات می‌یابیم (افسسیان ۲: ۸ مشاهده شود). اما کارهای نیک گواهی است بیرونی بر ایمان ما. ایمان حقیقی همواره اعمال نیکو به جا می‌آورد، درست همانند درخت نیکویی که میوۀ خوب به بار می‌آورد. باری اینکه بدانیم ایمان حقیقی داریم یا نه، باید به اعمال خود نگاه کنیم (یعقوب ۲: ۱۴-۲۴ و تفسیر آن مشاهده شود). 
کسانی که به خاطر ایمانشان به مسیح اعمال نیکو به جا می‌آورند، میراث خود یعنی ملکوتی را که برای ایشان مهیا شده است، دریافت خواهند داشت (متی ۲۵: ۳۴-۴۰ مشاهده شود). یک بار جوانی ثروتمند نزد عیسی آمد و سؤال کرد: «ای استاد نیکو، چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟» (مرقس ۱۰: ۱۷). وی در جستجوی گنجی در آسمان بود. عیسی به او فرمود: «برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که درآسمان گنجی خواهی یافت» (مرقس ۱۰: ۱۲). لیکن مرد جوان به توصیۀ عیسی گوش فرا نداد. وی گنج خود را بر روی زمین اندوخته بود و آن را بسیار دوست می‌داشت. وی حتی برای کسب حیات ابدی حاضر نبود آن را ترک گوید. حقیقتاً وی اجر خود را بر روی زمین یافته بود و اجر خود را در آسمان از دست داد (مرقس ۱۰: ۲۲-۲۳).
انسان بر روی زمین مانند مسافری است بیگانه. خانه واقعی ما در آسمان است. ما فقط خادمین و سفیران خدا هستیم. هر آنچه که بر روی این زمین با خود داریم، به خدا تعلق دارد و از آن ما نیست. در روز داوری باید در مورد چگونگی استفاده از دارای مان به خدا حساب پس بدهیم. نه تنها در مورد چگونگی استفاده از پول خود، بلکه همچنین در مورد مهارت ها، عطایا و تحصیلاتمان باید به خدا حساب پس بدهیم. همۀ اینها را خدا عطا فرموده و به او تعلق دارد. اگر این چیزها را به طرز خودخواهانه برای خود ذخیره کنیم، یقیناً اجر خود را در آسمان از دست خواهیم داد (مرقس ۸: ۳۶، لوقا ۱۲: ۱۶-۲۱ مشاهده شود). عیسی فرمود «اموال خود را بفروش و به فقرا بده» (لوقا ۱۲: ۳۳). ما نباید بیش از حد نیازمان چیزی برای خود نگاه داریم و باید نیازهای خود را با نیازهای فقرای اطرافمان بسنجیم.
۲۱ به دو دلیل ذخیره کردن گنج بر روی زمین احمقانه است. اولاً گنج از میان می‌رود و ثانیاً ارباب ما می‌شود. هر قدر که گنج خود را دوست بداریم، به همان اندازه نیز تحت تسلط آن خواهیم رفت و بردۀ آن خواهیم شد. شیطان از گنج زمینی استفاده می‌کند تا ما را اغفال نموده، از خدا رویگردان سازد. هنگامی که گنج را در آسمان می‌اندوزیم. دل خود را به خدا می‌دهیم؛ و هنگامی که برر روی زمین گنجی ذخیره می‌کنیم، دل خود را به شیطان می‌دهیم. هر جا گنج تو است، دل تو نیز در آنجا خواهد بود
اجازه دهید که این تعلیم را مورد ملاحظه قرار دهیم. نگوییم که «این تعلیم مربوط به من نمی‌شود، زیرا که فقیر هستم.» سؤال عمده‌ای که باید از خود بپرسیم این است: «مشتقاق چه چیزی هستم؟ در جستجوی چه هستم؟» فقیر نیز ممکن است در حرص و طمع رسیدن به ثروت باشد! برای فقیر نیز رسیدن به ثروت ممکن است تبدیل به بت شود. عیسی می‌پرسد: «در دل شما چه هست؟ هدف شما چیست؟ ارباب شما کیست؟ چه کسی را خدمت می‌کنید؟» بگذارید که روی خود را از گنجهای این جهان بگردانیم و چشمان خود را به خدا بدوزیم. در اینصورت باید شروع کنیم به اندوختن گنج در آسمان، گنجی که تا ابد دوام خواهد داشت.
۲۲ چراغ بدن چشم است. «چشم» در اینجا به معنی چشم دل یا ذهن است یعنی «چشم روحانی» ما. با چشم جسمانی مان می‌توانیم چیزهای دنیوی را ببینیم و با چشم روحانی می‌توانیم امور روحانی را مشاده کنیم. با چشم روحانی مان می‌توانیم خیر و شر، گنج دنیوی و گنج آسمانی را تشخیص دهیم. 
اگر چشمان روحانی مان بسیط (خوب) باشد، یعنی بصیر و سالم باشد، کل بدنمان مملو از نور یعنی نور خدا خواهد شد.
۲۳ روح خدا از وراء چشمان روحانی مان وارد زندگی ما می‌شود. اگر چشمان روحانی ما تار یا کور باشد، نور خدا نخواهد توانست در جان ما بدرخشد و ما در تاریکی روحانی باقی خواهیم ماند تنها منبع نور روحانی، خدا است. اگر آن نور، تاریکی باشد، به راستی در تاریکی عظیمی هستیم! عیسی فرمود: «با حذر باش مبادا نوری که در تو است ظلمت باشد» (لوقا ۱۱: ۳۵-۳۶ مشاهده شود). 
چشمان روحانی ما در چه وضعیتی است؟ آیا روشن و بسیط است؟ آیا عیسی را می‌بینیم؟ عیسی نور جهان است (یوحنا ۱: ۹، ۸: ۱۲). آیا آن نور را می‌بیینیم؟
۲۴ هیچ کس دو آقا را خدمت نمی‌تواند کرد. این دو آقا یکی خدا است و دیگری پول. «پول» در اینجا اشاره به هر نوع گنج دنیوی است از قبیل زمین، خانه، خانواده، وسایل امرار معاش، تحصیلات، شغل، اقتدار و شهرت. به جای کلمۀ «پول» می‌توانیم کلمۀ «خود» را بکار ببریم. 
هرکسی باید انتخاب کند که کدام آقا را خدمت خواهد کرد. به همان طریق هر کسی باید انتخاب کند که د ر کدام قلمرو زندگی خواهد کرد: ملکوت خدا یا قلمرو تاریکی. هیچکس نمی‌تواند در عین حال شهروند هر دو قلمرو باشد. درست همان گونه که تنها دو آقا و دو قلمرو وجود دارد، دو راه نیز وجود دارد که شخص می‌تواند در آن گام بردارد: راهی تنگ که منتهی به حیات ابدی می‌شود و راه پهن که منتهی به مجازات ابدی خواهد شد (متی ۷: ۱۳-۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود). 
بسیاری از افراد فریب شیطان را می‌خورند و فکر می‌کنند که می‌توانند در عین حال هم خدا و هم «پول» را خدمت کنند. ایشان مایلند که در آن واحد گنجهایی بر روی زمین و نیز در آسمان بیندوزند؛ اما چنین چیزی غیر ممکن است. عیسی فرمود: « خداوند خدای خود را با تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما» (مرقس ۱۲: ۳۰). واژۀ مهم در اینجا واژۀ «تمامی» می‌باشد. منظور نه نصف است و نه ۹۰ درصد بلکه تمامی! 
عیسی به جوان ثروتمند فرمود: «برو و آنچه را که داری بفروش» (مرقس ۱۰: ۲۱). وی این را گفت زیرا که مرد جوان مایملک خود را دوست می‌داشت. یوحنای رسول چنین نگاشت: دنیا را و آنچه در دنیاست دوست مدارید زیرا اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبت پدر در وی نیست (اول یوحنا ۲: ۱۵). ما یا دنیا را دوست داریم یا پدر را. نمی‌توانیم هر دو را دوست داشته باشیم. باید یکی را انتخاب کنیم. 
چرا انسانها بر روی زمین گنج می‌اندوزند در حالیکه می‌دانند که از بین خواهد رفت؟ گنج حتی اگر زود از میان نرود، انسان خودش از میان می‌رود. در اینصورت دیگر نمی‌تواند از گنج خود لذتی ببرد. حتی تحصیلات و شهرت نیز درآسمان به درد نخواهد خورد. چرا انسانها در جستجوی گنج دنیوی هستند و گنج آسمانی خود را از دست می‌دهند؟
علت آن گناه است. گناه وارد دل انسان شده و از آن خود خواهی زاده می‌شود. در اثر خودخواهی تمامی گناهان دیگر نظیر تکبر، طمع و شهوت پدیدار می‌شوند. 
گناه سه کار انجام می‌دهد. ابتدا ما را برده و اسیر می‌سازد. دوم، ما را از لحاظ روحانی کور می‌کند طوری که نمی‌توانیم ببینیم که برده شده ایم و متوجه نمی‌شویم که نور حقیقی یعنی عیسی را نمی‌بینیم؛ نمی‌توانیم راه تنگی را که منتهی به آسمان می‌شود بیابیم. سوم، گناه ما را نابود می‌سازد. مجازات گناه هلاک ابدی است. 
به همین دلیل است که عیسی به انسانها آموخت که از گناه روی گردانده، گنج دنیوی را رها کنند. اشتباهی بزرگتر از این نیست که انسان بر روی زمین گنج بیندوزد.
غصه مخورید (۶: ۲۵-۳۴) 
(لوقا ۱۲: ۲۲-۳۲) 
۲۵ بنابراین ... از بهر جان خود اندیشه مکنید. این بدین معنی نیست که نباید آینده نگر باشیم و برنامه ریزی کنیم. و بدین معنی نیست که باید دست از کار بکشیم وانتظار داشته باشیم که خدا ما را تغذیه کند. خدا پرندگان را تغذیه می‌کند (آیۀ ۲۶)، اما آنها خودشان باید به جستجوی آن بپردازند. خدا انسانها را نیز تغذیه می‌کند، لیکن انسان‌ها باید بکارند و شخم بزنند و آبیاری کنند. کسی اگر نخواهد کار بکند، نباید هم غذا بخورد (دوم تسالونیکیان ۳: ۱۰).
مقصود عیسی از این تعلیم این است که نباید غصه خورد و پریشان شد. پولس نیز همین مطلب را اینچنین بیان می‌کند: برای هیچ چیز اندیشه مکنید، بلکه در هر چیز با صلات و دعا و با شکر گزاری مسؤولات خود را به خدا عرض کنید (فیلیپیان ۴: ۶).
چرا نباید غصه بخوریم؟ زیرا که غیر ضروری است. اگر خدا به ما حیات بخشیده است، آیا چیزهای کوچکی نظیر خوراک و پوشاک را از ما دریغ خواهد داشت؟ اگر به ما بدن داده است، آیا خواهد گذاشت که این بدن از گرسنگی بمیرد؟ مطمئناً خیر. اگر خدا می‌تواند عطاهای بزرگی نظیر حیات را به ما بدهد، مطمئناً عطاهای کوچک را نیز خواهد داد. خدا به ما وعده نمی‌دهد که بیش از نیازمان به ما بدهد، اما می‌توانیم مطمئن باشیم که نیازهای ضروری ما را برآورده خواهد ساخت.
۲۶ همین امر در مورد پرندگان نیز صادق است. خدا به ایشان بدن داده است. آیا خوراک ایشان را مهیا نخواهد کرد؟ و اگر برای پرندگان خوراک فراهم می‌کند، آیا برای ما که از پرندگان ارزشمندتریم، خوراک تهیه نخواهد کرد (متی ۱۰: ۳۱)؟ 
همین موضوع در مورد عطایای روحانی نیز صادق است. اگر خدا بزرگترین تمامی عطایا، یعنی پسر خود عیسی را داده است. یقینا تمامی دیگر برکات را نیز، چه روحانی و چه جسمانی، به ما خواهد داد (رومیان ۸: ۳۲ وتفسیر آن مشاهده شود).
۲۷ غصه خوردن نه تنها غیر ضروری است، بلکه بی فایده نیز می‌باشد. با غصه خوردن نه می‌توانیم یک ساعت به زندگی مان اضافه کنیم و نه می‌توانیم ذراعی به قامت خود بیفزاییم. عیسی همچنین فرمود: «پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقی می‌اندیشید» (لوقا ۱۲: ۲۶)؟ منظور عیسی این است که غصه خوردن فایده‌ای ندارد.
۲۸-۳۰ درست همانگونه که خدا پرندگان را خوراک می‌دهد (آیۀ ۲۶)، به همان ترتیب نیز به گلها جامه می‌پوشاند. اگر او گلها را که فرزندان او نیستند می‌پوشاند، پوشاک ما را نیز که فرزندان او هستیم مهیا خواهد ساخت. حتی سلیمان پادشاه پسر داود و ثروتمندترین پادشاه یهودیان، هرگز همانند یک سوسن آراسته نگشت. 
عیسی چنین ادامه داد «... ای کم ایمانان، آیا نه شما را از طریق اولی؟» (آیۀ ۳۰). غصه خوردن نشانۀ ایمان اندک است. عیسی نفرمود «ای بی ایمانان» وی عمدتاً با شاگردانش، یعنی با ایمانداران صحبت می‌کرد. اما بسیاری از ایمانداران ایمان اندکی دارند؛ ایشان برای نجات یافتن ایمان کافی دارند، لیکن برای غصه نخوردن ایمان کافی ندارند. ایشان به عیسی ایمان دارند، لیکن به تمام چیزهایی که او می‌گوید ایمان ندارند. 
عیسی فرمود که خدا به ما خوراک و پوشاک خواهد داد. آیا به این گفته ایمان دارید؟ وی فرمود «بیایید نزد من ... و من شما را آرامی خواهم بخشید» (متی ۱۱: ۲۸). آیا به این گفته ایمان داریم؟ وی گفت «... هر که از آبی که من به او می‌دهم بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد» (یوحنا ۴: ۱۴). آیا به این گفته ایمان داریم؟ آیا در درون خود چنین آب زنده‌ای را داریم؟ لازم است اعتراف کنیم که انسانهایی کم ایمان هستیم. 
«کم ایمانی» معنی دیگر نیز دارد. معنی آن دلسردی در مقابل شرایط مأیوس کننده نیز می‌باشد. شرایطی که در آن هستیم، می‌تواند تبدیل به ارباب ما شود. شرایط می‌تواند ایمان ما را ضعیف یا حتی نابود کند. مهم نیست که شرایط ما چگونه است؛ لازم است که ما همچنان امید داشته باشیم، شادی کنیم و ایمان خود را حفظ کنیم. در هر وضع و شرایطی که باشیم، خدا کنترل امور را در دست دارد. خدا پدر مهربان ما می‌باشد. وی اجازه نخواهد داد که برای ما اتفاقی بیفتد که برای خیریت ما نباشد (رومیان ۸: ۲۸ و تفسیر آن مشاهده شود). بنابراین برای چه غصه بخوریم؟ اگر واقعاً به خدایی مهربابن ایمان داریم، نباید غصه بخوریم (رومیان ۸: ۳۵، ۳۷ مشاهده شود) اما حتی شاگردان عیسی نیز در آغاز ایمان اندکی داشتند (مرقس ۴: ۳۷-۴۰ مشاهده شود). هر فرد مسیحی لازم است که در ایمان رشد کند. این رشد، فرایندی است که در تمام طول عمر ما باید ادامه یابد.
۳۱-۳۲ عیسی فرمود: «اندیشه مکنید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم، زیرا که در طلب جمیع این چیزها امت‌ها می‌باشند. » در اینجا کلمۀ «امت» نه تنها شامل غیریهودیان، بلکه شامل تمامی کسانی می‌شود که به خدای واحد حقیقی ایمان ندارند. بی ایمانان خدا را پدرمهربان خود نمی‌دانند. ایشان به خدا تکیه نمی‌کنند، به همین دلیل در مورد خوراک و پوشاک می‌اندیشند؛ ایشان در وهلۀ اول در جستجوی این چیزها هستند تا خدا. 
بدبختانه، بسیاری از ایمانداران درست همانند بی ایمانان زندگی می‌کنند. ایشان نیز در مورد خوراک، پوشاک و دیگر ضروریات غصه می‌خورند و نگران آینده هستند. ایشان اکثراً در مورد امور دنیوی می‌اندیشند. به راستی که این چنین مسیحیان ایمان اندکی دارند. 
چگونه می‌توانیم ایمان خود را افزایش دهیم؟ ابتدا باید مقام خود را به خاطر بیاوریم. ما فرزندان خدا هستیم. خدا همواره آنچه را که بهترین است، برای فرزندانش انجام می‌دهد. ثانیاً باید به خاطر داشته باشیم که خدا کیست. خدا پدرماست، و محبت، قدرت و حکمت او نامحدود است. هیچ گنجشکی بدون اطلاع خدا بر زمین نمی‌افتد. وی تعداد موهای سرمان را نیز می‌داند (متی ۱۰: ۲۹-۳۰). اگر وی این را می‌داند، مطمئناً بر تمامی نیازهای ما نیز آگاه است (آیۀ ۳۲).
۳۳ منظور عیسی در واقع این بود: «شبیه به بی ایمانان مباشید که تنها در جستجوی چیزهای این جهان هستند. اعتماد خود را برخدا بنهید.» او فرمود: «اول ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید که این همه برشما مزید خواهد شد»
در عبرانیان ۱۱: ۶ چنین نوشته شده است: ... لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است زیرا هر که تقرب به خدا جوید، لازم است که ایمان آورد بر اینکه او هست و جویندگان خود را جزا (پاداش) می‌دهد. خدا خود به واسطه ارمیای نبی چنین فرموده است: «مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت» (ارمیا ۲۹:۱۳). آیا صمیمانه و صادقانه در جستجوی خدا هستیم؟ آیا او را بیش از هر چیز دیگری می‌طلبیم؟ آیا در مورد گنج خود در آسمان می‌اندیشیم؟ پولس چنین می‌فرماید: در آنچه بالاست تفکر کنید، نه در آنچه بر زمین است(کولسیان ۳: ۲).
ما نه تنها ملکوت خدا را، بلکه عدالت او را نیز باید بطلبیم، یعنی باید در صدد این باشیم که شبیه مسیح گردیم. ما باید گرسنه و تشنۀ عدالت باشیم (متی ۵: ۶). در اینصورت سیر خواهیم شد و ایمانمان رشد خواهد کرد. هنگامی که از جستجوی خدا و عدالت باز بمانیم، ایمان ما کاهش و غصه هایمان افزایش می‌یابد. برای افزایش ایمانمان باید به خدا نزدیک شویم، دعا کنیم، و کلام او را بخوانیم. یعقوب می‌فرماید که باید به خدا نزدیک شویم، دعا کنیم، و کلام او را بخوانیم. یعقوب می‌فرماید که باید به خدا نزدیک شویم تا او نیز به ما نزدیک شود (یعقوب ۴: ۸). اگر به خدا ایمان داشته باشیم و به او نزدیک شویم، خدا آماده است تا هر آنچه را که نیاز داریم به ما بدهد. او می‌فرماید: «ابتدا مرا بجویید و همۀ این چیزها به شما داده خواهد شد.» نه تنها این، بلکه خدا ملکوتش را به ما داده است. عیسی به شاگردانش فرمود: «ترسان مباشید ای گلۀ کوچک، زیرا که مرضی (رضایت) پدرشماست که ملکوت را به شما عطا فرماید»(لوقا ۱۲: ۳۲). هنگامی که جستجوی خدا را در بالاترین جای زندگی خود قرار دهیم، او نیاز ما را به خوراک و آشامیدنی و پوشاک فراهم خواهد ساخت؛ وی به ما عدالت می‌دهد و هر برکت روحانی را در مسیح به ما عطا خواهد کرد (افسسیان ۱: ۳) و سرانجام ملکوتش را به ما عطا خواهد فرمود! عیسی فرمود:«بیایید ای برکت یافتگان از پدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید» (متی ۲۵: ۳۴). دوستان عزیز، نگذاریم که چنین برکت عظیمی از دستمان برود!
۳۴ پس در اندیشۀ فردا مباشید. خدا وعده داده است که اگر اول او را بطلبیم، هر آنچه را که بدان نیاز داریم فراهم خواهد کرد. پولس چنین نوشت: اما خدای من همۀ احتیاجات شما را برحسب دولت خود در جلال در مسیح عیسی رفع خواهد نمود (فیلیپیان ۴: ۱۹).
دراینجا عیسی تعلیم می‌دهد که در آن واحد باید فقط برای یک روز زندگی کنیم. نباید در مورد اشتباهات دیروز بیندیشیم زیرا که گذشته اند (البته اگر از آنها توبه کرده باشیم). در مورد فردا هم نباید بیندیشیم زیرا که هنوز نیامده است. فردا اندیشۀ خود را خواهد کرد. بدی امروز برای امروز کافی است. تنها باید به امروز بیندیشیم. امروز است که باید به او اعتماد کنیم. عیسی چنین دعا کرد: «نان کفاف ما را امروز به ما بده» (آیۀ ۱۱). لزومی ندارد که در مورد نان فردا دعا کنیم. خدا روز به روز آنچه را که احتیاج داریم به ما می‌دهد. 
بیایید گفتار عیسی را عمیقاً درک کنیم. بله ما باید درمورد فردا بیندیشیم. باید برنامه ریزی کنیم. باید امروز بکاریم تا بتوانیم فردا درو کنیم. اما نباید درمورد فردا غصه بخوریم. 
غصه خوردن از شریر است و یکی از سلاحهای اوست. شیطان به واسطه غصه خوردن سعی می‌کند ایمان ما را ضعیف و نابود سازد. در اینصورت چگونه می‌توانیم برغصه خوردن پیروز شویم؟ از طریق مقاومت کردن در برابر شیطان. یعقوب چنین نوشت: با ابلیس مقاومت کنید تا از شما بگریزد (یعقوب ۴: ۷). ما باید دائماً خطاب به شیطان بگویم: «دور شو از من ای شیطان!» (متی ۴: ۱۰).
در کنار مقاومت در برابر شیطان، باید اعتماد خود را برخدا بنهیم. پطرس می‌فرماید: و تمام اندیشۀ خود را به وی واگذارید زیرا که او برای شما فکر می‌کند (اول پطرس ۵:۷). بیایید این آیه را باور کنیم. بیایید ایمان خود را به کار بریم؛ در این صورت، اندیشه یعنی غصۀ ما به پایان خواهد رسید. 
خدا هیچگاه از وفا به وعده هایش قصور نمی‌کند. داود چنین نگاشت: من جوان بودم و الان پیر هستم و مرد صالح را هرگز متروک ندیده ام و نه نسلش را که گدای نان بشوند (مزمور ۳۷: ۲۵). به محبت و وفاداری خدا اعتماد کنید. او را با تمامی دل، تمامی جان و فکر و قوت خود محبت نمایید. او را پیش از هر چیز دیگر بطلبید وهمه این چیزها به شما داده خواهد شد. خزائن بی حساب خدا در مسیح از آن ماست، نه تنها در این حیات بلکه در تمام ابدیت.

۱۳۹۳ آذر ۲۹, شنبه

آزادی از مقررات انسانی

آزادی از مقررات انسانی

۶پس همانگونه که مسیحْ عیسای خداوند را پذیرفتید، در او سلوک کنید:۷در او ریشه گیرید و بنا شوید، و همانگونه که تعلیم یافتید، در ایمان استوار شده، لبریز از شکرگزاری باشید.
۸بهوش باشید که کسی شما را با فلسفه‌ای پوچ و فریبنده اسیر نسازد، فلسفه‌ای که نه‌بر مسیح، بلکه بر سنّت آدمیان و اصول ابتدایی این دنیا استوار است.۹زیرا الوهیت با همۀ کمالش به‌صورت جسمانی در مسیح ساکن است،۱۰و شما در او، که همۀ ریاستها و قدرتها را سَر است، از کمال برخوردار گشته‌اید.۱۱و در او ختنه نیز شده‌اید، به ختنه‌ای که با دست انجام نشده است. این ختنه همانا از تن به‌در آوردن شخصیت نفسانی است در ختنۀ مسیح.۱۲و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.
۱۳آن زمان که در گناهان و حالت ختنه‌ناشدۀ نفْس خود مرده بودید، خدا شما را با مسیح زنده کرد. او همۀ گناهان ما را آمرزید۱۴و آن سند قرضها را که به‌موجب قوانین برضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از میان برداشت.۱۵و ریاستها و قدرتها را خلعسلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به‌وسیلۀ صلیب بر آنها پیروز شد.
۱۶پس مگذارید کسی در خصوص آنچه می‌خورید و می‌آشامید، یا در خصوص نگاه داشتن اعیاد و ماه نو و روز شَبّات، محکومتان کند.۱۷اینها تنها سایۀ امور آینده بود، امّا اصل آنها در مسیح یافت می‌شود.۱۸مگذارید کسی که دل به خوار کردن خویشتن و عبادتِ فرشتگان مشغول داشته است، شما را مردود گرداند. چنین کسی شیفتۀ اموری است که در رؤیاهایش دیده است، و افکار نفسانی‌اش او را با خیالهای پوچ مغرور ساخته است.۱۹او پیوندش را با سَر از دست داده است؛ حال آنکه تمام بدن، در حالی که به‌وسیلۀ مفاصل و بندها نگاه داشته می‌شود و به هم متصل می‌گردد، به‌مدد سر رشد می‌کند، با رشدی که از خدا سرچشمه می‌گیرد.
۲۰پس حال که با مسیح نسبت به اصول ابتدایی این دنیا مرده‌اید، چرا همچون کسانی که گویی هنوز به دنیا تعلق دارند، تن به قواعد آن می‌دهید، قواعدی که می‌گوید:۲۱«این را لمس مکن! به آن لب نزن و بر آن دست مگذار!»؟۲۲اینها همه مربوط به چیزهایی است که با مصرف از بین می‌رود، و بر احکام و تعالیم بشری بنا شده است.۲۳و هرچند به‌سبب در‌بر داشتن عبادتِ داوطلبانه و خوار کردن خویشتن و ریاضت بدنی، ظاهری حکیمانه دارد، امّا فاقد هرگونه ارزش برای مهار تمایلات نفسانی است

برتری مسیح

شکرگزاری و دعا

۳ما همواره به‌هنگام دعا برای شما، خدا، پدر خداوندمان عیسی مسیح را شکر می‌گزاریم،۴زیرا وصف ایمان شما به مسیحْ عیسی و محبتی را که به همۀ مقدّسان دارید، شنیده‌ایم.۵اینها از امیدی سرچشمه می‌گیرد که در آسمان برای شما محفوظ است و پیشتر درباره‌اش از پیام حقیقت یعنی انجیل شنیده‌اید،۶انجیلی که به شما رسیده است و در سرتاسر جهان ثمر می‌دهد و رشد می‌کند، همانگونه که در میان شما نیز، از روزی که آن را شنیدید و فیض خدا را به معنای واقعی درک کردید، عمل کرده است.۷شما آن را از همکار عزیز ما، اِپافْراس آموختید که خادم وفادار مسیح به‌نیابت از ماست.۸او ما را از محبت شما که در روح است، آگاه ساخت.
۹از همین‌رو، از روزی که این را شنیدیم، از دعا کردن برای شما بازنایستاده‌ایم، بلکه پیوسته از خدا می‌خواهیم که با عطای هرگونه حکمت و فهمی که از روح است، شما را از شناخت اراده خود آکنده سازد؛۱۰تا رفتار شما شایستۀ خداوند باشد، و بتوانید او را از هر جهت خشنود سازید: یعنی در هر‌کار نیک ثمر آورید و در شناخت خدا رشد کنید۱۱و با همۀ نیرویی که از قدرت پرجلال او سرچشمه می‌گیرد، از هرحیث نیرومند شوید تا صبر و تحمّل بسیار داشته باشید؛ و نیز تا شادمانه۱۲پدر را شکر گویید که شما را شایستۀ سهیم شدن در میراث مقدّسان در قلمرو نور گردانیده است.۱۳زیرا ما را از قدرت تاریکی رهانیده و به پادشاهی پسر عزیزش منتقل ساخته است،۱۴که در او از رهایی، یعنی آمرزش گناهان، برخورداریم.

برتری مسیح

۱۵او صورت خدای نادیده است و فرزند ارشد بر تمامی آفرینش،۱۶زیرا همه‌چیز به‌واسطۀ او آفریده شد: آنچه در آسمان و آنچه بر زمین است، دیدنیها و نادیدنیها، تختها و فرمانرواییها، ریاستها و قدرتها؛ همۀ موجودات به‌واسطۀ او و برای او آفریده شدند.۱۷او پیش از همه‌چیز وجود داشته، و همه‌چیز در او قوام دارد.۱۸او بدن، یعنی کلیسا، را سَر است. او سرآغاز و نخستزاده از میان مردگان است، تا در همه‌چیزْ برتری از آن او باشد.۱۹زیرا خشنودی خدا در این بود که با همۀ کمال خود در او ساکن شود،۲۰و به‌واسطۀ او همه‌چیز را، چه در آسمان و چه بر زمین، با خود آشتی دهد، به‌وسیلۀ صلحی که با ریخته شدن خون وی بر صلیب پدید آورد.
۲۱شما نیز زمانی بیگانه با خدا، و در افکار خویش دشمن او بودید، و این در اعمال شریرانۀ شما پدیدار می‌گشت.۲۲امّا اکنون او شما را به‌واسطۀ بدن بشری مسیح و از طریق مرگ او آشتی داده است، تا شما را مقدّس و بی‌عیب و بَری از هر ملامت به‌حضور خود بیاورد،۲۳به‌شرطی که در ایمان خود استوار بمانید و امید انجیل را از دست ندهید، همان انجیل که شنیدید و به‌تمامی خلقتِ زیر آسمان موعظه شده است، و من، پولُس، خادم آن گشته‌ام.

زحمات پولُس برای کلیسا

۲۴اکنون از رنجهایی که به‌خاطر شما کشیدم شادمانم و هر کاستی رنجهای مسیح را در بدن خود جبران می‌کنم، به‌خاطر بدن او که کلیساست.۲۵من بنا‌بر مأموریتی که خدا به من سپرد، خادم کلیسا گشتم، تا کلام خدا را به‌کمال به شما بیان کنم،۲۶یعنی آن راز را که طی اعصار و نسلهای متمادی پنهان نگاه داشته شده بود، امّا اکنون بر مقدّسان آشکار شده است.۲۷خدا چنین اراده فرمود که بر ایشان آشکار سازد که این راز از چه جلال عظیمی در میان غیریهودیان برخوردار است، رازی که همانا مسیح در شماست، که امید جلال است.
۲۸ما او را وعظ می‌کنیم، و هر‌کس را با کمال حکمت پند می‌دهیم و می‌آموزیم، تا همه را کامل در مسیح حاضر سازیم.۲۹از این‌روست که من زحمت می‌کشم و با نیروی او که در من نیرومندانه عمل می‌کند، به مجاهده مشغولم.

۲

۱پس می‌خواهم بدانید که به‌خاطر شما و کسانی که در لائودیکیه هستند، و برای همۀ آنان که روی مرا ندیده‌اند، چه مجاهده‌ای دارم،۲تا دلگرم شده، در محبت متحد گردند، و از همۀ غنای فهم و درکی کامل برخوردار گشته، راز خدا یعنی مسیح را بشناسند،۳که در او همۀ گنجهای حکمت و معرفت نهفته است.۴این را می‌گویم تا هیچ‌کس شما را با استدلالهای فریبنده گمراه نسازد.۵زیرا هرچند در جسم از شما دورم، لیکن در روح با شما هستم و از مشاهدۀ نظم و ایمان پایدارتان به مسیح شادمانم

۱۳۹۳ آذر ۲۷, پنجشنبه

سرمشق گرفتن از فروتنی مسیح


سرمشق گرفتن از فروتنی مسیحHamila Ensanam Arezusts foto.

۱پس اگر در مسیح دلگرمید، اگر محبت او مایۀ تسلی شماست، اگر در روحْ رفاقت دارید، و اگر از رحم و شفقت برخوردارید،۲بیایید شادی مرا به‌کمال رسانید و با یکدیگر وحدت‌نظر و محبت متقابل داشته، یکدل و یکرأی باشید.۳هیچ‌کاری را از سَرِ جاه‌طلبی یا تکبّر نکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید.۴هیچ‌یک از شما تنها به فکر خود نباشد، بلکه به دیگران نیز بیندیشد.۵همان طرز‌فکر را داشته باشید که مسیحْ عیسی داشت:
۶او که همذات با خدا بود،
از برابری با خدا به نفع خود بهره نجست،
۷بلکه خود را خالی کرد
و ذات غلام پذیرفته،
به شباهت آدمیان درآمد.
۸و چون در سیمای بشری یافت شد
خود را خوار ساخت
و تا به مرگ،
حتی مرگ بر صلیب
مطیع گردید.
۹پس خدا نیز او را به‌غایت سرافراز کرد
و نامی برتر از همۀ نامها بدو بخشید،
۱۰تا به نام عیسی هر زانویی خم شود،
در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،
۱۱و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیحْ «خداوند» است،
برای جلال خدای پدر.
درخشان همچون ستارگان
۱۲پس ای عزیزان، همانگونه که همیشه مطیع بوده‌اید، نه‌تنها در حضور من، بلکه اکنون بسی بیشتر حتی در غیابم، نجات خود را ترسان و لرزان به‌عمل آورید؛۱۳زیرا خداست که با عمل نیرومند خود، هم تصمیم و هم قدرت انجام آنچه را که خشنودش می‌سازد، در شما پدید می‌آورد.
۱۴هر کاری را بدون غرغر و مجادله انجام دهید،۱۵تا بی‌پیرایه و بی‌آلایش، و فرزندان بی‌عیب خدا باشید، در بین نسلی کژرو و منحرف که در میانشان همچون ستارگانْ در این جهان می‌درخشید،۱۶همچنان که کلام حیات را استوار نگاه داشته‌اید. در این صورت، می‌توانم در روز مسیح مباهات کنم که بیهوده ندویده و عبث محنت نکشیده‌ام.۱۷امّا حتی اگر چون هدیه‌ای ریختنی، بر قربانی و خدمت ایمانتان ریخته شوم، خوشحالم و با همۀ شما شادی می‌کنم.۱۸و شما نیز باید همینگونه خوشحال باشید و با من شادی کنید

زنجیرهای پولُس و گسترش انجیل

زنجیرهای پولُس و گسترش انجیل

۱۲ای برادران، می‌خواهم بدانید که آنچه بر من گذشت، در عمل به پیشرفت انجیل انجامید،۱۳به‌گونه‌ای که بر تمامی نگهبانان کاخ سلطنتی و بر همگان عیان شد که من به‌خاطر مسیح در زنجیرم؛۱۴و زنجیرهایم سبب شد که بیشترِ برادران، در خداوند قوی‌دل شوند تا با شهامت تمام، کلام خدا را بی‌واهمه بیان کنند.
۱۵امّا بعضی از حسد و حس رقابت مسیح را وعظ می‌کنند، حال‌آنکه بعضی دیگر با حسن‌نیّت.۱۶اینان از محبت چنین می‌کنند، زیرا می‌دانند که من برای دفاع از انجیل در اینجا گذاشته شده‌ام.۱۷امّا آنان از سَرِ جاه‌طلبی به مسیح وعظ می‌کنند، نه با خلوص‌نیّت، با این گمان که بر رنجهای من در زندان می‌افزایند.۱۸امّا چه‌باک؟ مهم این است که به هر صورت، مسیح موعظه شود، چه نیّت درست باشد، چه نادرست! و من از این بابت شادمانم.
آری، و باز هم شادی خواهم کرد،۱۹زیرا می‌دانم که با دعاهای شما و یاری روح عیسی مسیح، اینها به نجات من خواهد انجامید،۲۰چنانکه مشتاقانه انتظار می‌کشم و امید دارم که در هیچ‌چیز سرافکنده نخواهم شد، بلکه با کمال دلیری، اکنون نیز چون همیشه، چه در مرگ و چه در زندگی، مسیح در بدنم جلال خواهد یافت.۲۱زیرا مرا زیستن مسیح است، و مردن، سود.۲۲اگر می‌باید به حیات خود در این بدن ادامه دهم، این برایم به‌منزلۀ کار و کوششی پرثمر خواهد بود. و نمی‌دانم کدام را برگزینم!۲۳زیرا بین این دو سخت در کشمکشم: چرا‌که آرزو دارم رخت از این جهان بربندم و با مسیح باشم، که این به‌مراتب بهتر است؛۲۴امّا ماندنم در جسم برای شما ضروریتر است.۲۵چون از این یقین دارم، می‌دانم که برای پیشرفت و شادی شما در ایمان، زنده خواهم ماند و با همۀ شما به‌سر خواهم برد،۲۶تا با دوباره آمدنم نزد شما، فخرتان در مسیحْ عیسی به‌سبب من افزون گردد.
۲۷فقط از شما می‌خواهم که به‌شیوۀ شایسته انجیل مسیح رفتار کنید، تا خواه بیایم و شما را ببینم و خواه در غیابم از احوالتان بشنوم، خاطرم آسوده باشد که در یک روح استوارید و چون یک‌تن، دوشبهدوش برای ایمان انجیل مجاهده می‌کنید،۲۸و در هیچ‌چیز از مخالفان هراسی ندارید، که همین در مورد آنان نشان هلاکت است، امّا نشان نجات شماست، و این از خداست.۲۹زیرا این افتخار نصیب شما شده که نه‌تنها به مسیح ایمان آورید، بلکه در راه او رنج هم ببرید.۳۰چرا که شما را همان مجاهده است که مرا مشغول به آن دیدید و اکنون می‌شنوید که هنوز هم بدان مشغولم.

۱۳۹۳ آذر ۲۶, چهارشنبه

تفسیر کاربردی متی فصل ۶

تفسیر کاربردی   متی  فصل ۶
صدقه به نیازمندان (۶: ۱-۴) 
۱ عیسی چنین تعلیم داد: «زنهار عدالت خود را پیش مردم به جا میاورید تا شما را ببینند.» خدا همیشه به انگیزه‌ای که ما در انجام کارهای نیک داریم، نگاه می‌کند. در نظر خدا، انگیزۀ انجام کار نیک، بیشتر از خود آن کار اهمیت دارد. اگر اعمال نیک بکنیم تا مردم ما را تحسین کنند، خشنودی خدا فراهم نمی‌شود. این کار خودخواهانه است. خدا تنها هنگامی خشنود می‌شود که کاری را برای جلال او انجام دهیم. تعلیم عمده در اینجا این است که خدا در وهلۀ اول به انگیزۀ ما، به دل ما می‌نگرد و نه به کارهای بیرونی ما. خدا در وهلۀ اول از ما می‌خواهد که باطناً عادل باشیم. تنها آن اعمال نیکویی که از دل پاک برمی خیزد مورد پسند خدا واقع می‌شود. 
عیسی در متی ۵: ۱۶ فرمود: «... بگذارید نور شما برمردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را ببینند ...» این گفته در نگاه اول، مخالف تعلیمی که در ۶: ۱ ارائه شده، به نظر می‌رسد. لیکن در متی ۵: ۱۶ نکتۀ عمده این است که انسانها باید اعمال نیکوی ما را ببینند و پدر(ما) را در آسمان تمجید نمایند. انگیزۀ اعمال نیکوی ما باید حصول جلال خدا باشد. هرگاه که عمل نیکویی انجام می‌دهیم، باید همواره از خود سؤال کنیم: « چرا این کار را انجام می‌دهم؟» آیا از روی تکبر است؟ آیا برای این است که دیگران ما را تحسین کنند؟ در این صورت، پاداش ما فقط این خواهد بود که مورد تحسین و تمجید دیگران واقع شویم، و از پاداش اخروی خدا محروم خواهیم ماند. 
رهبران یهودی عمیقاً در اشتباه بودند؛ ایشان فکر می‌کردند که می‌توانند به واسطه اعمال درستکارانه نجات یابند. لیکن زندگی درونی ایشان با زندگی بیرون شان سازگار نبود. آنها مردانی بودند که صورت دینداری داشتند لیکن قوت آن را انکار می‌کردند (دوم تیموتائوس ۳: ۵). خدا هرگز فریب نمی‌خورد. او دلهای ما را می‌شناسد. آنچه را که افراد دنیوی خوب می‌دانند، خدا نفرت انگیز تلقی می‌کند (لوقا ۱۶: ۱۵). رهبران یهودی، دنیوی بودند و مردان دنیوی تنها درجستجوی تحسین و تمجید مردم هستد. مردان روحانی فقط در جستجوی تمجید خدا هستند. 
هنگامی که به دلهای خود می‌نگریم، گاهی اوقات دشوار ست انگیزه‌های خود را تشخیص دهیم. ما غالباً خود را فریب میدهیم. فکر می‌کنیم که کاری را برای خدا انجام می‌دهیم، لیکن در واقع آن را برای خود کرده ایم. آنچه را که ارمیا درمورد دل انسان گفته است، به خاطر آورید: دل از همه چیز فریبنده تر است ... کیست که آن را بداند؟ (ارمیا ۱۷: ۹). ما باید همواره دعا کنیم تا روح‌القدس دل ما و انگیزه‌های واقعی ما را به ما نشان دهد.
۲ اگر درجستجوی تعریف و تمجید انسانها باشیم، این تنها پاداشی خواهد بود که به دست خواهیم آورد؛ آنگاه پاداش آسمانی خود را که باید از خدا بگیریم، از دست خواهیم داد. تمجید انسانها از میان خواهد رفت؛ فقط پاداشی که از خدا است، پایدار خواهد ماند. شخص را چه سود دارد هرگاه تمام دنیا را ببرد و نفس خود را ببازد؟ (مرقس ۸: ۳۶).
۳-۴ بنابراین، اگر کار نیکی انجام می‌دهیم. باید در خفا انجام دهیم. نباید به دیگران بگوییم؛ حتی به خود نیز نباید آنها را بازگو کنیم! نباید بگذاریم که دست چپ از آنچه دست راست ما می‌کند مطلع شود (آیۀ ۳). این یک تمثیل است. دست چپ می‌بیند که دست راست صدقه می‌دهد یا به نیازمند کمکهای دیگری می‌کند. دست چپ می‌گوید: «به، چه انسان خوبی هستم. ببین چقدر صدقه دادم.» دست چپ معرف تکبر ما و نیز طبیعت خودخواهانۀ ما است. دست چپ می‌گوید: «لزومی ندارد که اینقدر صدقه بدهی؛ اگر می‌خواهی مردم تو را آدم مقدس و نیکوکاری بدانند، کم هم بدهی کافی است.» دست چپ همواره آنچه را که دست راست ما (بخش روحانی ما) باید انجام دهد، محاسبه می‌کند. نگذارید که چنین باشد. اجازه دهید که بدون محاسبه، آزادانه و به خاطر خدا بدهیم. درست همانگونه که خدا بدون محاسبه به ما داده است؛ بگذارید که ما نیز بدون حسابگری به دیگران بدهیم. خدا آنچه را که از صمیم قلب می‌دهیم به حساب می‌آورد و برطبق آن به ما پااداش می‌دهد (لوقا ۱۴: ۱۳-۱۴،کولسیان ۳: ۲۳-۲۴).
دعا (۶: ۵-۱۵) 
(لوقا ۱۱: ۲-۴) 
۵ بسیاری از رهبران یهودی در مکانهای عمومی عبادت می‌کردند تا دیگران ایشان را ببینند و بگویند که چه آدم‌های عادل و دینداری هستند. چنین افراد به راستی اجر خود را از دیگران دریافت می‌کنند. اما چیزی از خدا دریافت نخواهند داشت، نه در این زندگی و نه در زندگانی بعد.
۶ عیسی چنین تعلیم داد: «چون عبادت کنی، به حجرۀ خود داخل شو ... در را ببند.» یعنی ما باید تمامی توجه خود را معطوف به خدا کنیم، نه به خودمان. باید اندیشه‌های دنیوی را هنگامی که با خدا صحبت می‌کنیم، از خود برانیم. این بدین معنی نیست که ما باید تنها بطور خصوصی و در تنهایی دعا کنیم. دعا کردن به همراه دیگر ایمانداران، خوب و ضروری است. لیکن چه با هم و چه به تنهایی، همگی باید در مواقع دعا تنها به خدا بنگریم، نه اینکه سعی کنیم توجه دیگران را به دعای خود جلب کنیم (آیۀ ۵).
۷ اشتباه دیگری که مردم به هنگام دعا مرتکب می‌شوند، این است که فکر می‌کنند برای دریافت پاسخی از خدا باید به طریق خاصی دعا کنند. ایشان فکر می‌کنند که باید کلمات خاصی را به کار برند یا به مدت طولانی یا در مکانی خاص دعا کنند. چنین چیزی ضروری نیست. خدا برحسب ایمان ما به دعاهایمان پاسخ می‌دهد، نه برحسب کلمات یا شیوه‌ای که برای دعا به کار می‌بریم.
۸ ما باید به خاطر داشته باشیم که خدا پدر آسمانی پرمهری است که پیش از آنکه از او درخواستی بکنیم، تمامی نیازهای ما را می‌داند؛ با اینحال، مایل است درخواستهای خود را خودمان به حضورش ببریم تا به این وسیله با او ارتباط برقرار کنیم و احساس کنیم که او واقعاً پدر ما است و به درخواستهای ما توجه و علاقه دارد. وی از ما می‌خواهد که درست همانند فرزندانی که وابسته به پدران جسمانی خود هستند، بر او تکیه کنیم. خدا مشتاق است که نیازهایمان را به ما ببخشد (متی ۷: ۱۱ و تفسیر آن مشاهده شود). و او قادر است که نیازهای ما را به ما بدهد بی نهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا فکر کنیم(افسسیان ۳: ۲۰). هنگامی که برای دعا داخل اتاقمان می‌شویم. در واقع به ملاقات خدا می‌رویم. او می‌خواهد که برکات روحانی نامحدودی به ما ببخشد. تنها کاری که باید بکنیم، درخواست توأم با ایمان است.
۹ شاگردان عیسی خواستند تا دعا کردن را به ایشان بیاموزد (لوقا ۱۱: ۱). او نیز نمونه‌ای از دعای درست را آموخت که به «دعای ربانی» معروف شده است. 
ای پدر ما که درآسمانی. ما باید دعای خود را به پدرمان خطاب کنیم و نه به یک بت، یا روح مردگان، یا به یک فرشته یا یکی از قدیسین گذشته. برای تمامی ایمانداران، خدا پدر مهربانی است که خواهان بهترین نعمتها برای فرزندانش می‌باشد. خدا در عین حال خالق قادر مطلق در آسمان می‌باشد. وی همه چیز را در مورد ما می‌داند (عبرانیان ۴: ۱۳) و داور ما خواهد بود. وی قادر است که برکات نامحدودی را به انسان بدهد (افسسیان ۱: ۳) اما این قدرت را نیز دارد که انسان را برای تمامی ابدیت به جهنم بفرستد. 
بنابراین باید با خشوع و تقوا به حضور چنین خدایی بیاییم (عبرانیان ۱۲: ۲۸-۲۹). لازم است که برای برکاتش سپاسگزار باشیم؛ لازم است که هر دعایی را با ستایش بزرگی و جلال او آغاز کنیم (مزمور ۳۴: ۱-۳). معنی جملۀ «نام تو مقدس باد» این است: «خدا حمد و ستایش شود؛ جلال از آن خدا باد.» اغلب اوقات، وقتی دعا می‌کنیم، تنها به نیازهای شخصی خود می‌اندیشیم، نه به عظمت خدا.
۱۰ ... ملکوت تو بیاید. هنگامی که مسیح آمد، ملکوت خدا نیز به زمین آمد. ملکوت خدا در وجود هر کس که به مسیح ایمان دارد، حاضراست (لوقا ۱۷: ۲۰-۲۱). به همین دلیل است که مسیح چنین موعظه می‌کرد: «ملکوت خدا نزدیک است» (مرقس ۱: ۱۴-۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود). 
اما از سوی دیگر، ملکوت خدا هنوز به طور کامل نیامده است. شیطان همچنان در این جهان حکومت می‌کند. او رئیس این جهان است (یوحنا ۱۲: ۳۱، ۱۶: ۱۱). اکثر انسانها همچنان در قلمرو حکومت شیطان یعنی در قلمرو تاریکی زندانی هستند. بنابراین لازم است دعا کنیم تا خدا وارد زندگی افراد بیشتری شود و عدۀ زیادتری از قلمرو شیطان نجات یافته، به ملکوت خدا راه یابند. 
در ضمن، باید دعا کنیم تا ملکوت خدا به طور کامل بیاید، یعنی اینکه مسیح باز گردد و شیطان را نابود سازد. بیا ای عیسای خداوند (مکاشفه ۲۲: ۲۰). زیرا هنگامی که عیسی بار دیگر بیاید، ملکوت خدا به طور کامل در آسمان و بر زمین برقرار خواهد شد. 
... ارادۀ تو کرده شود. ملکوت خدا هر کجا که باشد، در آنجا ارادۀ او متحقق می‌شود. لازم است دائماً دعا کنیم تا ارادۀ خدا هر روز در زندگی ما جامه عمل بپوشد.
۱۱ بعد از حمد و ستایش خدا، می‌توانیم تقاضاهای خود را به حضور او بیاوریم. در آیه‌های ۱۱-۱۳ نیازهای ما قید شده اند: نان برای جسم ما (آیۀ ۱۱)؛ بخشایش برای جانمان (آیۀ ۱۲)؛ و رهایی از شریر برای روح مان (آیۀ ۱۳).
نان کفاف ما را امروز بده. نان کفاف ما اشاره است به تمام چیزهایی که برای بدنهایمان نیاز داریم، یعنی خوراک، پوشاک، خانه و تندرستی. (این به معنی تجملات و تسهیلات غیر ضروری نمی‌باشد). ما باید هر روز تماماً متکی به خدا باشیم؛ ما نمی‌توانیم حتی یک روز بدون حمایت او زندگی کنیم. او می‌تواند بارش باران را متوقف سازد؛ در آن صورت دیگر خوراکی وجود نخواهد داشت. یا می‌تواند کاری کند که تگرگ و باد محصولات ما را از میان ببرد. زندگی ما در دست اوست. حتی منکرین وجود خدا نیز نمی‌توانند یک روز بدون خدا زندگی کنند! 
خدا به نیازهای ما رسیدگی می‌کند. خدای بزرگی که آسمانها و زمین را آفرید نان روزانۀ ما را فراهم می‌کند. در نظر او امت‌ها همچون غبار شمرده می‌شوند (اشعیا ۴۰: ۱۵). لذا او می‌داند که چه هنگام هر یک از ما گرسنه است. وی می‌داند که هرگنجشک چه هنگام به زمین می‌افتد (متی ۱۰: ۲۹-۳۱ مشاهده شود). بیایید که تمامی مشکلات خود را بردوش او بگذاریم زیرا که او از ما مراقبت می‌کند (اول پطرس ۵: ۷).
۱۲ قرضهای ما را ببخش. همین مفهوم در لوقا ۱۱: ۴ چنین ثبت شده است: «گناهان ما را ببخش.»واژۀ یونانی که متی در اینجا به کار برده «قرض» است. در نظر عیسی، گناه مانند قرضی است که به خدا داریم. در لوقا ۱۱: ۴، مطابق متن یونانی آن، عیسی فرمود: «گناهان ما را برما ببخش، همچنان که ما نیز هر که را به ما مقروض است می‌بخشیم.» کسانی که به ما «مقروض اند» کسانی هستند که نسبت به ما گناه ورزیده اند. بنابراین باید درک کنیم که در دعای ربانی، «قرض» و «گناه» یک معنی دارد. 
قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشیم. به همان طریقی که ما قرض داران خود را می‌بخشیم، خدا نیز ما را خواهد بخشید. در اینجا مقصود عیسی آن بخشایشی نیست که برای نخستین بار، به هنگام ایمان آوردن، دریافت داشتیم. در اینجا او درمورد زندگی روزمرۀ مسیحی ما سخن می‌گوید. ابتدا خدا تمامی گناهانی را که پیش از ایمان مرتکب شده بودیم، به رایگان بخشید. او به خاطر فیض و رحمت خود ما را بخشید. لیکن بعد از مسیحی شدن، ما همچنان گاه و بی گاه گناه می‌ورزیم؛ به همین دلیل احتیاج به بخشایش خدا داریم (اول یوحنا ۱: ۹) وی ما را همانطور می‌بخشد که ما دیگران را می‌بخشیم. اگر دیگران را نبخشیم. خدا نیز ما را نخواهد بخشید (متی ۶: ۱۴-۱۵ و ۱۸: ۲۳-۳۵ مشاهده شود). ما همچون لوله هستیم و بخشایش خدا شبیه به آبی است که در ما جاری می‌شود. نبخشیدن دیگران مثل این است که یک سر لوله را مسدود می‌سازیم. اگر بخشایش از سوی ما به جانب دیگران جاری نشود بخشایش خدا نیز در ما جاری نخواهد شد (مرقس ۱۱: ۲۵-۲۶ و تفسیرآن مشاهده شود).
۱۳ ما را در آزمایش میاور. در این آیه، «در آزمایش آوردن» به معنی مغلوب شیطان شدن، گناه ورزیدن و جدا شدن از خدا می‌باشد. کلمۀ «آزمایش» که در این آیه به کار رفته، به معنی نوعی از «آزمایش» نیست که خدا اجازه می‌دهد که مسیحیان در معرض آن قرار گیرند تا ایمانشان آزموده شود (اول پطرس ۱: ۶-۷). این نوع از آزمایشهای معمولی که ایمان ما را تقویت می‌کنند، برای منفعت ما به سوی ما فرستاده می‌شوند. دراین هنگام ما باید شادی و شکرگزاری نماییم (یعقوب ۱: ۲).
اما در این آیه، کلمۀ «آزمایش» معنی دیگری دارد. عیسی به ما تعلیم می‌دهدکه دعا کنیم تا در آزمایش نهایی، یعنی آزمایش دور شدن از خدا نیفتیم. دعای دائمی ما باید این باشد که ... ما را از شریر رهایی ده. ابلیس، شیر غرانی است که کسی را می‌طلبد تا ببلعد (اول پطرس ۵: ۸) و در روزهای آخر، پیش از آنکه عیسی بار دیگر بیاید، مسیحیان متحمل سخت ترین آزمایشها خواهند شد و بسیاری خواهند افتاد. در آن روز لازم خواهد بود که مسیحیان پیش از هر وقت دیگر این دعا را تکرار کنند. 
دعای ربانی همانگونه خاتمه می‌یابد که آغاز می‌شود، یعنی با حمد و ستایش خدا. در اینجا بسیاری از نسخه‌های دستنوشتۀ یونانی شامل این کلمات هستند: «ملکوت و قوت و جلال تا ابدالآباد از آن توست. آمین.» کلمۀ آمین به معنی «چنین باد» می‌باشد و بیانگر ایمان ما به این واقعیت است که خدا دعای ما را پذیرفته است و به آن پاسخ خواهد داد.
۱۴-۱۵ آیۀ ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود.
روزه گرفتن (۶: ۱۶-۱۸) 
۱۶-۱۸ درست به همان دلیلی که یهودیان اعمال نیک (عدالت) انجام می‌دادند و دعا می‌کردند، به همان دلیل نیز روزه می‌گرفتند؛ همۀ اینها را به این دلیل انجام می‌دادند تا مورد تحسین و اکرام مردم قرار گیرند. ایشان بر چهرۀ خود خاکستر می‌مالیدند تا دیگران بدانند که ایشان روزه دارند. هدف ایشان کسب احترام برای خود بود، نه کسب رضایت خدا. اجر آنان فقط اکرام انسانها بود و اجری از خدا دریافت نمی‌داشتند. 
چون روزه دارید ... این بدین معنی است که عیسی آن روزه‌ای را تأیید می‌کرد که با دلائل درست انجام می‌شد. مسیحیان روزه می‌گیرند تا خود را نزد خدا فروتن سازند و بدنهای خود را تحت کنترل قرار دهند و هدایت و قدرت بیشتری از روح‌القدس دریافت دارند. 
اشعیا نبی گفته است که «روزه» ای که مورد پسند خدا است، فروتنی و اعمال محبت آمیز است (اشعیا ۵۸: ۱-۷). بدون فروتنی و کارهای محبت آمیز روزه تنها تظاهری پوچ است.
گنج هایی در آسمان (۶: ۱۹-۲۴) 
(لوقا ۱۱: ۳۴-۳۶، ۱۲: ۳۳-۳۴، ۱۶: ۱۳) 
۱۹ درست همانگونه که نباید در جستجوی افتخار و اکرام در این جهان باشیم، در پی اندوختن گنج نیز نباید باشیم. «گنج» تنها به معنی پول نیست، بلکه همه نوع دارایی را در بر می‌گیرد. «اندوختن» گنج به معنی نگه داشتن آن برای خود و دوست داشتن آن می‌باشد. داشتن دارایی اشتباه نیست؛ نگه داشتن آن برای خود و عشق ورزیدن به آن اشتباه است (اول تیموتائوس ۶: ۱۰ مشاهده شود). همچنین کسب مال اگر بیش از حد نیاز باشد نیز پسندیده نیست. 
اما در این آیه ها، عیسی فقط در مورد دارایی صحبت نمی‌کند، بلکه به تمامی چیزهایی که ما در این جهان برای آنها ارزش قائلیم اشاره می‌فرماید، نظیر تحصیلات، امنیت آینده، و حتی فرزندانمان. وی همچنین در مورد محبوبیت و شهرت ما صبحت می‌کند؛ آن نیز نوعی «گنج» است. تمامی اینها گنجهای دنیوی هستند. و عیسی می‌گوید که نباید چنین چیزهایی را بیندوزیم یا به آنها دل ببندیم. نباید امید خود را به آنها ببندیم. اگر به امور این جهان امید ببندیم، در جهان بعدی امیدی نخواهیم داشت. اگر گنجهایی را در این جهان بیندوزیم، در عالم آینده گنجی نخواهیم داشت. گنجهای این جهان به زودی ضایع خواهد شد و دوامی نخواهد داشت. بید و زنگ آن را نابود می‌سازد. گلها پژمرده و انسانها پیرمی شوند و زیبایی شان را از دست می‌دهند. دزدها نیز در کمینند. بیماری هم دزدی است که تندرستی ما را می‌رباید. سیل و زمین لرزه دارایی و سلامت ما را تهدید می‌کنند. باد و تگرگ محصولات ما را «به سرقت» می‌برند. مرگ، زندگی ما را به سرقت می‌برد. همه چیز بر روی زمین حتی خود زمین از میان می‌رود. عیسی فرمود:«کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان را به شما عطا خواهد کرد» (یوحنا ۶: ۲۷).
۲۰ بلکه گنجها به جهت خود در آسمان بیندوزید. منظور عیسی این است: هرکار نیکی که در این جهان برای خدا انجام می‌دهید، در آسمان گنج به حساب می‌آید و در آنجا «ذخیره» خواهد شد هنگامی که بر روی زمین نیکویی می‌کینم، شالوده‌ای را برای خود در آسمان پی ریزی می‌نماییم (اول تیموتائوس ۶: ۱۷-۱۹ مشاهده شود). 
این بدین معنی نیست که ما به واسطه کارهای نیک نجات می‌یابیم. ما تنها به واسطه فیض از طریق ایمان نجات می‌یابیم (افسسیان ۲: ۸ مشاهده شود). اما کارهای نیک گواهی است بیرونی بر ایمان ما. ایمان حقیقی همواره اعمال نیکو به جا می‌آورد، درست همانند درخت نیکویی که میوۀ خوب به بار می‌آورد. باری اینکه بدانیم ایمان حقیقی داریم یا نه، باید به اعمال خود نگاه کنیم (یعقوب ۲: ۱۴-۲۴ و تفسیر آن مشاهده شود). 
کسانی که به خاطر ایمانشان به مسیح اعمال نیکو به جا می‌آورند، میراث خود یعنی ملکوتی را که برای ایشان مهیا شده است، دریافت خواهند داشت (متی ۲۵: ۳۴-۴۰ مشاهده شود). یک بار جوانی ثروتمند نزد عیسی آمد و سؤال کرد: «ای استاد نیکو، چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟» (مرقس ۱۰: ۱۷). وی در جستجوی گنجی در آسمان بود. عیسی به او فرمود: «برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که درآسمان گنجی خواهی یافت» (مرقس ۱۰: ۱۲). لیکن مرد جوان به توصیۀ عیسی گوش فرا نداد. وی گنج خود را بر روی زمین اندوخته بود و آن را بسیار دوست می‌داشت. وی حتی برای کسب حیات ابدی حاضر نبود آن را ترک گوید. حقیقتاً وی اجر خود را بر روی زمین یافته بود و اجر خود را در آسمان از دست داد (مرقس ۱۰: ۲۲-۲۳).
انسان بر روی زمین مانند مسافری است بیگانه. خانه واقعی ما در آسمان است. ما فقط خادمین و سفیران خدا هستیم. هر آنچه که بر روی این زمین با خود داریم، به خدا تعلق دارد و از آن ما نیست. در روز داوری باید در مورد چگونگی استفاده از دارای مان به خدا حساب پس بدهیم. نه تنها در مورد چگونگی استفاده از پول خود، بلکه همچنین در مورد مهارت ها، عطایا و تحصیلاتمان باید به خدا حساب پس بدهیم. همۀ اینها را خدا عطا فرموده و به او تعلق دارد. اگر این چیزها را به طرز خودخواهانه برای خود ذخیره کنیم، یقیناً اجر خود را در آسمان از دست خواهیم داد (مرقس ۸: ۳۶، لوقا ۱۲: ۱۶-۲۱ مشاهده شود). عیسی فرمود «اموال خود را بفروش و به فقرا بده» (لوقا ۱۲: ۳۳). ما نباید بیش از حد نیازمان چیزی برای خود نگاه داریم و باید نیازهای خود را با نیازهای فقرای اطرافمان بسنجیم.
۲۱ به دو دلیل ذخیره کردن گنج بر روی زمین احمقانه است. اولاً گنج از میان می‌رود و ثانیاً ارباب ما می‌شود. هر قدر که گنج خود را دوست بداریم، به همان اندازه نیز تحت تسلط آن خواهیم رفت و بردۀ آن خواهیم شد. شیطان از گنج زمینی استفاده می‌کند تا ما را اغفال نموده، از خدا رویگردان سازد. هنگامی که گنج را در آسمان می‌اندوزیم. دل خود را به خدا می‌دهیم؛ و هنگامی که برر روی زمین گنجی ذخیره می‌کنیم، دل خود را به شیطان می‌دهیم. هر جا گنج تو است، دل تو نیز در آنجا خواهد بود
اجازه دهید که این تعلیم را مورد ملاحظه قرار دهیم. نگوییم که «این تعلیم مربوط به من نمی‌شود، زیرا که فقیر هستم.» سؤال عمده‌ای که باید از خود بپرسیم این است: «مشتقاق چه چیزی هستم؟ در جستجوی چه هستم؟» فقیر نیز ممکن است در حرص و طمع رسیدن به ثروت باشد! برای فقیر نیز رسیدن به ثروت ممکن است تبدیل به بت شود. عیسی می‌پرسد: «در دل شما چه هست؟ هدف شما چیست؟ ارباب شما کیست؟ چه کسی را خدمت می‌کنید؟» بگذارید که روی خود را از گنجهای این جهان بگردانیم و چشمان خود را به خدا بدوزیم. در اینصورت باید شروع کنیم به اندوختن گنج در آسمان، گنجی که تا ابد دوام خواهد داشت.
۲۲ چراغ بدن چشم است. «چشم» در اینجا به معنی چشم دل یا ذهن است یعنی «چشم روحانی» ما. با چشم جسمانی مان می‌توانیم چیزهای دنیوی را ببینیم و با چشم روحانی می‌توانیم امور روحانی را مشاده کنیم. با چشم روحانی مان می‌توانیم خیر و شر، گنج دنیوی و گنج آسمانی را تشخیص دهیم. 
اگر چشمان روحانی مان بسیط (خوب) باشد، یعنی بصیر و سالم باشد، کل بدنمان مملو از نور یعنی نور خدا خواهد شد.
۲۳ روح خدا از وراء چشمان روحانی مان وارد زندگی ما می‌شود. اگر چشمان روحانی ما تار یا کور باشد، نور خدا نخواهد توانست در جان ما بدرخشد و ما در تاریکی روحانی باقی خواهیم ماند تنها منبع نور روحانی، خدا است. اگر آن نور، تاریکی باشد، به راستی در تاریکی عظیمی هستیم! عیسی فرمود: «با حذر باش مبادا نوری که در تو است ظلمت باشد» (لوقا ۱۱: ۳۵-۳۶ مشاهده شود). 
چشمان روحانی ما در چه وضعیتی است؟ آیا روشن و بسیط است؟ آیا عیسی را می‌بینیم؟ عیسی نور جهان است (یوحنا ۱: ۹، ۸: ۱۲). آیا آن نور را می‌بیینیم؟
۲۴ هیچ کس دو آقا را خدمت نمی‌تواند کرد. این دو آقا یکی خدا است و دیگری پول. «پول» در اینجا اشاره به هر نوع گنج دنیوی است از قبیل زمین، خانه، خانواده، وسایل امرار معاش، تحصیلات، شغل، اقتدار و شهرت. به جای کلمۀ «پول» می‌توانیم کلمۀ «خود» را بکار ببریم. 
هرکسی باید انتخاب کند که کدام آقا را خدمت خواهد کرد. به همان طریق هر کسی باید انتخاب کند که د ر کدام قلمرو زندگی خواهد کرد: ملکوت خدا یا قلمرو تاریکی. هیچکس نمی‌تواند در عین حال شهروند هر دو قلمرو باشد. درست همان گونه که تنها دو آقا و دو قلمرو وجود دارد، دو راه نیز وجود دارد که شخص می‌تواند در آن گام بردارد: راهی تنگ که منتهی به حیات ابدی می‌شود و راه پهن که منتهی به مجازات ابدی خواهد شد (متی ۷: ۱۳-۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود). 
بسیاری از افراد فریب شیطان را می‌خورند و فکر می‌کنند که می‌توانند در عین حال هم خدا و هم «پول» را خدمت کنند. ایشان مایلند که در آن واحد گنجهایی بر روی زمین و نیز در آسمان بیندوزند؛ اما چنین چیزی غیر ممکن است. عیسی فرمود: « خداوند خدای خود را با تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما» (مرقس ۱۲: ۳۰). واژۀ مهم در اینجا واژۀ «تمامی» می‌باشد. منظور نه نصف است و نه ۹۰ درصد بلکه تمامی! 
عیسی به جوان ثروتمند فرمود: «برو و آنچه را که داری بفروش» (مرقس ۱۰: ۲۱). وی این را گفت زیرا که مرد جوان مایملک خود را دوست می‌داشت. یوحنای رسول چنین نگاشت: دنیا را و آنچه در دنیاست دوست مدارید زیرا اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبت پدر در وی نیست (اول یوحنا ۲: ۱۵). ما یا دنیا را دوست داریم یا پدر را. نمی‌توانیم هر دو را دوست داشته باشیم. باید یکی را انتخاب کنیم. 
چرا انسانها بر روی زمین گنج می‌اندوزند در حالیکه می‌دانند که از بین خواهد رفت؟ گنج حتی اگر زود از میان نرود، انسان خودش از میان می‌رود. در اینصورت دیگر نمی‌تواند از گنج خود لذتی ببرد. حتی تحصیلات و شهرت نیز درآسمان به درد نخواهد خورد. چرا انسانها در جستجوی گنج دنیوی هستند و گنج آسمانی خود را از دست می‌دهند؟
علت آن گناه است. گناه وارد دل انسان شده و از آن خود خواهی زاده می‌شود. در اثر خودخواهی تمامی گناهان دیگر نظیر تکبر، طمع و شهوت پدیدار می‌شوند. 
گناه سه کار انجام می‌دهد. ابتدا ما را برده و اسیر می‌سازد. دوم، ما را از لحاظ روحانی کور می‌کند طوری که نمی‌توانیم ببینیم که برده شده ایم و متوجه نمی‌شویم که نور حقیقی یعنی عیسی را نمی‌بینیم؛ نمی‌توانیم راه تنگی را که منتهی به آسمان می‌شود بیابیم. سوم، گناه ما را نابود می‌سازد. مجازات گناه هلاک ابدی است. 
به همین دلیل است که عیسی به انسانها آموخت که از گناه روی گردانده، گنج دنیوی را رها کنند. اشتباهی بزرگتر از این نیست که انسان بر روی زمین گنج بیندوزد.
غصه مخورید (۶: ۲۵-۳۴) 
(لوقا ۱۲: ۲۲-۳۲) 
۲۵ بنابراین ... از بهر جان خود اندیشه مکنید. این بدین معنی نیست که نباید آینده نگر باشیم و برنامه ریزی کنیم. و بدین معنی نیست که باید دست از کار بکشیم وانتظار داشته باشیم که خدا ما را تغذیه کند. خدا پرندگان را تغذیه می‌کند (آیۀ ۲۶)، اما آنها خودشان باید به جستجوی آن بپردازند. خدا انسانها را نیز تغذیه می‌کند، لیکن انسان‌ها باید بکارند و شخم بزنند و آبیاری کنند. کسی اگر نخواهد کار بکند، نباید هم غذا بخورد (دوم تسالونیکیان ۳: ۱۰).
مقصود عیسی از این تعلیم این است که نباید غصه خورد و پریشان شد. پولس نیز همین مطلب را اینچنین بیان می‌کند: برای هیچ چیز اندیشه مکنید، بلکه در هر چیز با صلات و دعا و با شکر گزاری مسؤولات خود را به خدا عرض کنید (فیلیپیان ۴: ۶).
چرا نباید غصه بخوریم؟ زیرا که غیر ضروری است. اگر خدا به ما حیات بخشیده است، آیا چیزهای کوچکی نظیر خوراک و پوشاک را از ما دریغ خواهد داشت؟ اگر به ما بدن داده است، آیا خواهد گذاشت که این بدن از گرسنگی بمیرد؟ مطمئناً خیر. اگر خدا می‌تواند عطاهای بزرگی نظیر حیات را به ما بدهد، مطمئناً عطاهای کوچک را نیز خواهد داد. خدا به ما وعده نمی‌دهد که بیش از نیازمان به ما بدهد، اما می‌توانیم مطمئن باشیم که نیازهای ضروری ما را برآورده خواهد ساخت.
۲۶ همین امر در مورد پرندگان نیز صادق است. خدا به ایشان بدن داده است. آیا خوراک ایشان را مهیا نخواهد کرد؟ و اگر برای پرندگان خوراک فراهم می‌کند، آیا برای ما که از پرندگان ارزشمندتریم، خوراک تهیه نخواهد کرد (متی ۱۰: ۳۱)؟ 
همین موضوع در مورد عطایای روحانی نیز صادق است. اگر خدا بزرگترین تمامی عطایا، یعنی پسر خود عیسی را داده است. یقینا تمامی دیگر برکات را نیز، چه روحانی و چه جسمانی، به ما خواهد داد (رومیان ۸: ۳۲ وتفسیر آن مشاهده شود).
۲۷ غصه خوردن نه تنها غیر ضروری است، بلکه بی فایده نیز می‌باشد. با غصه خوردن نه می‌توانیم یک ساعت به زندگی مان اضافه کنیم و نه می‌توانیم ذراعی به قامت خود بیفزاییم. عیسی همچنین فرمود: «پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقی می‌اندیشید» (لوقا ۱۲: ۲۶)؟ منظور عیسی این است که غصه خوردن فایده‌ای ندارد.

پولُس، واعظ غیریهودیان

پولُس، واعظ غیریهودیان

۱از این‌رو من، پولُس، که به‌خاطر شما غیریهودیان زندانی مسیحْ عیسی هستم -
۲و بی‌گمان شما دربارۀ کارگزاری فیض خدا که برای شما به من بخشیده شده است، شنیده‌اید.۳مقصودم رازی است که از راه مکاشفه بر من معلوم گردید، چنانکه تا‌به‌حال مختصری دربارۀ آن به شما نوشته‌ام،۴و با خواندن آن می‌توانید به چگونگی درک من از راز مسیح پی ببرید،۵رازی که در نسلهای گذشته بر آدمیان آشکار نشده بود، آنگونه که اکنون به‌واسطۀ روح بر رسولان مقدّس او و بر انبیا آشکار شده است.۶آن راز این است که غیریهودیان در مسیح و به‌واسطۀ انجیل، در میراث و در بدن و در برخورداری از وعدۀ او شریکند.
۷من به موهبت فیض خدا که از طریق عمل قدرت او به من عطا شده است، خادم این انجیل شده‌ام.۸هرچند از کمترینِ مقدّسان هم کمترم، این فیض به من عطا شد که بشارتِ غَنایِ بی‌قیاسِ مسیح را به غیریهودیان برسانم،۹و بر همگان طرح اجرای رازی را روشن سازم که طی اعصار گذشته نزد خدایی که همه‌چیز را آفرید، پوشیده نگاه داشته شده بود؛۱۰تا اکنون از طریق کلیسا حکمت گوناگون خدا بر ریاستها و قدرتهای جایهای آسمانی آشکار شود.۱۱این مطابق است با آن قصد ازلی خدا که بدان در خداوند ما مسیحْ عیسی جامۀ عمل پوشانید.۱۲ما در او و به‌واسطۀ ایمان به او، می‌توانیم آزادانه و با اطمینان به خدا نزدیک شویم.۱۳پس تمنا دارم به‌سبب رنجهایی که به‌خاطر شما بر خود هموار می‌کنم، دلسرد نشوید، چرا‌که آنها مایۀ افتخار شماست.

دعا برای ایمانداران شهر اِفِسُس

۱۴از این‌رو، زانو می‌زنم در برابر آن پدر که۱۵هر خانواده‌ای در آسمان و بر زمین، از او نام می‌گیرد،۱۶و دعا می‌کنم که برحسب غنای جلال خود به شما عطا فرماید که در انسان باطنی خویش به‌مدد روح او قوی و نیرومند شوید،۱۷تا مسیح به‌واسطۀ ایمان در دلهای شما ساکن شود، و در محبت ریشه دوانیده، استوار گردید،۱۸تا توان آن بیابید که با همۀ مقدّسان، به درازا و پهنا و ژرفا و بلندای محبت مسیح پی ببرید۱۹و آن محبت را که فراتر از معرفت بشری است، بشناسید - تا از همۀ کمالات خدا آکنده شوید.
۲۰جلال باد بر او که می‌تواند به‌وسیلۀ آن نیرو که در ما فعال است، بی‌نهایت فزونتر از هرآنچه بخواهیم یا تصور کنیم، عمل کند.۲۱بر او در کلیسا و در مسیحْ عیسی، در تمامی نسلها، تا ابد جلال باد! آمین.

۴

یگانگی در بدن مسیح

۱پس من که به‌خاطر خداوند در بندم، از شما تمنا دارم به‌شایستگی دعوتی که از شما به‌عمل آمده است، رفتار کنید،۲در کمال فروتنی و ملایمت؛ و با بردباری و محبت یکدیگر را تحمل کنید.۳به‌سعی تمام بکوشید تا آن یگانگی را که از روح است، به‌مدد رشتۀ صلح حفظ کنید.۴زیرا یک بدن هست و یک روح، چنانکه فراخوانده شده‌اید به یک امیدِ دعوت خویش؛۵یک خداوند، یک ایمان، یک تعمید؛۶و یک خدا و پدر همه که فوق همه، از طریق همه، و در همه است.
۷امّا به هر‌یک از ما به‌فراخور اندازۀ بخشش مسیح، فیض بخشیده شده است.۸از این‌رو می‌گوید:
«هنگامی که به عرش برین صعود کرد،
اسارت را به اسیری برد
و عطایا به مردم داد.»
۹عبارت «صعود کرد»، حاکی از چیست، جز آن که به جایهای پست‌تر زمینی نیز نزول کرد؟۱۰او که نزول کرد، همان است که از همۀ آسمانها بسی فراتر رفت، تا همه‌چیز را پر سازد.۱۱و اوست که بخشید برخی را به‌عنوان رسول، برخی را به‌عنوان نبی، برخی را به‌عنوان مبشر، و برخی را به‌عنوان شبان و معلّم،۱۲تا مقدّسان را برای کار خدمت آماده سازند، برای بنای بدن مسیح،۱۳تا زمانی که همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست‌یابیم و بالغ شده، به بلندای کامل قامت مسیح برسیم.
۱۴آنگاه دیگر همچون کودکان نخواهیم بود تا در اثر امواج به هر سو پرتاب شویم و باد تعالیمِ گوناگون و مکر و حیلۀ آدمیان در نقشه‌هایی که برای گمراهی می‌کشند، ما را به این‌سو و آن‌سو براند.۱۵بلکه با بیان محبت‌آمیز حقیقت، از هر‌حیث تا به حدّ او که سر است، یعنی مسیح، رشد خواهیم کرد.۱۶او منشأ رشد تمامی بدن است، بدنی که به‌وسیلۀ همۀ مفاصلِ نگاهدارنده خود، به هم پیوند و اتصال می‌یابد و در اثر عمل متناسب هر عضو رشد می‌کند و خود را در محبت بنا می‌نماید.