۱۳۹۲ اسفند ۱۵, پنجشنبه

زندگی در روح.




زندگی در روح
تفسیر کاربردی رومیان باب ۸
 (۸: ۱-۱۷)
۱ گفتیم که توسط شریعت یهود، قصاص و مجازات نصیب ما خواهد شد، شریعت ما را به مجازلت مرگ محکوم می کند، زیر هر چند که کوشش کنیم، نخواهیم توانست که کلیۀ اعمال و توقعات شریعت را موبه مو و بحد کمال بجا آوریم. شریعت می گوید: یهوه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما (تثنیه ۶: ۵؛ انجیل مرقس ۱۲: ۳۰ ). ولی چه کسی قادر است که این حکم را بطور کامل اجرا کند؟ هیچ کس. شریعت می گوید: طمع مورز (خروج ۲۰: ۱۷؛ رومیان ۷: ۷). ولی کسیت که بتواند این حکم را بطور کامل اجرا کند؟ هیچ کس، قلوب و افکار و طبیعت ما شریر و ناپاک است. با این وصف، چگونه ممکن است که در نظر خدا عادل شناخته شویم؟ به هیچ گونه! در عوض، شریعت ما را به مرگ محکوم نموده است.
ولی اینجا در آیۀ ۱، ما راه گریز از مجازات مرگ را پیدا می کنیم: اگر در مسیح باشیم، هیچ قصاصی برایمان منظور نخواهد شد!
در مسیح عیسی بودن، یعنی ایمان آوردن به او، یعنی او را خداوند و نجات دهندۀ خود دانستن، یعنی اینکه کنترل سکان زندگی را بدست مسیح سپردن.
زمانی که در مسیح باشیم، گناهان ما آمرزیده شده و پاک و شسته خواهد شد و در نظر و در نزد خدا عادل شمرده خواهیم گردید (به رومیان ۵: ۱ مراجعه نمایید). هر کسی که در مسیح نباشد، مجرم شمرده خواهد شد و به مجازات و کیفر گناهان خود خواهد رسیذ.
لازم به تاکید است که ایمانداران بخاطر عدالت مسیح عادل شمرده خواهند شد، و نه بخاطر عدالت خودشان، زیرا که او (عیسی مسیح) بدون گناه زندگی کرد (عبرانیان ۴: ۱۵). او همۀ موارد و قوانین شریعت را بطور کامل به انجام رسانید. و پس از آنکه اعمال شریعت را بطور کامل انجام داد، مجازات گناهان ما را، بجای ما بدوش خود گرفته، متحمل مجازات ما گردید. شریعت دیگر قادر به مجازات ما نیست. زیرا که کیفر گناهان ما بر دوش مسیح قرار داده شده است! مسیح یکبار و بجای ما مجازات مرگ را دریافت نموده، بجای ما مصلوب گردید. پس هیچ قصاص نیست بر ماهائی که در مسیح عیسی هستیم. چه خبر خوش و چه مژدۀ دل انگیزی! کل بشریت در تمامی جهان در مقابل خدای واحد قادر مطلق، بخاطر گناهان خود مقصر و سر افکنده بودند. ولی پدر آسمانی، به ایشان مژده می دهد که اگر در مسیح باشند، قصاص از ایشان برطرف خواهد گردید.
ولی بیاد داشته باشید که هر چند که ما ایمانداران از قصاص و مجازات رها شده ایم، اما هنوز در زندگی ما گناه وجود دارد. پس ما هنوز بخاطر گناهانمان مقصر بوده و بایستی مجازات گناه را بچشیم. ولی اگر از گناهان خود توبه کنیم، خدا گناهانمان را بحساب ما نخواهد آورد؛ او بر ما حکم نخواهد نمود (به اول یوحنا ۱: ۹ و تفسیر آن آیه مراجعه نمایید).
۲ عیسی منجی ماست. منظور از روح حیات، روح القدس است (که روح پدر و پسر می باشد).
در این رساله، پولس رسول از واژۀ شریعت به طرق مختلف استفاده می کند؛ و بنابه مضمون متن، کلمۀ شریعت ممکن است معانی مختلفی داشته باشد. در اغلب موارد، به معنی قوانین است که خدا بوسیلۀ موسی به قوم بنی اسرائیل داد. ولی در این آیه، همچون که پیشتر در آیات ۷: ۲۱، ۲۳ دیدیم، شریعت جهت بیان مبانی امر و اصول کار، استعمال گشته است. پیش از آنکه روح القدس در زندگانی ما وارد شود، این شریعت گناه و موت بود که اصول کار و مبانی اعمال ما را تعیین می کرد. ولی زمانی که روح القدس به زندگی ما وارد شد، آن شریعت کهنۀ گناه و موت رخت بربست و شریعت روح حیات جایگزین آن گردید.
شریعت یهود، که انسان را به موت محکوم می کند، بشر را تحت شریعت گناه و موت قرار می دهد، حال آنکه روح قدوس مسیح ما را از آن شریعت گناه و موت آزاد گردانیده است. نه تنها روح القدس ما را از قصاص و مجازات گناه رهانیده است، بلکه بوسیلۀ او از چنگال و سلطۀ گناه نیز رستگار شده ایم (رومیان۶: ۱۴).
۳ در این آیه، کلمۀ شریعت به معنای شریعت یهود بکار رفته است. مقصود اصلی شریعت یهود، نجات بشر و رهنمون شدن ایشان بسمت عدالت و حیات جاودانی بود (رومیان ۷: ۱۰). ولی بخاطر طبیعت گناه آلود بشر، شریعت در انجام این عمل مهم "ضعیف" بوده، قادر نبود که انسان را عادل ساخته و نجات دهد. شریعت یهود صرفا قادر به محکوم ساختن بشر بود و بس، و از نقطه نظر رهانیدن بشر از چنگال گناه و شرارت، از دست شریعت کاری ساخته نبود. زیرا آنچه از شریعت محال بود، چون که به سبب جسم ضعیف بود، (که همانا رهانیدن بشر از چنگال "شریعت گناه و موت" باشد)، خدا بوسیله فرستادن پسر یگانۀ خود عیسی مسیح، به جهان آنچه را که شریعت قادر به انجامش نبود بعمل آورد.
چگونه مسیح ما را از شریعت موت و گناه می رهاند؟ او برای گناه یعنی بعنوان قربانی گناه فرستاده شد؛ یعنی اینگه وی گناهان بشریت را بر خود گرفت و زندگی خویش را مانند قربانی گناهان ما تقدیم نمود. براساس شریعت یهود، اگر فردی یهودی مرتکب گناهی می گردید، می بایست حیوان بی گناهی را بخاطر گناه خود قربانی کند. پس بشکلی سمبولیک، حیوان قربانی شده، حکم اعدامی را که در خور آن گناه بود بجای شخص خاطی دریافت می داشت. به همین شکل، عیسی مسیح هم مانند همان برۀ قربانی است که بوسیلۀ بذل جان او بر روی صلیب، یا قربانی ساختن خود، ما که در حضور خدا مرتکب گناه گردیده بودیم، فدیه شده، پاک شناخته می شویم. مسیح، که هرگز گناه نکرد، هم گناه و هم جرم و شرم گناهان ما را برخود گرفته بجای ما مجازات گردید (به انجیل مرقس ۱۰: ۴۵؛ دوم قرنتیان ۵: ۲۱ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
مسیح، "در شبیه جسم گناه" آمد. او گناهکار نبود، بلکه بشباهت یک گناهکار به این جهان آمد، ولی سوای مسئله گناه، وی از هر نظر دیگری کاملا مانند یک انسان عادی همچو یکی از ما بود. او تمامی تجربیات و وسوسه هایی را که ما تجربه می کنیم، تجربه نمود، با این تفاوت که در هیچ یک از آن تجربیات لغزش نخورده، مرتکب گناهی نگشت (عبرانیان ۲: ۱۴-۱۵؛ ۲: ۱۷-۱۸؛ ۴: ۱۴-۱۵).
مسیح بر گناه در جسم فتوا داد، یعنی اینکه او بر گناه در جسم غلبه یافته و قدرت آن را متلاشی کرد. ولی چگونه این کار را انجام داد؟ به قرار زیر: شریعت یهود مانند یک قاضی عادل است که موظف به تنبیه و مجازات خاطیان می باشد. ولی پس از آنکه مجرم مجازات تعیین شده را پذیرفت و تنبیه گردید، دیگر قاضی بر آن مجرم ادعایی نخواهد داشت. پس از آنکه فرد مجرم مجازات اعدام را دریافت کرد، وی به یک معنا از قانون آزاد گریده است. وی بهای کامل گناه خود را با قیمت جان خویش پرداخته است و دیگر چیزی جهت پرداخت باقی نخواهد ماند. زمانی که فرد اعدام می شود، دیگر به قانون دینی نداشته و گناهش پاک گردیده و باید خلاف و جریمه را تمام شده دانست. پس به یک معنا، وی بر گناهی که مرتکب شده بود در مرگ خود فتوا داده است. این همان چیزی است که پولس رسول می گوید، مسیح بر گناه در جسم فتوا داد. بوسیلۀ مرگ خود بر صلیب، مسیح بر گناهان ما فتوا داده و ما را از آنها خلاصی بخشید.
بر اساس مقرارت شریعت یهود، هر گاه کسی مرتکب گناهی می شد، باید حیوانی را بجهت پاک شدن از آن گناه قربانی نماید. پس، یک فرد یهودی، می گذارنید. پس از گذرانیدن یک قربانی، فرد بطور موقت پاک محسوب می گردید. ولی دیری نخواهد گذشت که فرد دوباره مرتکب خطا شده، مجددا ناپاک خواهد گردید. در این چهار چوب قوانین که فرد یهودی یک لحظه پاک محسوب شده و ثانیۀ دیگر ناپاک، دیگر شخص قادر نخواهد بود که از پاکی دائمی خود مطمئن باشد. لذا گناه یهودیان دائما بدنبال ایشان روان بود و هرگز بطور کامل از لکه و اثر گناه پاک نمی گردیدند.
ولی قربانی مسیح با قربانیهای حیوانی یهودیان فرق می کند. قربانی مسیح، دارای قدرتی است که قادر به پاک کردن کامل لکه و اثر گناه ایمانداران می باشد. تاثیر قربانی او همیشگی و ماندنی است. تاثیر قربانی او همیشگی و ماندنی است. بوسیلۀ قربانی او یکبار و برای همسشه به گناه فتوا داده شده و بقدرت آن در هم کوبیده گردیده است (به عبرانیان ۷: ۲۶-۲۷؛ ۹: ۱۱-۱۴؛ ۹: ۲۴-۲۶؛ ۱۰: ۱، ۴، ۱۱-۱۴ مراجعه نمایید).
۴ وقتی نوشته های پولس رسول را در رابطه با شریعت یهود می خوانیم، ممکن است فکر کنیم که وی نسبت به شریعت بسیار بدبین می باشد، چوت می گوید شریعت ضعیف است (آیۀ ۳)؛ قوانین یهود، شریعت گناه و موت است (آیۀ ۲). ولی پولس رسول معتقد است که شریعت هدیۀ خدا به قوم بنی اسرائیل می باشد، و لذا شریعت، پاک و عادل است. باید از شریعت اطاعت کرد. زیرا در غیر این صورت، خدا سرانجام بشر را بخاطر تخطی و تخلفش از فرایض شریعت، تنبیه خواهد نمود. مسیح، خود همۀ فرایض عدالت شریعت را بجا آورد. شریعت از بشر انتظار دارد که مطابق عدالت و قدوسیت خدا زندگی نماید و عیسی مسیح مطابق انتظارات شریعت و بطور کاملا بی گناه و مقدس زندگی کرد و امر شریعت اینست که قرض گناه بوسیلۀ مرگ باز پرداخت شود، عیسی مسیح بوسیلۀ مرگ خود بر صلیب آن شرط را نیز بجا آورد. به این صورت، او زندگی کرد و مُرد تا عدالت شریعت در ما کامل گردد. ما هرگز قادر به انجام آن عدالت شریعت نمی بودیم، لذا عیسی مسیح عدالت شریعت را جهت ما بجا آورد (به انجیل متی ۵: ۱۷؛ رومیان ۳: ۳۱ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
حال ممکن است بپرسید که چگونه ملزومات شریعت بعمل آمد؟ جواب از این قرار است که: زمانی که عیسی مسیح مجازات و مکافات گناهان ما را بر خود گرفت، در همان زمان عدالت و پاکی و قداست خود را بما بخشید، عدالت و قداستی که مطابق با توقع و انتظارات شریعت می باشد (دوم قرنتیان ۵: ۲۱).
چه کسی عدالت مسیح را دریافت نموده است؟ کسانی که در طبیعت گناه رفتار می کنند، عدالت مسیح را دریافت نخواهند نمود، بلکه آن عدالت بوسیلۀ آنانی که برحسب روح رفتار و زندگی می کنند، تحصیل خواهد گردید.
تعریف زندگی بر حسب روح به قرار ذیل است: زمانی که به عیسی مسیح ایمان آوردیم، روح القدس وارد زندگی ما شده، بما قدرت و میل اطاعت از خدا و احکام وی را می بخشد. ما بوسیلۀ روح از نو متولد می گردیم، و زندگی روحانی تازه ای در مسیح نصیبمان می گردد. فقط بوسیلۀ نیروی روح القدس در زندگی ماست که قادر به انجام عدالتی که خدا را خشنود خواهد نمود، خواهیم بود. یعنی اینکه فقط بوسیلۀ روح القدس است که قدرت زیستن یک زندگی پاک و همراه با عدالت را خواهیم داشت. صرف ایمان داشتن به عدالت مسیح کافی نیست، بلکه بوسیلۀ روح القدس، زندگی ما نیز باید نمونه ای از عدالت مسیح باشد. این همان چیزی است که پولس رسول زندگی در روح می نامد.
نقطه مقابل زندگی در روح، البته همان زندگی در جسم و شهوات و خیالات جسمانی و طبیعت نفسانی است. زندگی بر حسب جسم، یعنی زندگی بر اساس تمایلات و تخیلات و هوسهای طبیعت جسمانی و طبیعت مایل به گناه (به غلاطیان ۵: ۱۹-۲۱ مراجعه نمایید). ما نمی توانیم در آن واحد هم مطابق جسم و هم بر حسب روح زندگی کنیم؛ بلکه باید یا براساس این و یا مطابق آن رفتار نماییم (به غلاطیان ۵: ۱۶-۱۸ و ۵: ۲۴-۲۵ مراجعه نمایید).
اینجا در چهار آیۀ نخستین باب هشتم، پولس رسول خلاصه ای از مژدۀ انجیل مسیح را برایمان بیان می کند. در هفت باب اول رساله به رومیان، پولس رسول پیش قضیه و شالودۀ انجیل را برای ما شرح داد، و اینک در باب هشتم است که وی اصل انجیل و خبر خوش نجات را برای ما بازگو می کند. او به ما می گوید که مسیحی بودن چه معنایی دارد.
ما می توانیم این آیات را بخوانیم، فرا گیریم، حفظ کنیم و یا حتی با پیام آن موافقت نماییم (چنانکه بسیاری از مردم انجیل عیسی مسیح را بعنوان مژده و پیام خوش می شناسند). ولی تا وقتی که حیات و عمل روح القدس را در زندگی خود تجربه نکرده باشیم، این آیات برای ما بلااستفاده خواهند بود، روح القدس زنده است؛ او واقعی و حقیقی است. او منتظر است که به زندگی ما وارد شده ما را متبدل سازد، پس بیایید با شتاب او را به زندگی خود دعوت کنیم!
۵ حال چگونه قادر به تشخیص این نکته خواهیم بود که آیا برحسب روح رفتار می کنیم یا خیر؟ جواب روشن است، با توجه کردن به این که افکارمان پیرامون چه مسائلی دور می زنند. اگر دربارۀ مسائل دنیوی، از قبیل هوسهای جسمانی و گناه آلود، ثروت اندوزی، غرور، شهرت و مانند اینها تفکر می کنیم؛ پس مطابق جسم و طبیعت نفسانی و نه برحس روح رفتار می کنیم. ولی اگر افکار ما بروی ارزشها و مسائل روحانی، از قبیل عدالت، قدوسیت، محبت، فروتنی و امثالهم متمرکز است، پس می توان اطمینان داشت که برحسب روح رفتار و زندگی می کنیم.
بیایید از خود این سوال بسیار مهم را بپرسیم که "براستی من دربارۀ چه تفکر می کنم؟
۶ تفکر جسم موت است، یعنی اینکه، زمانی که افکار ما برطبق طبیعت جسمانی، کنترل شود، نتیجه ای جز موت ببار نخواهد آورد. از سوی دیگر، تفکر روح حیات (جاویدان) و سلامتی است (به رومیان ۷: ۵ و ۸: ۱۳ و غلاطیان ۶: ۷-۸ مراجعه نمایید).
۷ تفکر جسم، یعنی فکری که بتوسط طبیعت جسمانی کنترل می شود، دشمنی خداست یعنی اینکه برضد خدا قد علم خواهد نمود. این طرز تفکر، صرفا از خدا دور و نسبت به مسائل روحانی بی تفاوت نیست، بلکه عملا دشمنی خدا را پیشه خواهد نمود (یعقوب ۴: ۴). این چنین تفکری، زیر بار انقیاد و اطاعت از شریعت خدا نمی رود (در اینجا منظور از شریعت خدا، شریعت مذهبی قوم یهود نیست، بلکه منظور ارادۀ خدا و فرمانروایی خدا می باشد).
۸ مهم نیست که چه قدر اعمالمان نیکو باشد و مهم نیست که چه قربانی های بزرگ و کوچکی تقدیم خداوند می کنیم، تا وقتی که جسمانی هستیم، و بطور جسمانی زندگی می کنیم، قادر به راضی و خشنود ساختن خدا نخواهیم بود.
باید بخاطر داشته باشیم که آنانی که بر حسب جسم رفتار و زندگی می کنند (آیات ۴-۵) و یا کسانی که "جسمانی" هستند (آیۀ ۸)، نمی توانند ایماندار و مسیحی باشند. غیر ممکن است که اینگونه افراد، نجات مسیح را دریافت نموده باشند (به رومیان ۷: ۵ و اول قرنتیان ۳: ۱۴ مراجعه نمایید). از سوی دیگر، آن دسته افرادی که برحسب روح زندگی و رفتار می کنند (آیۀ ۵) و از روح خدا هدایت می شوند (آیۀ ۱۴)؛ فرزندان واقعی ایمان و مسیحیان راستین خواهند بود.
ولی بنظر می رسد که علاوه بر این دو گروه اصلی، دستۀ سومی نیز وجود دارد. زمانی که به زندگی دستۀ سوم نگاه کنیم، خواهیم دید که مشکل بتوان آنها را مسیحی و یا بی ایمان قلمداد کرد. این افراد، مسیحیان نابالغ و روحانی هستند. در رسالۀ اول پولس رسول به قرنتیان ۳: ۱-۳، پولس رسول این گروه از مسیحیان را جسمانی می نامد، زبرا که بنظر می رسد که ایشان بر طبق طبیعت جسمانی و طبیعت گناه رفتار می کنند. بسیاری از مفسرین کتاب مقدس معتقدند که طرف صحبت پولس رسول در ۷: ۱۴-۲۴، این دسته از مسیحیان می باشد. چنانچه در ۷: ۱۴ می خوانیم که پولس خود را جسمانی قلمداد می کند.
ولی با این وجود، چه رومیان ۷: ۱۴-۲۴ جهت مسیحیان نگارش شده باشد و یا خیر، این امر که بسیاری از مسیحیان بطور روزمره با گناه و تمایلات و هوسهای جسم مبارزه و دست و پنجه نرم می کنند، امری واقعی و انکار ناپذیر است. زندگی ایمانی ایشان مطابق با تصویری که پولس رسول در باب هشتم ترسیم می کند نبوده، برعکس زندگی روحانی ایشان بیشتر به تصویری که در باب هفتم دیدیم شباهت دارد. نگذارید که این وضع ادامه پیدا کند! در رومیان ۸: ۲ می خوانیم که پولس و بالطبع همۀ ایمانداران از شریعت گناه و موت آزاد گریده اند. مبارزۀ مابین جسمانیت گناهکار و روح القدس بسر رسیده است؛ روح القدس پیروز گردیده (به غلاطیان ۲: ۱۹-۲۱، دوم تیموتائوس ۴: ۷ مراجعه نمایید). لذا بیایید مبارزۀ باب هفتم را تمام شده انگاشته و فتوحات و پیروزی باب هشتم را تجربه کرده، جشن بگیریم! بیایید بصورت مسیحیان دنیوی و جسمانی و ضعیف و غیر روحانی در جای خود باقی نمانیم؛ برعکس مانند مسیحیان که از روح هدایت شده و بوسیلۀ روح القدس رهبری می شوند زندگی کنیم.
برخی مسیحیان معتقدند که جهت شروع زندگی پیروزمندانۀ روحانی باید بطور یکباره فیضی روحانی از جانب خدا دریافت گردد. حال آنکه دسته ای دیگر از مسیحیان بر این اعتقادند که این امر، با رشد روحانی و بمرور زمان امکان پذیر خواهد بود. ولی، چه یکباره و چه رفته رفته، بیایید جسمانیتی را که در باب هفتم دیدیم، به کناری نهاده، زندگی پیروزمند روحانی را که در باب هشتم می بینیم، تجربه کنیم.
۹ پولس رسول در اینجا ایمانداران روم را اینگونه یادآوری می کند: لکن شما در جسم نیستید بلکه در روح. در این آیه، عبارات روح، روح خدا، و روح مسیح هر سه اشاره به یک روح می کند که آن روح القدس باشد (اول قرنتیان ۳: ۱۶؛ ۶: ۱۹).
فقط متعلق به مسیح خواهیم بود که روح مسیح در ما زندگی کند. این گفته صحیح است که گه گاه روح القدس در زندگی بی ایمانان وارد شده، ایشان را بسوی ایمان به خدا می خواند ولی قلب یک فرد بی ایمان، هرگز مکان مناسبی جهت زندگی و سکونت روح القدس نخواهد بود. فقط آن زمان که فرد درِ قلب خود را بروی روح القدس باز کند، روح القدس خواهد توانست آزادانه وارد قلب شخص شده، در آنجا اقامت گزیند (به مکاشفه ۳: ۲۰ و تفسیر مربوطه مراجعه نمایید).
۱۰ ولی اگر مسیح (یا روح مسیح) در شماست، جسم بسبب گناه (آن طبیعت کهنۀ جسمانی) مُرده است. از حالا به بعد، طبیعت کهنۀ شما اربابتان نخواهد بود (به رومیان ۶: ۶ و تفسیر آن مراجعه نمایید).
اگر روح مسیح در شماست، جسمانیت شما مُرده است، ولی روح شما بوسیلۀ او زنده شده، یعنی اینکه طبیعت روحانی جدید شما دارای حیاتی نو گردیده سات (رومیان ۶: ۱۱؛ غلاطیان ۲: ۲۰).
بدنهای کهنۀ ما، انسانیت کهنۀ ما بسبب گناه مُرده است. ولی روحهای ما بسبب عدالت مسیح زنده است.
۱۱ خدا، همان کسی است که عیسی را از مُردگان برخیزانید. بوسیلۀ روح او که در ما ساکن است، وی بدنهای فانی ما را نیز زنده خواهد ساخت. به عبارت دیگر، خدا به ما حیات روحانی خواهد بخشید و خدا نه تنها در جهان حیات تازۀ روحانی نصیبمان خواهد ساخت، بلکه همانطور که او مسیح را برخیزانید، پس از مرگ و در روز آخر، ما را نیز از مُردگان زنده خواهد گردانید تا با وی تا ابد زیست کنیم. پس در این آیه خداوند از زبان پولس رسول، وعدۀ قیامت جسمانی را بما می دهد (به اول قرنتیان ۱۵: ۴۲-۴۹؛ فیلیپیان ۳: ۲۰-۲۱ مراجعه نمایید).
۱۲ در اینجا پولس رسول بار دیگر آنچه را در آیۀ چهار نوشته بود تکرار می کند. مسیحیان برحسب جسم زندگی نمی کنند بلکه ایشان باید برحسب روح رفتار و زندگی نمایند. ما مدیون جسم نیستیم، ما به هیچ وجه به طبیعت جسمانی خود بدهکار نیستیم پس لذا اجباری نداریم که برحسب جسم زیست نماییم. جسمانیت کهنه و گناهکار ما هیچ عمل مثبتی برایمان انجام نداده است، و لذا نباید هیچ دینی نسبت به طبیعت کهنۀ خود احساس کنیم. برعکس ما به عیسی مسیح مدیون می باشیم، این مسیح بود که قرض و دینی را که بسبب گناه برعهدۀ ما بود، پرداخت نمود. پس، ما مدیون مسیح می باشیم و مدیون جسم نیستیم.
۱۳ اگر بر حسب جسم زیست کنید، هر آینه خواهید مُرد، یعنی اینکه خدا ثمرۀ عادلانۀ کارهای جسم را که همانا موت باشد، نصیبمان خواهد ساخت. لذا باید از خود این سوال بسیار مهم را بپرسیم: "چگونه می توان از مرگ جاودانی گریخته و به حیات جاودانی دست پیدا کرد؟"
بعضی جواب می دهند که کافی است به مسیح ایمان آورد و پس از آن عیسی مسیح است که مابقی کارها را انجام خواهد داد. این افراد می گویند فقط لازم است که در قلب خود ایمان بیاوریم و سپس بطور اتوماتیک وار همۀ کارها درست خواهد شد.
ولی جواب پولس رسول در این آیه با گفتار آن مسیحیان متفاوت است. صحیح است که قبل از هر چیز باید به عیسی مسیح ایمان آورد. ولی پس از آن باید با کمک روح القدس افعال بدن (طبیعت کهنۀ گناه) را بکُشیم. تنها با انجام این کار است که خواهیم زیست. می پرسید چرا؟ زیرا ما یا بر حسب روح زیست می کنیم و یا برحسب جسم گناه، راه سومی وجود ندارد و زندگی بر حسب هر دو امکان پذیر نیست. اگر برحسب طبیعت زندگی کنیم، نهایتا مرگ نصیب ما خواهد گردید. ولی جهت زندگی برحسب روح، باید یک شرط صورت پذیرد و پولس رسول آن شرط را بدین صورت مطرح می کند: اگر افعال بدن را بوسیلۀ روح بکُشید، همانا خواهید زیست.
در اینجا با یک تعلیم بسیار مهم روبرو می گردیم، اغلب مردم فکر می کنند پیروی از مسیح کار آسانی است. آنها می گویند مسیحیان ملزم به اطاعت و پیروی از قوانین مذهبی و انجام کارهای نیکو نیستند. آنها همچنین می گویند: اگر مرتکب گناهی شدیم، جای ناراحتی وجود ندارد، زیرا که خدا اتوماتیک وار گناهان ما را خواهد بخشید. این سخنان حقیقت ندارد. پیروی از مسیح مشکل ترین طریق ممکنه است. چرا؟ زیرا که جهت پیروی از عیسی مسیح باید که افعال بدن را بوسیلۀ روح بکُشید. این عمل مانند اینست که خود و تمایلات خود را با دست خود از بین ببریم. آیا خودکشی کار آسانی است؟ ایا کشتن خود و مصلوب ساختن خود عمل آسانی می باشد؟ البته که نه؛ از این عملی مشکل تر وجود ندارد. ولی با وجود این، جهت حیات جاودانی و زندگی خالی از گناه، باید این جسم گناه، بدست مرگ سپرده شود. قبل از آنکه حیات تازۀ روحانی را تجربه کنیم، باید انسانیت قدیم و نفسانیت کهنۀ گناه از بین برود. پیش از آنکه رستاخیز را تجربه کنیم، باید انسانیت قدیمی نفسانیت کهنۀ گناه از بین برود. پیش از آنکه رستاخیز را تجربه کنیم، باید طعم مرگ را چشیده باشیم.
از آنجا که افعال شریر ما از افکار ناپاک و تمایلات قلبی ما سرچشمه می گیرد (به رسالۀ یعقوب ۱: ۱۵-۱۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید)؛ لذا، بمنظور "کشتن" افعال بدن، باید ابتدا امیال ناپاک دل خود را "بکشیم"، نه تنها باید ارتکاب گناه را در زندگانی خود متوقف نماییم، بلکه باید از تفکر راجع به گناه نیز خودداری ورزیم. نه فقط در ظاهر بلکه باطنا نیز باید عادل و مقدس شویم. باید آن قسمتهای منفی و مخفی و گناه زدۀ مغز و دلمان را که خانه و منزل گناه و افکار و امیال گناه آلود می باشد، بکشیم. این همان عملی است که پولس رسول از آن با عنوان مصلوب شدن با مسیح یاد می کند (به رومیان ۶: ۶ و ۲۴ و تفسیر آن ایات مراجعه نمایید).
زیرا غیر ممکن است که در آن واحد هم در روح زندگی کنیم و هم اعمال جسم را بجا آورد. اگر افعال جسم را نکشیم، روح القدس در ما زندگی نخواهد کرد و ما متعلق به مسیح نخواهیم بود. و اگر به مسیح تعلق نداشته باشیم، نجات از گناهان را هم دریافت ننموده ایم.
ولی لازم است به یاد داشته باشیم که به جهت کشتن افعال بدن، به کمک مستقیم روح القدس محتاج هستیم. بدون کمک و معاونت روح القدس، هرگز قادر به فائق آمدن بر هوسهای جسم نخواهیم بود. روح القدس همیشه با ما خواهد بود تا ما را بجهت داشتن یک زندگی پاک و خداپسندانه یاری کند. این خبر خوش، مژدۀ باب هشتم رسالۀ پولس به رومیان است.
۱۴ تنها کسانی که از روح خدا (روح القدس) هدایت می شوند، فرزندان خدا هستند. برخی افراد می گویند خدا پدر همۀ انسانها است، ولی این گفته صحت ندارد. خدا خالق همۀ انسانهاست ولی فقط پدر آن کسانی است که از روح او هدایت می شوند (به انجیل یوحنا ۱: ۱۲ و تفسیر آن آیه مراجعه نمایید).
۱۵ روح القدس، "روح بندگی" نیست؛ روح القدس ما را بنده و اسیر خدا نساخته، بلکه در عوض، ما را قبلا "پسران" نبودیم، ولی خدا ما را به خاطر عیسی مسیح به فرزند خواندگی پذیرفته است. از این روست که پولس رسول می گوید که اینک روح پسر خواندگی را یافته اید. بوسیلۀ روح القدس است که قادر خواهیم بود که خدا را با عنوان «ابٌا» یا "ای پدر" ندا کنیم (به انجیل مرقس ۱۴: ۳۶ مراجعه نماید).
۱۶ روح القدس به ما اطمینان می بخشد که ما حقیقتا "فرزندان خدا هستیم". اگر روح القدس در ما باشد، به هیچ وجه نباید به فرزند خواندگی خود شک کنیم (به غلاطیان ۴: ۶-۷؛ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
پولس رسول در اینجا می گوید همان روح یعنی روح القدس، بر روحهای ما (روح انسانی ما) شهادت می دهد. منظور از روحهای ما چیست؟ وجود انسان مرکب است از جسم روح، و روح القدس با روح ما سخن می گوید. روح ما همان قسمتی است که پیش از ایمان به مسیح مُرده بوده و با ایمان آوردن به عیسی مسیح، روح القدس آن را زنده می سازد و برخی افراد، روح انسان را "انسانیت معنوی" و یا انسانیت باطنی می نامند (به رومیان ۷: ۲۲ و تفسیر آن مراجعه نمایید). انسان، از سه جز بدن (جسم)، روح و نفس تشکیل یافته است (به اول تسالونیکیان ۵: ۲۳ مراجعه نمایید). بوسیلۀ روح انسانی خود، قادر به تجربۀ حضور خدا و برکت و مساعدت روح القدس در زندگی خود خواهیم بود.
۱۷ و هر گاه فرزندانیم، وارثان نیز هستیم. هدیۀ روح القدس در زندگی ما همچون بیعانه و پیش پرداخت آن میراث عظیم روحانی است که در بهشت در انتظار ماست (به دوم قرنتیان ۵: ۵ افسسیان ۱: ۱۳ و ۱۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید).
در اینجا پولس رسول یک نکتۀ بسیار مهم را یادآور می گردد، و آن نکته اینست که به عنوان کسانی که هم ارث با مسیح هستیم، نه تنها در جلال وی شریک هستیم، بلکه باید در مصیبتهای او نیز شراکت داشته باشیم. اگر حاضر و راغب به شریک شدن در مصیبتهای او نباشیم، از جلال او نیز بی بهره خواهیم ماند (دوم تیموتائوس ۲: ۱۱-۱۲؛ ۳: ۱۲؛ اول پطرس ۴: ۱۲-۱۴).
دو نوع صلیب در انتظارما مسیحیان است. صلیب اول، مکانی است در قلبمان که در آن انسانیت کهنۀ خود را دار زده، کشته ایم (رومیان ۶: ۶). صلیب دوم، رنج و زحمتی است که به خاطر نام مسیح و پیروی از عیسی مسیح تحمل می کنیم. صلیب اول را عیسی مسیح به جهت ما بر دوش خود کشیده است؛ و اینک این ماییم که باید صلیب دوم را بخاطر او بر دوش خود گرفته، در پی او روان شویم. اگر خواهان هم ارث شدن با عیسی مسیح و یافتن جلال و حکومت با عیسی مسیح می باشیم، باید جهت برداشتن صلیب دوم آمادگی نشان دهیم (به انجیل مرقس ۸: ۲۴ و تفسیر آن مراجعه کنید).
جلال اینده (۸: ۱۸-۳۰)
۱۸ کمتر کسی به اندازۀ پولس به خاطر ایمان خود، درد و رنج کشیده است (دوم قرنتیان ۶: ۴-۱۰؛ ۱۱: ۲۳-۲۸). ولی پولس رسول می داند که رنجهایی که به خاطر انجیل متحمل شده، در مقایسه به آن جلالی که در ما ظاهر خواهد شد هیچ است (دوم قرنتیان ۴: ۱۷).
منظور پولس از جلالی که در ما ظاهر خواهد شد چیست؟ جلال چه کسی در ما ظاهر خواهد شد؟ جلالی که در ما ظاهر خواهد شد، جلال عیسی مسیح است، زمانی که با مسیح برخیزانیده شدیم، جلال او را از پدر دریافت خواهیم نمود، و مانند او خواهیم بود (اول یوحنا ۳: ۲). از سوی دیگر، آن کسانی که از روح القدس هدایت می شوند، در این جهان پیش پرداخت آن جلال را دریافت نموده اند (به دوم قرنتیان ۳: ۱۸ و تفسیر آن مراجعه نمایید).
۱۹ در این آیه، منظور از کلمۀ خلقت، تمامی موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات و انسان می باشد. تمامی خلقت در انتظار ظهور (جلال یافتن)، پسران خدا (ایمانداران به عیسی مسیح) می باشد. حال این وعده چه زمانی به تحقق خواهد رسید و ظهور پسران خدا چه زمانی بوقوع خواهد پیوست؟ هیچ کس جز خدا از زمان دقیق این رویداد اطلاع ندارد. ولی براساس تعالیم کتاب مقدس، در روز آخر، عیسی مسیح با جلال خود و به همراه مقدسین (ایمانداران) به زمین بازگشت خواهد نمود (به انجیل مرقس ۱۳: ۲۳-۲۷ و ۱۳: ۳۱-۳۲ و دوم پطرس ۳: ۱۳ و مکاشفه ۲۱: ۱-۴ و تفسیر آن آیات مراجعه نمایید). تمامی خلقت در انتظار آن روز هستند، زیرا که در آن روز عظیم نه تنها پسران خدا به ظهور می رسند، بلکه تمامی جهان و موجودات آن نیز بنوعی نو شده، تازگی و حیات مجدد را تجربه خواهند نمود.
۲۰ اگر با دقت به جهان هستی نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که از بسیاری جهات، غبار پوچی و بطالت بر پیکر جهان نشسته است. بنظر می رسد که نتیجۀ این همه زحمات و مشقات انسانها و کار و تلاش افراد بشر، چیزی جز شکست و ویرانی و مرگ و تباهی نیست. دمی زنده و شادیم و لحظه ای دیگر مرض و درد و رنج و مرگ سر از کمین گاه بدر آورده، زندگی و شادی را از ما می رباید. از این عمر کوتاه چه سودی عایدمان خواهد شد؟
ولی جهان خلقت همیشه این گونه نبوده است، زمانی که خدا جهان را آفرید، خدا هر چه ساخته بود، دید و همانا بسیار نیکو بود (پیدایش ۱: ۳۱). همۀ خلقت خدا نیکو و خوب بود، ولی وقتی که گناه به جهان وارد شد و آدم و حوا را بدام خود انداخت (پیدایش ۳: ۱-۶)، خدا به ایشان گفت که تمامی زمین بواسطۀ گناه ایشان ملعون گردیده است (پیدایش ۳: ۱۷-۱۸). لهذا نه تنها بشریت، بلکه تمامی جهان خلقت "مطیع بطالت" یا به عبارت دیگر مطیع مرگ و تباهی گردیده است. او که آن را مطیع گردانید خداست، که بخاطر گناه آدم و حوا جهان رالعنت نمود.
ولی این اردۀ خدا نیست که جهان و انسان، تا به ابد در زیر بار لعنت و بطالت بماند. بلکه خدا، نه تنها خلقت را مطیع بطالت گردانید، بلکه جهان خلقت در عین حال امیدوار است که روزی از این بطالت، مرض، مرگ و از قید فساد خلاصی خواهد یافت (آیۀ ۲۱).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر