۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

بدعتهاي تثليثي



(3 از 3)
بدعتهاي تثليثي
آنچه تا كنون گفتيم اعتقاد اكثريت کلیساهای معتقد به آموزه تثلیث می‌باشد ، در عين حال در ميان برخي از فرقه هاي كوچك طرفدار ندارد . در اينجا به طور مختصر به چهار تفسير ديگر از تثليث اشاره ميكنيم كه از نظر كليسا مردود اعلام شده.
الف- حالت گرايي (modalism)
اين اعتقاد كه بيشتر به سابليوس در قرن سوم ميلادي نسبت داده ميشود . وی در سال 217 میلادی زیست میکرد و امروزه هم طرفداراني براي خود دارد ، معتقدند كه يك خدا بيشتر وجود ندارد و اين خدا در حالت هاي مختلف براي ما بروز كرده يك بار به صورت خداي پدر در نقش خالق و قانون گذار ظهور كرده كه از اين جنبه از خدا به عنوان خداي پدر نام برده ميشود و سپس همان خداي پدر جسم ميپوشد و به زمين مي ايد و به صليب كشيده ميشود و ميميرد و دوباره زنده ميشود و در نقش خداي نجات دهنده ظهور ميكند كه از اين جنبه او با نام خداي پسر نام برده ميشود و سپس همين خدا در نقش كسي كه تقديس ميكند و حيات جاودان ميبخشد مكشوف ميشود كه از اين جنبه خدا را روح القدس مينامند
بدين ترتيب ميان سه شخص تثليث جز از نظر ظاهري و زماني هيچ تفاوتي نيست و عناوين پدر ، پسر روح القدس تنها سه نام مختلف براي يك خداي هستند
اين اعتقاد مانند همان تشبيه اشتباهي بود كه يك ليوان آب كه به سه صورت مايع ، جامد ، و بخار در مي ايد . در حال حاضر فرقه های پنطاکیستی های یگانه انگار مانند کلیسای متحده پنطاکیستی و فرقه برانهامیست طرفدار این نظریه هستند .
ب- اعتقاد به سه خدا ( tritheism)
برخی دیگر از کلیساها معتقدند که تثليث مشتمل بر سه وجود برابر ، مستقل ، و خود سالار است كه هر يك داراي ماهيتي الهي است مثلا شما سه انسان را در نظر بگيريد كه هر يك هويتي مستقل دارند و در عين حال هر سه بشرند اين تمثيل را ميتوان در انديشه هاي آباي كاپادوكيا يافت .
ج- سلطنت گرايي ( monarchianism)
اين اعتقاد كه در ابتدا به بدعت گنوسي مشهور شد و امروزه هم در ميان برخي از کلیساها طرفداراني دارد به بدعت سلطنت گرايي مشهور است آنها هر چند كه پدر و پسر را خدا ميدانند ولي آنها را در درجه پايينتر و به عنوان خداي كوچكتر قبول دارند در حالي كه عمده کلیساها قائل به تساوي بين سه شخصيت تثلیثي در الوهيت هستند اريجن (185- 255) نيز معتقد بود به همان مفهومي كه پدر خداست پسر خدا نيست .
د- توحيد گرا ها (Unitarianism)
اين دكترين كه امروزه طرفداران بسياري پيدا كرده و با شدت هر چه تمام تر از طرف كليسا هاي سنتي مورد حمله قرار ميگيرد و فرقه هايی که خود را به ایمان مسیحی متصل می نمایند و ادعای راست کیشی می کنند مانند شاهدان يهوه پيرو اين انديشه هستند اینها الوهیت عیسی مسیح را مردود می دانند و بیشتر بر جنبه انسانی مسیح تأکید می ورزند و در تاريخ مسيحيت نيز الهي داناني چون آريوس پيرو اين نظريه بودند و فرقه ابيوني‌ها هم در قرون اوليه ميلادي چنين اعتقادي داشتند .
ايشان معتقدند و ما يك خداي واحد حقيقي بيش نداريم و عيسي مسيح يك انسان است البته انساني كه نظير ندارد و يك مخلوق كامل است ولی این مخلوق با مخلوقات دیگر متمایز است در عالم ازل اولین مخلوقی بوده که خداوند خلق فرموده .
باید این واقعیت را بدانیم که زندگی عیسی , با تولد او آغاز نشده است بلکه عیسی به عنوان موجودی روحانی , مدت ها قبل از آفرینش جهان وجود داشت و سپس خدا مدت مدیدی پس از آنکه جهان را آفرید , او را در هیئت انسانی زاده شده از یک زن فرو فرستاد . انجیل یوحنا در باب 1 می گوید : در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود . همان در ابتدا نزد خدا بود و در آیه 4 می گوید : در او حیات بود و حیات نور انسان بود . در آیه 14 از باب 1 یوحنا عنوان می کند که کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد , پر از فیض و راستی و جلال اورا دیدیم , جلالی شایسته پسر یگانه پدر. بنابراین می بینیم که آنچه خدا در مورد خود می گوید کاملاً واضح است اما آنقدر والا و عجيب است كه عقل انسان قادر به درك آن نيست. ما نمی توانیم آن را درک کنیم زيرا افكار خدا و طريق هاى او بسيار بلندتر از افکار و طریق های ما می باشد . (اشعیا 55 : 8-9) ما می توانیم ببینیم که حقيقت چيست , ولی نمی توانیم توضیح دهیم که چگونه چنین چیزی ممکن است . این برای فکر و ذهن محدود ما بسیار زیاد است . تنها خدا می تواند خدا را بشناسد و درک نماید .
در یوحنا 5 : 23-24 گفته شده که مسیح از سوی پدر فرستاده شد . یافت آموزه تثلیث در کتاب مقدس کار سختی نیست , ولی بیانش برای ایمانداران غالباً مشكل است . گفتن اينكه خدا واحد است ، كار سختى نيست . گفتن اين نيز كه سه وجود الهى هست باز چندان مشكل نيست. مشكل وقتى پیش می آید که کسی بپرسد (سه چه ؟) . نمی توانید در جواب بگویید (سه ثلث) زيرا پدر نه بخشى از خداى واحد بلكه تماميت خدا است و همين نكته در مورد پسر و روح القدس نیز صادق است . نمی توانید بگویید سه خدا . زیرا این بدان معنی است که سه گانه پرست شده و وحدانیت خدا را انکار کرده اید . ما نمی توانیم درک کنیم که چگونه این سه شخص می توانند در بین خود دارای یک فکر و یک اراده باشند . اما لازم است بر این نکته تأکید شود که ما به آن ایمان داریم , نه به خاطر اینکه نمی توانیم آن را بفهمیم یا بیان کنیم , بلکه به این دلیل که خدا در کلام خود , خود را بر ما چنین مکشوف نموده است . پس خدا «تثلیث تقسیم ناپذیر» و یگانگی «اسرارآمیز» است .
چنان چه به طريقى غير از اين در مورد خدا بينديشم، ديدگاه ما نسبت به خدا با دیدگاه کتاب مقدس متفاوت خواهد بود و خدائى بر اساس تصورات خود خلق کرده و این بت پرستی است.
ما عمیقاً می دانیم و اعتراف می کنیم که تثلیث رازی , فراتر از ادراک ما است .جلال خدا غير قابل درك است. هيچ گونه قياس و تشابهى براى آنچه تاكنون گفته ايم، وجود ندارد. هيچ راهى براى به تصوير كشيدن اين حقيقت وجود ندارد شما می توانيد از سه انسان سخن بگوييد كه هر سه به طور مساوى انسان هستند و از یکدیگر متمایز میباشند. ولى هر اندازه به آنها نگاه كنيد، سرانجام همان سه نفر را می بینید ، نه يك نفر. سه شخص الوهيت، هر يك به طور مساوی خدا هستند و از یکدیگر متمایز می باشند راز موضوع این است كه جز يك خدا وجود ندارد و اين خدا نه خارج از آن سه است ونه جدا از آنها و جز به عنوان سه شخص تثلیث , وجود دیگری ندارد . هرآنچه می توان درباره خدا گفت ، در مورد هر يك از سه شخص تثليث نيز صادق است، زيرا هر يك خدا است و در الوهيت شأن مساوى دارند . در اين معنى، يكى از آنها نمی تواند مافوق یا مادون دیگری باشد و هر آنچه بتوان در مورد یکی از آنها گفت , در مورد آن دو دیگر نیز صدق می کند .
منابع :
1. فلسفه آبای کلیسا (هری اوسترین ولفسن)
2. راز تثلیث (استوارت اوليوت)
3. تثلیث (کشیش آرمان رشدی)
4. الستر مک کراث، در امدي بر الاهيات مسيحي
5. استوارت اليوت ، راز تثليث
6. لوئيس بركوف ، الاهيات سيستماتيك
7. استوارت اليوت، يگانگي در تثليث
8. اعتقاد نامه وست منيستر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر