۱۳۹۳ آذر ۲, یکشنبه

کشف صميميت و نزديکي با خدا

کشف صميميت و نزديکي با خدا

براي شاگردان عيسي كه انسانهايي معمولي بودند، شناخت او به مثابه اين بود که شخصي بزرگ و
والامقام را بشناسند. شاگردان عيسي از مردم عادي جليل بودند و چيزي در آنها وجود نداشت كه
نفعي براي عيسي داشته باشد و توجه عيسي را به خود جلب كند. ولي عيسي «رابي»اي (معلم) بود كه
با اقتدار سخن ميگفت، نبياي بود بالاتر از يک نبي، استادي بود كه هر روز در آنها حرمت عظيم
نسبت به خود ايجاد ميکرد و آنها را بيشتر سرسپرده مينمود، بطوريكه ديگر نميتوانستند او را جز
خداوند خود، چيز ديگري بشناسند؛ خداوندي که آنها را پيدا کرد، به سوي خود خواند، به ايشان
اعتماد نمود و آنها را نمايندگان خود قرار داد تا ملكوت خدا را به دنيا اعلان نمايند. «دوازده نفر را
مقرر فرمود تا همراه او باشند و تا ايشان را به جهت وعظ نمودن بفرستد.» (مرقس ١٤:٣). شاگردان، او
را كه ايشان را انتخاب كرده و دوستان خود خوانده بود به عنوان «مسيح، پسر خداي زنده» (متي
١٦:١٦) شناختند، شخصي که به جهت پادشاهي متولد شده بود و حامل «كلمات حيات جاوداني»
(يوحنا٦٨:٦) ميبود. اين حس وفاداري و افتخار كه از اين شناخت، در ايشان به وجود آمده بود،
زندگي آنها را کاملاً دگرگون ساخت.
حال که عهدجديد از رستاخيز و زنده شدن عيسي مسيح سخن ميراند، اين مقصود را دارد كه هر
كس در هر جايي كه باشد، ميتواند با مسيح، آن قرباني در جلجتا، همان مشاركتي را داشته باشد كه
شاگردان در زمان زندگي او در زمين، از آن برخوردار بودند.
اين مشاركت فقط از اين جهات فرق دارد كه اولاً، حضور مسيح در زندگي فرد مسيحي، حضوري
روحاني است نه جسماني، و به همين دليل نيز با چشم جسماني قابل رويت نيست. ثانياً، فرد مسيحي
كه زندگي مسيحي او بر اساس شهادت عهد جديد قرار دارد، از همان ابتدا از حقايق مربوط به
الوهيت و قرباني مسيح به جهت كفاره گناهان آگاه است، چيزهايي كه شاگردان اوليه به تدريج و با
گذشت سالها به آن دست يافتند. و ثالثاً، امروزه عيسي با ما اينطور با سخناني تازه صحبت نميكند ،
بلكه سخناني را که در اناجيل فرموده، و نيز ساير شهادتهايي را که در كتابمقدس را درباره او وجود
دارند، در وجدان ما فعّال مينمايد. ليکن براي شناخت عيساي مسيح امروز نيز بايد همانند آن دوازده
شاگرد، شخصاً شاگرد او باشيم. عيسايي كه در روايات انجيل شاهدش هستيم، امروز نيز همراه فرد
مسيحي است و شناخت او مستلزم اين است که با او همراه شويم، درست مثل آن روزها.
عيسي ميفرمايد: «گوسفندان من آواز مرا ميشنوند و من آنها را مي شناسم و مرا متابعت مي كنند.»
(يوحنا٢٧:١٠). «آواز»، آن چيزهايي است که ادعا کرد، وعدههايي است که داد، دعوتي است که به
عمل آورد. «من نان حيات هستم... من درِ گوسفندان هستم... من شبان نيكوهستم... من قيامت هستم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر