۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۷, شنبه

گوش کنید





مرقس باب ۴
۳ ”گوش کنید! روزی کشاورزی رفت تا در مزرعه اش تخم بکارد. ۴ هنگامی که تخم می پاشید، مقداری از تخمها در جاده افتادند و پرنده ها آمده ، آنها را از آن زمین خشک برداشتند و خوردند. ۵ مقداری نیز روی خاکی افتادند که زیرش سنگ بود؛ به همین خاطر زود سبز شدند، ۶ ولی طولی نکشید که زیر حرارت آفتاب سوختند و از بین رفتند، چون ریشه محکمی نداشتند. ۷ بعضی از تخم ها نیز در میان خارها ریخت ؛ خارها دور آنها را گرفتند و نگذاشتند ثمری بدهند. ۸ اما مقداری از تخمها در زمین خوب و حاصلخیز افتادند و سی برابر زیادتر و بعضی ها تا شصت و حتی صد برابر ثمر دادند. ۹ اگر گوش دارید، گوش کنید!”
“منظور از این داستان چه بود؟”
۱۱ عیسی جواب داد: “خدا به شما این اجازه را عطا فرموده تا اسرار ملکوتش را درک نمایید. ولی برای آنانی که از من پیروی نمی کنند، باید همه چیزها را به صورت معما و مثل بیان کرد. ۱۲ همانطور که یکی از پیامبران فرموده : با اینکه می بینند و می شنوند، اما چیزی درک نمی کنند و بسوی خدا برنمی گردند تا خدا گناهانشان را ببخشد.” ۱۳ سپس به ایشان گفت : “اگر منظور این مثل را درک نکردید، مثلهای دیگر را که خواهم گفت ، چگونه خواهید فهمید؟ ۱۴ منظور از کشاورز کسی است که پیام خدا را مانند تخم در دل مردم می کارد. ۱۵ آن جاده خشک که بعضی تخمها بر آن افتاد، دل سنگ کسانی است که پیام خدا را می شنوند، ولی چون قلبشان سخت است ، فوراً شیطان می آید و آنچه را کاشته شده است می رباید. ۱۶ خاکی که زیرش سنگ بود، دل کسانی است که با خوشحالی پیام خدا را می شنوند. ۱۷ ولی مانند آن نهال تازه ، چون ریشه عمیقی نمی دوانند، دوام نمی آورند. اینها گرچه اول خوب پیش می روند ولی همینکه بخاطرکلام آزار و اذیتی ببینند، فوری ایمان خود را از دست می دهند. ۱۸ زمینی که از خارها پوشیده شده بود، مانند قلب اشخاصی است که پیام را قبول می کنند، ۱۹ اما چیزی نمی گذرد که گرفتاریهای زندگی ، عشق به ثروت ، شهرت طلبی و علاقه به چیزهای دیگر آنقدر فکرشان را مشغول می کند که دیگر جایی برای پیام خدا در قلبشان باقی نمی ماند؛ در نتیجه هیچ ثمره ای به بار نمی آید. ۲۰ و اما زمین خوب و حاصلخیز، دل انسان هایی است که پیام خدا را با جان و دل می پذیرند و در مقابل ، سی برابر، شصت و حتی صد برابر ثمر می دهند.”

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر