۱۳۹۴ مهر ۸, چهارشنبه

قضاوت بر حق و عادلانۀ خدا (۲: ۱-۱۶)


   تفسیر کاربردی   رومیان  فصل ۲
قضاوت بر حق و عادلانۀ خدا (۲: ۱-۱۶) 
۱ پولس رسول به همۀ افراد بشر هشدار می دهد که از حکم کردن و قضاوت نمودن دربارۀ اعمال دیگران پرهیز نمایند. آه که چقدر در حکم کردن به دیگران عجولیم! و آه که چقدر در نظر خود عادل و زاهد و پاک و منزه می باشیم و چه در اشتباهیم زمانی که فکر می کنیم که آنقدر حکیم و پاک و زاهد و عابدیم، که به خود اختیار اجازۀ قضاوت دربارۀ اعمال و افکار دیگران را میدهیم! حقیقت این است که ما با اقدام به قضاوت کردن اعمال دیگران یک حقیقت را ثابت می کنیم و آن اینست که چشمان ما نسبت به گناهان دیگران بینا و نسبت به گناهان بیشمار خود کور می باشد. هر راه انسان در نظر خودش راست است، اما خداوند دلها را می آزماید (امثال ۲۱: ۲). ما بایستی آنقدر سرگرم دیدن گناهان خود و توبه از آنها باشیم که فرصتی جهت دیدن و تفکر دربارۀ اشتباهات دیگران برایمان باقی نماند. 
متاسفانه باید اعتراف کرد که این عمل زشت انتقاد و قضاوت دیگران در بین مسیحیان نیز بسیار رایج می باشد. بیایید سخنان خداوندمان عیسی مسیح را بیاد بیاوریم که فرمود: "حکم مکنید تا بر شما حکم نشود" (به انجیل متی ۷: ۱-۵ رومیان ۱۴: ۱۰ و تفاسیر آن آیات مراجعه نمایید). 
گرچه هشدار آیۀ اول این باب، در برگیرندۀ همۀ انسانها است، ولی در اینجا پولس لبۀ تیز حمله را متوجۀ قوم خود (قوم بنی اسرائیل و یهودیان) می نماید. یهودیان، به میراث دینی خود فخر کرده، خود را قوم برگزیده و منتخب خدا دانسته، یهودیان دائما بی دینی اقوام دیگر را قضاوت و ملامت می نمودند. 
ولی منشا این غرور و تکبر از کجا سرچشمه می گرفت؟ جواب این سوال را بایستی در تاریخ اسرائیل جستجو نمود. در زمانهای ماقبل تاریخ، تمامی افراد بشر و اقوام و قبایل مختلف، بت پرست بودند و کسی خدای واحد قادر مطلق را نمی شناخت. اردۀ خداوند بر این قرار گرفت که قومی جهت خود انتخاب کند تا یکتاپرستی و پیروی از خدای حقیقی را به ایشان تعلیم دهد. لذا حدود دوهزارسال پیش از میلاد مسیح، خداوند مُردی بنام ابراهیم را انتخاب نمود تا قوم خود را از وی بوجود آورد. بدین ترتیب، ابراهیم پدر قوم بنی اسرائیل گردید (پیدایش ۱۲: ۱-۳). خدا یهودیان را انتخاب کرد تا قوم خاص وی باشند، و پس از آن بتدریج تورات و شریعت و ده فرمان را که مهم ترین بخش شریعت می باشد (خروج ۲۰: ۱-۱۷)، به ایشان تعلیم داد. 
نتیجه این شد که یهودیان به این باور شدند که خدا ایشان را بخاطر نیکویی و تقدس آنها برگزیده است و ایشان از دیگر امت ها بهتر و بلند مرتبه تر می باشند. در نظر ایشان امت های دیگر، پست و گناهکار و بی دین و بی مذهب بودند. 
ولی پولس رسول به یهودیان می گوید علی رغم اینکه ایشان قوم برگزیدۀ خدا و صاحب دین و شریعت و وعده های خدا بودند؛ ایشان از فرامین خدا پیروی ننموده، دلهایشان از اطاعت خدا و احکام وی دور می باشد. پولس به یهودیان و همۀ دین فروشان می گوید که اعمال مذهبی ظاهری، باطن گناهکار و گناه آلودشان را پاک نخواهد نمود. به عقیدۀ پولس، باطن یهودیان همانند امت ها به گناه آلوده می باشد. ولی به یک معنا، یهودیان از امت ها مقصرترند، زیرا ایشان برخلاف امت ها، تورات و شریعت را در اختیار داشته و از ارادۀ خدا کاملا با اطلاع می باشند، ولی با این وجود، ایشان قادر به دیدن گناهان خود نمی باشند.
۲ در این آیه عبارت این چنین اعمال، اشاره به فهرست گناهانی است که پولس رسول در ۱: ۲۹-۳۱ از آنها نام برد. خداوند بر کسانی که مرتکب چنین اعمالی می شوند حکم خواهد نمود و قضاوت خدا برکنندگان این چنین اعمال برحق خواهد بود. قضاوت خدا بر پایۀ حقیقت و مستدل بر راستی می باشد. خدا هرگز به کسی اتهام کذب و افترا نخواهد زد، او قاضی عادل می باشد و به هنگام قضاوت، جانبداری بی جا نخواهد نمود. خدا ما را برحسب اعمالمان و نیز براساس آنچه که در قلوبمان می گذرد قضاوت خواهد نمود (جامعه ۱۲: ۱۴؛ مکاشفه ۲: ۲۳).
۳ کسانی که خود را از دیگران بهتر و برتر می دانند (در اینجا علی الخصوص قوم یهود می باشد)، ولی در عین حال مرتکب همان گناهان می گردند، از داوری خدا نخواهند رست، هر چند که قوم یهود، قوم برگزیدۀ خدا می باشند و هر چند که علی الظاهر از دیگران عادل تر می نماید، ولی ایشان سزای گناهان خود را دریافت خواهند نمود.
۴ قوم یهود فکر می کردند که خدا گناهان ایشان را بحساب نخواهد آورد و لذا نیازی به توبه احساس نمی کردند. در واقع خدا،صبر و تحمل و مهربانی بیش از حد و اندازه ای نسبت به یهودیان نشان داده بود ولی با این وجود ایشان کماکان ناشکر باقی مانده، از خدا و اوامر الهی بیزار بودند. ایشان نمی دانستند که مهربانی و محبت بدین منظور است که آنان را به توبه بکشاند. یهود و غیریهود فرقی نمی کند، اولین قدم به جهت نزدیک شدن به خدا توبه از گناهان می باشد. ولی اگر غرور و تکبر اجازۀ توبه و فروتنی در مقابل خدا را به ما ندهد، هرگز نخواهیم توانست با خدا رابطۀ سالمی برقرار نماییم. 
توبه چیست؟ قبل از هر چیز، توبه عبارت است از به رسمیت شناختن واعتراف کردن به گناهان خود، قدم دوم، روگردانی از گناهان می باشد. اعتراف به گناهان لازم است ولی اعتراف بخودی خود جهت مصالحه با خدا کافی نمی باشد، بلکه اعتراف بایستی به همراه ترک و روگرانی از گناه و آنچه که ما را به گناه ترغیب می نماید، باشد (امثال ۲۸: ۱۳).
توبه واقعی زمانی است که قلبمان را از سمت گناه متوجۀ روی خدا می کنیم، از بدی و شرارت دوری گزیده، بسوی نیکویی و تقدس میل می نماییم. توبه یعنی تغییر رویۀ قلبی و عوض کردن ذهن خود. بدون توبه هیچ کس نمی تواند بنزد خدا بیاید. 
توجه داشته باشید که خدای ما چقدر مهربان است! او ما را ملامت و سرزنش نمی کند؛ او ما را توبیخ و نکوهش نمی نماید؛ او ما را از نزد خود نمی راند و اطاعت ما را با توسل به جبر و زور بدست نمی آورد. او ما را بی جهت به بلا و درد و رنج دچار نمی کند. او ما را در انتخاب آزاد گذاشته و با مهربانی ما را بسوی توبه می کشاند. همانگونه که پدر فرزندان خود را با مهر و محبت و نوازش و دوستی بسوی خود فرا می خواند، به همین ترتیب خدا نیز بوسیلۀ مهربانی ما را به توبه و بسوی خود می کشاند. خدا بی نهایت صبور است و به همه فرصت توبه و بازگشت می دهد (به دوم پطرس ۳: ۹ مراجعه نمایید). چگونه می توان توبه نکرد و از مهر و محبت این چنین خدایی چشم پوشید؟
۵ در این حقیقت که خدا، پدر آسمانی و بخشنده و رحیم ماست جای هیچ شکی وجود ندارد؛ ولی در عین حال بایستی بخاطر داشت که خدا، قدوس می باشد و گناه را قصاص خواهد داد. غضب خدا در رابطه با گناه، بسیار هولناک و مهیب است (عبرانیان ۱۰: ۳۰ و ۳۱؛ ۱۲: ۲۹ مراجعه نمایید). اگر چنانچه از گناهان خود توبه و بازگشت ننماییم، قادر به دریافت رحمت، و محبت، و بخشش خدا نخواهیم بود؛ برعکس، خشم و غضب وی گریبان ما را خواهد گرفت. انتخاب با ماست.
۶ پولس رسول در آیۀ ۵ می گوید در روز غضب و ظهور داوری عادلۀ خدا یعنی در روز قیامت و داوری، خدا جزا و پاداش کامل هر کس را مطابق عدالت خود به ایشان خواهد داد. اینک بایستی از خود بپرسیم که تکلیف من در آن روز چگونه خواهد بود؟ او چگونه مرا جزا خواهد داد؟ جواب این سوال روشن است، خدا به هر کس بر حسب اعمالش جزا خواهد داد (به مزمور ۶۲: ۱۲؛ امثال ۲۴: ۱۲؛ ارمیا ۱۷: ۱۰؛ ۳۲: ۱۹؛ دوم قرنتیان ۵: ۱۰؛ مکاشفه ۲۲: ۱۲ و تفاسیر آن آیات مراجعه نمایید). 
در اینجا بایستی به دو واقعیت مهم توجه مخصوصی نشان داد. اول بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح نجات یافته ایم؛ و دوم اینکه با توجه به اعمالمان مورد قضاوت قرار خواهیم گرفت. 
نجات فقط بوسیلۀ ایمان به عیسی مسیح میسر می باشد (افسسیان ۲: ۸ و ۹)؛ اعمال نیکویمان ما را نزد خدا عادل محسوب نمی کند. مهم نیست که چه کارهای نیک و عام المنفعه ای انجام داده ایم، انجیل می فرماید که هرگز با تکیه به اعمال حسنه و نیکمان نجات نخواهیم یافت؛ تنها راه تحصیل نجات، ایمان به عیسی مسیح می باشد و بس. 
ولی نتیجۀ محرز و حتمی ایمان واقعی به عیسی مسیح، اعمال نیک و کارهای شایستۀ یک فرزند خدا خواهد بود. اعمال و افکار و رفتار نیکو، نشانۀ ایمان واقعی می باشد، و اگر ایمان منجر به تغییر رویه و انجام اعمال خوب نشد، آن"ایمان" واقعی نمی باشد (به رسالۀ یعقوب ۲: ۱۴-۱۷ و تفسیر آن مراجعه نمایید). افراد بسیاری هستند که بدون داشتن ایمان به مسیح کارهای نیک و عام المنفعه انجام میدهند، پس این ممکن است که بدون ایمان کارهای خوب انجام داد، ولی محال است که پس از ایمان به مسیح، کارهای خوب انجام نداد! اعمال نیکو، نشانه و دلیل و مدرک ایمان ما به مسیح می باشد، اعمال نیک به مثابۀ میوۀ ایمان شخص می باشد (متی ۷: ۱۷و ۲۰). لذا خداوند، با دیدن اعمال نیکوی ما، ما را قضاوت خواهد نمود. در روز داوری عظیم، خدا اعمال و ایمان ما را یک جا و با هم داوری می کند. ولی بیاد داشته باشید که فقط بوسیلۀ ایمان است که نجات حاصل می گردد، ایمان قبل از اعمال می باشد. 
بسیاری افراد دست به کارها ی خوب می زنند تا مقبول خدا شوند و یا اینکه برکتی پیدا کنند. این گونه اعمال، زاییدۀ خودپرستی و خودخواهی بوده، نیت اصلی شخص از انجام آن اعمال رساندن نفع به خود می باشد. در صورتی که کارهای نیکویی که از ایمان به عیسی مسیح سرچشمه گرفته باشد، از خودپرستی و ریا خالی بوده، انگیزۀ آن اعمال محبت خدا و احساس قدردانی از محبت عظیم مسیح خواهد بود و در نهایت جلال خدا و منفعت دیگران را بدنبال خواهد داشت.
۷ لازم است که اعمال نیکو را با تداوم و پیوستگی (صبر) انجام داد. از آنجا که ایمان ما بایستی پیوستگی و تداوم داشته باشد، اعمال نیکوی ما نیز باید مستمر و مداوم بوده، همسوی ایمان ما رشد نماید. پولس رسول در این جا به سه خصیصۀ بسیار مهم اشاره می کند، جلال و اکرام و بقا، کارهای نیکوی افراد بی ایمان به جهت دستیابی به این سه خصیصه در این جهان فانی می باشد، در صورتی که اعمال نیکوی ایماندار در عالم آینده جلال و اکرام و بقا را بهمراه حیات جاویدان خواهد داشت (کولسیان ۳: ۱). خدای پدر به همۀ کسانی که به عیسی مسیح ایمان آورده، از وی پیروی نمایند جلال و اکرام و بقا را هدیه خواهد نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر