۱۳۹۴ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

فیلیپیان۲؛۷، لیکن خود را خالی کرد،



فیلیپیان۲؛۷، لیکن خود را خالی کرد،

این سوال فورا پیش می اید که :خداوند عیسی مسیح خود را از چه چیزی خالی کرد؟؟؟
در جواب این سوال خیلی باید مواظب باشیم،بشر سعی کرده است که خالی شدن عیسی را به صفات الهی او نسبت دهد، برای مثال وقتی روی زمین بود دیگر قدرت مطلق یا دانش مطلق نداشت، او دیگر در همه جا در ان واحد حاضر نبود؛ ایشان میگویند او داوطلبانه این صفات الهی را از خود خالی کرد و بعنوان یک انسان به زمین امد، بعضی حتی میگویند که او خود را مثل همه انسانها محدود کرد و قادر بود که خطا کند و نظریات و افسانه های انسانی را بپذیرد.
ما این را کاملا رد میکنیم،خداوند عیسی هیچکدام از صفات الهی خود را وقتی که به زمین امد ترک نکرد، او همچنان دانای مطلق بود او همچنان حاضر مطلق بود او همچنان قادر مطلق بود .
کاری که انجام داد این بود که خودش را از شرایط مساوی با خدا بودن در جلال و اولوهیتی که در جسم انسانی اش تنیده شده بود خالی کرد، جلال او در وجودش بود اگرچه مخفی بود ولی نور ان بنابر ضرورت می درخشید،همانطور که در کوه تبدیل هیات دیدیم ، هیچ لحظه ای در زمین وجود نداشت که او همه صفات الهی خود را نداشته باشد
: او نمایش اسمانی خود را کنار گذاشت و ذات الهی خود را در بوته ای خاکی مخفی کرد و در ان لباس محبت شگفت انگیز خود را نشان داد و به جایی رسید که هرگز از او گرفته نشده بود. چنانچه قبلا نشان داده است .
باید در توضیح دادن این کلمات خیلی مواظب باشیم ((او خود را خالی کرد)) ایمن ترین روش این است که اجازه دهیم عبارات بعدی توضیح را میسر کنند، او خودش را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد، به بیانی دیگر او خود را بوسیله برگرفتن چیزی که قبلا هرگز نداشت خالی کرد یعنی انسانیت . او الوهیتش را کنار نگذاشت ، فقط جای خود را در اسمان ترک کرد و این موقتی بود، اگر او یک انسان معمولی بود ؛ این
: این عمل خالی کردن نبود ، ما خود را بوسیله تولد در این دنیا خالی نمیکنیم ،ولی برای خدا انسان شدن یعنی خودش را خالی کردن، در حقیقت فقط خدا میتواند این کار را انجام دهد، صورت غلام پذیرفت ، تجسم و حیات نجات دهنده توسط این کلمات زیبای یوحنا خلاصه میشود، ((عیسی ......از شام برخواست وجامه خود را بیرون کرد و دستمالی گرفته به کمر بست ، یوحنا۱۳؛۴)) دستمال مظهر خدمت است ، که توسط غلامان مورد استفاده قرار میگیرد، و توسط خداوندمان عیسی مورد استفاده قرار گرفت چون او امد تا خدمت کند و جان خود را در راه بسیاری فدا سازد، متی ۲۰؛۲٨؛
ولی اجازه دهید تا در این قسمت صبر کرده و قطار تفکرات متنی متی و یوحنا را نگه داریم، بحث بر این است که اگر مسیحیان بخواهند جایگاه حقیرتر را برای خود انتخاب کنند ، و یکدیگر را واقعا محبت کنند، و خدمت کنند،و خود را وقف دیگران کنند، دیگر جای هیچ نزاع و کشمکش نخواهد بود،
مسیح از ازل بوده ولی او به شباهت مرمان این جهان درامد و این یعنی انسان واقعی.
انسانیت خداوند درست مثل اولوهیت او واقعی است، او خدای حقیقی و انسان حقیقی،
این چه رازی است؟
هیچ ذهن هرگز قادر به درک ان نخواهد بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر