۱۳۹۳ آذر ۲۱, جمعه

تفسیر کاربردی متی فصل ۱۱

 تفسیر کاربردی   متی  فصل ۱۱
عیسی و یحیی تعمید دهنده (۱۱: ۱-۱۹) 
(لوقا ۷: ۱۸-۲۸، ۳۱-۳۵) 
۱-۳ یحیای تعمید دهنده را هیرودیس پادشاه به زندان افکند (مرقس ۱: ۱۴، ۶: ۱۷-۲۰ مشاهده شود). یحیی در زندان توانست کمی از کارهای عیسی اطلاع حاصل کند. یحیی هنگامی که عیسی را تعمید می‌داد، او را شناخت (یوحنا ۱: ۳۲-۳۴). یحیی همچون دیگر یهودیان می‌پنداشت که مسیحا یهودیان را از سلطه سیاسی رومیان و حاکمین محلی نظیر هیرودیس آزاد خواهد کرد. لیکن اکنون یحیی به زندان افکنده شده بود، به همین علت شروع کرده به شک کردن در مورد اینکه آیا عیسی واقعا مسیحا هست یا نه. سؤالی که برای او مطرح شد این بود که چرا عیسی او را آزاد نکرد؟ بنابراین یحیی دو تن از شاگردانش را نزد عیسی فرستاد تا از او سؤال کنند که او همان مسیحا است یا نه (لوقا ۷: ۱۸-۲۰).
۴ عیسی دانست که یحیی گزارش درستی از کارهایش دریافت نکرده است. به همین دلیل بود که یحیی دچار شک شده بود.
۵ بنابراین عیسی به شاگردان یحیی گفت که او را از هر آنچه که انجام داده است واقف سازند. عیسی با معجزات و شفاها و زنده کردن مرده‌ها و تعالیمی که می‌داد، نبوت‌های عهد عتیق را به انجام می‌رساند. اشعیا نبوت کرده بود که در ایام مسیحا چشمان کوران باز خواهد شد و گوشهای کران مفتوح خواهد گردید. آنگاه لنگان مثل غزال جست و خیز خواهند نمود و زبان گنگ خواهد سرایید(اشعیا ۳۵: ۵-۶). و اخبار خوش بر مسکینان (اشعیا ۶۱: ۱) یعنی مسکینان در روح (متی ۵: ۳) موعظه خواهد شد. توجه داشته باشید که عیسی «برنامه‌های پنج ساله» و بودجه‌های پیچیده‌ای نداشت. وی از گروه مشاورین و ارزیابی کنندگان برخوردار نبود. شاگردان یحیی در واقع، خواهان مدرکی بودند دال برمسیحا بودن عیسی. و عیسی پاسخ داد: «خود بنگرید، برنامۀ من ساده است. موعظه را شنیده، شفا را مشاهده کنید. این خود مدرک است.»
۶ عیسی در واقع به شاگردان یحیی فرمود: «باشد که یحیی در مورد مسیحا بودن من شک نکند. باشد که یحیی به دامان یأس و ناباوری نیفتد.» ایمان حتی بزرگترین قدیسین نیز با نوعی شک و ناباوری آمیخته است.
۷ بعد از رفتن شاگردان یحیی، عیسی با جماعت درمورد او سخن گفت. یحیی نِی نبود که به وسیلۀ باد به جنبش درآید. یعنی وی عقاید جهان و مردان شریر را پیروی نمی‌کرد. وی به خاطر حقیقت استوار و مستحکم می‌ایستاد و در اثر ستم و جفا متزلزل نمی‌شد.
۸ یحیی در پی زندگی راحت نبود. وی خود را انکار کرده بود (مرقس ۱: ۶ مشاهده شود).
۹-۱۰ یحیی یک نبی واقعی بود بزرگتر از یک نبی، زیرا که آمد تا راه را برای مسیحا مهیا سازد. در اینجا عیسی نقل قولی از ملاکی ۳: ۱ را می‌آورد (مرقس ۱: ۲-۳ و تفسیر آن مشاهده شود).
۱۱ یحیی از تمامی انبیای عهد عتیق بزرگترین بود. تا پیش از آمدن مسیح، هرگز مردی بزرگتر از یحیی وجود نداشته است. با اینحال یحیی به میثاق قدیم تعلق داشت و آخرین نبی از انبیای یهودی بوده است. وی رستاخیز عیسی را ندید و همانند شاگردان عیسی روح‌القدس را دریافت ننمود (یوحنا ۲۰: ۲۲). با وجود اینکه یحیی فرا رسیدن ملکوت آسمان را بشارت داد (متی ۳: ۱-۲ مشاهده شود)، وی در طول عمر خود، بخشی از آن نبود. بدینسان در آسمان حتی کمترین ایماندار به مسیح موقعیتی رفیع تر از یحیی خواهد داشت.
۱۲ سپس عیسی فرمود: «از ایام یحیی تعمید دهنده تا الان، ملکوت آسمان مجبور می‌شود و جباران آن را به زور می‌ربایند.» یعنی از ایام یحیی، انسانها مشتاقانه سعی می‌کنند که برکات مسیحا را دریافت کنند. ایشان شدیداً می‌کوشند تا وارد ملکوت آسمان شوند. مسیح در لوقا ۱۶: ۱۶ تعلیم مشابهی داد. او فرمود: «از ایام یحیی به بعد، بشارت به ملکوت خدا داده می‌شود و هرکس به جد و جهد داخل آن می‌گردد»
بدینسان عیسی، یحیی را عمیقاً مورد تمجید قرار می‌دهد. خدمت یحیی موفقیت امیز بود. بسیاری از یهودیان در اثر شنیدن پیام او توبه نمودند. باجگیران و دیگر گناهکاران توبه کردند افراد از طبقات و اقشار مختلف شروع کردند به وارد شدن به ملکوت آسمان. به راستی که ملکوت آسمان «به جد» وارد جهان گردید.
۱۳ جمیع انبیا و تورات در مورد آمدن مسیح و استقرار ملکوتش نبوت کردند. یحیی آخرین نبی عهد عتیق بود (آیۀ ۱۱). وقتی مسیح آمد نبوت‌های عهد عتیق تحقق یافتند و به انجام رسیدند (عبرانیان ۱: ۱).
۱۴-۱۵ یحیی همان الیاس (ایلیا) بود که ملاکی در مورد او نبوت کرده بود (ملاکی ۴: ۵). الیاسی که قرنها پیش از مسیح زندگی می‌کرد، یکی از بزرگترین انبیای عهد عتیق بود و از آنجا که نمُرد بلکه به آسمان ربوده شد، یهودیان بر این باور بودند که وی بار دیگر خواهد آمد (دوم پادشاهان ۲: ۱۱). یحیی تجسمی از الیاس (ایلیا) نبود (یوحنا ۱: ۲۱) لیکن کار الیاس را آنگونه که ملاکی نبوت کرده بود متحقق نمود (لوقا ۱: ۱۷). منظور عیسی چنین بود: «هر که ادارک روحانی داشته باشد، درک خواهد کرد که یحیی به راستی همان نبی بود که ملاکی در مورد او صحبت کرده بود» (متی ۱۷: ۱۰-۱۳ مشاهده شود).
نبوت ملاکی در مورد یحیی تعمید دهنده، یا «الیاس دوم»، آخرین نبوت عهد عتیق است. بدینسان یحیی به نوعی، حلقۀ اتصالی میان عهد عتیق و عهد جدید بود. یحیی آغاز عصری جدید، ملکوتی جدید و میثاقی جدید را بشارت داد (عبرانیان ۸: ۸، ۱۳ و تفسیر آن مشاهده شود).
۱۶-۱۷ به یهودیان روزگار عیسی یعنی این طایفه، این فرصت داده شد تا وارد ملکوت خدا شوند. یحیای تعمید دهنده و عیسی هر دو بشارت دادند که ملکوت آسمان نزدیک است (متی ۳: ۱-۲؛ مرقس ۱: ۱۴-۱۵). لیکن اکثر یهودیان مانند اطفالی بودند که بازی «عروسی و سوگواری» را ترتیب می‌دادند. بازی از این قرار بود که یک گروه از بچه‌ها نی می‌نواختند و بقیه می‌بایست می‌رقصیدند. اما یهودیان «نرقصیدند». آنگاه بچه‌های گروه دوم می‌بایست نوحه گری می‌کردند و بقیه می‌بایست سینه می‌زدند و مانند مجلس سوگواری می‌گریستند. لیکن یهودیان نگریستند. و شبیه به کودکان بی وفا و متمردی بودند که نمی‌خواستند با هم بازی کنند.
۱۸ به همان شکل، وقتی یحیی ظهور کرد، نه می‌خورد و نه می‌آشامید و همانند اطفالی که به بازی «سوگواری» می‌پرداختند«نوحه گری» کرد. لیکن بسیاری از یهودیان کلام یحیی را رد کرده، گفتند که دیو دارد. کسانی که متفقاً کلام خدا را رد می‌کنند واعظ آن را نیز مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند.
۱۹ عیسی، پسر انسان، آمد و می‌خورد و می‌نوشید. «نی بنوازد». لیکن یهودیان وی را نیز نپذیرفتند و گفتند: اینک مردی پرخور و میگسار؛ حال آنکه او آمد تا پرخوران و میگساران و باجگیران و گناهکارانرا نجات دهد (مرقس ۲: ۱۵-۱۶، ۱۸). حتی مقدس ترین انسانها نیز متحمل افترا و اهانت می‌شوند. غالباً مردم حتی در مورد رفیع ترین فضائل و بزرگترین اعمال یک انسان نیز بدگویی می‌کنند. 
بدینسان اکثر یهودیان شبیه به اطفال بی وفا و نادانی بودند که نمی‌توانستند در مورد بازی خود، به توافق برسند. برای ایشان مهم نبود که خدا به چه شکلی با ایشان صحبت می‌کند با «نوحه گری» یا با یک «نی»، ایشان کلام او را رد کردند. 
لیکن حکمت از فرزندان خود تصدیق کرده شده است. عیسی و یحیی از سوی بسیاری مورد اهانت قرار گرفتند، لیکن اعمال ایشان آنها را صادق اعلام می‌کرد. هر که به عیسی ایمان آورد، نجات و زندگی نوین را دریافت کرد. این دلیل آن بود که تعالیم یحیی و عیسی حقیقت داشت. 
برطبق لوقا ۷: ۳۵، عیسی در همین مورد فرمود: حکمت از جمیع فرزندان خود مصدق می‌شود. در اینجا کلمۀ فرزندان به معنی «اعمال» است اعمال نیکو «فرزندان» حکمت می‌باشند.
وای بر شهرهای توبه نکرده (۱۱: ۲۰-۲۴) 
(لوقا ۱۰: ۱۳-۱۵) 
۲۰-۲۱ عیسی معجزات بسیاری در خورزین و بیت صیدا ظاهر کرد. عیسی در نزدیکی بیت صیدا پنج هزار نفر را غذا داد (مرقس ۶: ۴۴-۴۵). لیکن مردم آن شهرهای یهودی از گناهانشان توبه نکردند و به سوی او نیامدند. صور و صیدون دو شهر بزرگ غیر یهودی بودند بر روی ساحل دریا مدیترانه در شمال اسرائیل (در لبنان کنونی). این شهرها در زمان عیسی به خاطر ثروت و شرارت خود مشهور بودند. لیکن عیسی گفت که اگر چنین معجزاتی را در صور و صیدون ظاهر می‌ساخت، مردم آن شهر در پلاس و خاکستر توبه می‌کردند.
۲۲ بنابراین گناه خورزین و بیت صیدا خیلی بزرگتر بود زیرا با وجود اینکه شاهد معجزات عیسی بودند، او را رد کرده، از توبه امتناع می‌ورزیدند. به هرکسی که عطا زیاده شود، از وی مطالبه زیادتر گردد (لوقا ۱۲: ۴۸).
۲۳-۲۴ و تو ای کفرناحوم، که تا به فلک سرافراشته ای! کفرناحوم واقع بر ساحل شمالی دریای جلیل، شهر عیسی بود (متی ۹: ۱؛ مرقس ۲: ۱). مردم این شهر بسیار متکبر بودند و به خود می‌بالیدند، لیکن عیسی گفت که سرنگون خواهند شد. از آنجا که آنها عیسی را رد کردند، نسبت به مردم سدوم مجازات سخت تری را دریافت خواهند کرد (پیدایش ۱۹: ۱-۲۹؛ متی ۱۰: ۱۴-۱۵). خدا سدوم رابه خاطر شرارتش نابود ساخت؛ کفرناحوم در روز داوری، مجازاتی حتی بدتر از آن دریافت خواهد کرد.
آرامی برای گرانباران (۱۱: ۲۵-۳۰) 
(لوقا ۱۰: ۲۱-۲۲) 
۲۵-۲۶ عیسی شادمان بود از اینکه خدا مفهوم سخنان او را از خردمندان و دانایان پنهان داشته و برکودکان یعنی کسانی که ایمان داشتند، مکشوف فرموده بود (مرقس ۱۰: ۱۵ مشاهده شود). عیسی از این امر خوشحال نبود که خردمندان و دانایان از لحاظ روحانی جاهل بودند. وی خوشحال بود از اینکهکودکان، از لحاظ روحانی خردمند بودند. 
خردمندان و دانایان کسانی هستند که می‌پندارند می‌توانند امور روحانی را به واسطۀ ادراک انسانی خود درک کنند. لیکن این امر غیر ممکن است (اول قرنتیان ۲: ۱۴ مشاهده شود). جهان با حکمت خود، او را نشناخت (اول قرنتیان ۱: ۲۱). کودکان کسانی هستند که فروتن و وابسته به روح‌القدس بوده، اذهانشان باز است. تنها چنین افرادی می‌توانند امور خدا را دریافت کنند (اول قرنتیان ۲: ۷-۱۰، ۱۲ مشاهده شود). خدا متکبران را مخالفت می‌کند، اما فروتنان را فیض می‌بخشد (یعقوب ۴: ۶). این همان چیزی است که منظور نظر پدر است (آیۀ ۲۶).
۲۷ عیسی فرمود: «پدر همه چیز را به من سپرده است.» همه چیز، به معنی تمامی قدرت و حکمت و اقتدار پدر است (متی ۲۸: ۱۸). خدا روح را بی حد به مسیح داد (یوحنا ۳: ۳۴). پدر پسر را محبت می‌نماید و همه چیز را به دست او سپرده است (یوحنا ۳: ۳۵). عیسی فرمود: هر چه از آن پدر است، از آن من است (یوحنا ۱۶: ۱۵). 
تنها پدر است که معرفت کامل بر عیسی دارد. به همان طریق، تنها عیسی است که معرفت کامل بر پدر دارد، زیرا که او و پدر یک هستند (یوحنا ۱۰: ۳۰). و عیسی این معرفت را به کسانی داده است که پسر بخواهد بدو مکشوف سازد. ما عیسی را برنگزیده ایم؛ وی ما را که از پدر دریافت کرده است، بر کسانی که به او ایمان دارند آشکار ساخته است (یوحنا ۱۵: ۱۵).
هیچکس نمی‌تواند حقیقتاً خدا را بشناسد مگر آنکه عیسی او را آشکار کند. خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد (یوحنا ۱: ۱۸). مردم از هر نژاد و زبان دائماً در جستجوی خدا هستند، لیکن فقط کسانی که به عیسی ایمان دارند، می‌توانند حقیقتاً خدا را بشناسند. تنها عیسی ماهیت حقیقی خدا را آشکار کرده است (کولسیان ۲: ۹ و تفسیر آن مشاهده شود). خدا در عیسی مسیح به طور کامل آشکار شده است. اگر عیسی را بشناسیم، خدا را خواهیم شناخت. کسانی که عیسی را رد می‌کنند، بیهوده خدا را جستجو می‌نمایند.
۲۸ عیسی به تمامی زحمتکشان و گرانبارانی که توبه کنند و به سوی او بیایند، وعده آرامش می‌دهد. وی بارگناه ایشان را بر می‌دارد. آرامش او روحانی است، صلحی است باطنی. آرامش او آزادی از ترس و اضطراب است؛ آرامشی است برای نفوس شما (آیۀ ۲۹). این آرامش تا ابد دوام خواهد یافت (عبرانیان ۴: ۹-۱۰ مشاهده شود). 
انسانهای دنیوی آرامش و صلح را در مناسک مذهبی و اعمال نیکو جستجو می‌کنند، لیکن آن را نمی‌یابند. برای یافتن آرامش و صلح حقیقی، ضروری است که به سوی بخشندۀ آرامش حقیقی یعنی عیسی بیاییم. آرامش و صلح حقیقی را در هیچ کجای دیگر نمی‌توان یافت (یوحنا ۱۴: ۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). 
آرامشی که عیسی می‌دهد، دست کشیدن از فعالیت نیست؛ این آرامش مملو از شادی و تسبیح، محبت و صمیمیت است؛ مملو از حضور خود خداست.
۲۹ یوغ مرا بر خود گیرید. یهودیان زیر یوغ شریعت می‌زیستند و این یوغ باری گران بود (متی ۲۳: ۴). ایشان مجبور بودند که از صدها قاعده و قانون اطاعت کنند. اگر یکی از آنها را نقض می‌کردند، مثل این بود که کل شریعت را نقض کرده اند (یعقوب ۲: ۱۰). حتی یهودیان نیز نمی‌توانستند اقتضاهای شریعت را به جا آورند. 
عیسی انسانها را از یوغ شریعت آزاد ساخت، لیکن یوغ دیگری بدیشان داد. یوغ او نیز یوغ اطاعت بود، لیکن نه اطاعت از شریعت، بلکه اطاعت از خودش. اطاعت از عیسی، بار نیست زیرا که وی دوست ما، شبان ما و نجات دهندۀ ماست. کسانی که عیسی را دوست دارند، مایلند که احکام او را به جا آورند (یوحنا ۱۴: ۱۵).
عیسی حلیم و افتاده دل است. هنگامی که در آموختن تعلل می‌ورزیم، او ب اما شکیبا است. هنگامی که دچار لغزش می‌شویم، با ما با خشونت رفتار نمی‌کند. نی خرد شده را نخواهد شکست و فتیلۀ ضعیف را خاموش نخواهد ساخت (اشعیا ۴۲: ۳، متی ۱۲: ۲۰). چه کسی مایل نیست از چنین معلمی بیاموزد؟
۳۰ یوغ عیسی خفیف است. این بدین معنی نیست که پیروان عیسی زندگی راحتی خواهند داشت. طریق مسیحی تنگ و دشوار است (متی ۷: ۱۳-۱۴). لیکن یوغ مسیحی راحت بوده، بارش سبک است. ما دیگر زیر یوغ شریعت رنج نمی‌بریم (رومیان ۸: ۲ مشاهده شود). لزومی ندارد که باری از گناه و اندوه و اضطراب بردوش داشته باشیم. عیسی به ما کمک کرده، ما را تقویت می‌نماید و به ما به هنگام پیروی از او شادی می‌بخشد (یوحنا ۱۵: ۱۱).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر