۱۳۹۳ آذر ۲۴, دوشنبه

تفسیر کاربردی اعمال فصل ۴

 تفسیر کاربردی   اعمال  فصل ۴

پطرس و یوحنا در حضور شورای عالی یهود (۴: ۱-۲۲) 
۱-۲ کاهنان یهود و صدوفیان به خاطر هیاهویی که در اثر شفای مرد لنگ در بین مردم برپا شده بود، ناراحت بودند. بدتر از همه اینکه رهبران یهود به تازگی عیسی را همچون مجرمی تسلیم مرگ کرده بودند و اینک شاگردانش به همه می‌گفتند که عیسی از مردگان برخاسته است!
۳-۴ لذا کاهنان و صدوقیان پطرس و یوحنا را بازداشت کردند. اما از آنجا که شب بود، وقت کافی برای بردن ایشان به حضور شورا (آیۀ ۱۵) یعنی مجلس اعلای یهود وجود نداشت. بنابراین ایشان را آن شب به زندان افکندند. 
اما برای متوقف ساختن اثرات موعظه رسولان بسیار دیر بود. در همان روز بسیاری با دیدن شفای مرد لنگ و شنیدن موعظه پطرس به عیسی ایمان آوردند. عدد ایشان یعنی کسانی که ایمان اوردند به پنج هزار نفر رسید. زحمات و آزاری که بر مسیحیان حادث می‌شود معمولا باعث رشد سریع تعداد آنان می‌گرددد. بنابراین اگر زحمتی به خاطر مسیح می‌بینیم شادی نماییم (متی ۵: ۱۱-۱۲، یعقوب ۱: ۲ اول پطرس ۴: ۱۲-۱۴ و تفسیر آنها مشاهده شود).
۵-۶ حنا کاهن اعظم پیشین بود و داماد او قیافا، کاهن اعظم فعلی بود. ایشان به اتفاق دیگر رؤسا و کاتبان یهود تصمیم گرفتند که عیسی را به مرگ محکوم کنند (مرقس ۱۵: ۱، یوحنا ۱۸: ۱۳-۱۴، ۲۴). ایشان پنداشته بودند که بعد از مرگ عیسی این مذهب جدید به سرعت از میان خواهد رفت. چه فکر اشتباهی! اکنون این مذهب جدید به گونه‌ای غیرقابل پیشگیری انتشار می‌یافت!
۷ رؤسا، کاهنان و کاتبان یهود به خاطر شفای مرد لنگ نگران بودند. در اورشلیم همه در مورد آن گفتگو می‌کردند. ایشان از پطرس و یوحنا پرسیدند: «به کدام قوت و به چه نام این کار را کردید»؟
۸-۱۰ آنگاه پطرس آن ماهیگیر فروتن و عامی جلیلی در حضور تمامی رهبران و رؤسای قوم یهود ایستاد. چگونه می‌توانست در حضور چنین جمعی از علما سخن گوید؟ وی از روح‌القدس پُر شد (آیۀ ۸). عیسی خود به شاگردانش فرموده بود: «... اما چون شما را تسلیم کنند اندیشه مکنید که چگونه یا چه بگویید، زیرا در همان ساعت به شما عطا خواهد شد که چه باید گفت. زیرا گوینده شما نیستید بلکه روح پدر شما در شما گوینده است» (متی ۱۰: ۱۹-۲۰).
پطرس به سوال ایشان با دلیری بسیار پاسخ داد: «جمیع شما و تمام قوم اسرائیل را معلوم باد که به نام عیسی مسیح ناصری ... این کس به حضور شما تندرست ایستاده است» (آیۀ ۱۰). این همان عیسی است که شما مصلوب کردید اما خدا بعد از سه روز او را برخیزانید. به واسطه قدرت مسیح قیام کرده است که این مرد شفا یافته است (اعمال ۳: ۱۶ و تفسیر آن مشاهده شود). بار دیگر پطرس خود را به خاطر شفای مرد لنگ جلال نداد بلکه تمامی جلال را به مسیح نسبت داد.
۱۱ در اینجا پطرس از مزمور ۱۱۸: ۲۲ تقل قول می‌آورد. آن سنگ ... که سر زاویه شد مسیح است که معماران (رهبران یهود) آن را رد کردند (اول پطرس ۲: ۴، ۶-۸ مشاهده شود).
۱۲ نه تنها جسم انسانها به واسطه نام عیسی از بیماری جسمانی شفا می‌یابد بلکه مهم‌تر از آن روحشان از بیماری روحانی یعنی گناه نیز رستگار می‌گردد. به قول پطرس اگر رهبران یهود در رد عیسی اصرار ورزند متوجه خواهند شد که تنها راه به سوی رستگاری جاودان را رد کرده اند. «... اسمی دیگر زیر آسمان به مردم عطا نشده که بدان ما نجات یابیم.» نجات در هیچکس دیگر نیست. 
بعضی می‌پرسند: چرا مسیحیان اینقدر تبلیغ می‌کنند؟ چرا مردم را راحت نمی گذارند تا مذهب خود را دنبال کنند؟ این آیه پاسخی است به این دسته از مردم. تنها به واسطه ایمان به مسیح است که می‌توان نجات یافت (یوحنا ۱۴: ۶ و تفسیر آن مشاهده شود). به همین جهت مسیحیان دستود دارند که این خبر خوش را با همه در میان بگذارند (متی ۲۸: ۱۹، رومیان ۱۰: ۱۳-۱۵، اول پطرس ۳: ۱۵ و تفسیر آنها مشاهده شود).
۱۳ رهبران یهود از پاسخ پطرس تعجب کردند و ایشان را شناختند که از همراهان عیسی بودند.مردم از تعالیم عیسی نیز حیرت می‌کردند (متی ۷: ۲۸-۲۹، یوحنا ۷: ۱۵ مشاهده شود). و اگر ما در عیسی بمانیم و کلام او در ما بماند مردم از تعالیم ما نیز دچار حیرت خواهند شد. ایشان به ما نگریسته خواهند شناخت که ما نیز با عیسی بوده ایم.
۱۴ پطرس در حضور شورای یهود با دلیری و اقتدار سخن گفت. علاوه بر این مرد لنگ نیز که شفا یافته بود در آنجا ایستاده بود. حضور مرد لنگ گواهی می‌داد که سخنان پطرس حقیقت دارد. پطرس گفته بود که مرد لنگ به واسطه ایمان به نام عیسی شفا یافته است (اعمال ۳: ۱۶) و رهبران یهود نمی توانستند علیه آن چیزی بگویند.
۱۵-۱۷ رهبران یهود در وضع دشواری قرار گرفتند. رسولان معجزه بزرگی انجام داده بودند و هزاران نفر بدنبال آنان روانه شده بودند. همه مردم به خاطر این معجزه خدا را حمد گفته، رسولان را تحسین می‌کردند. علاوه بر آن پطرس و یوحنا مرتکب جرمی نشده بودند. اگر رهبران یهود به هر طریقی ایشان را مجازات می‌کردند، مردم علیه رهبران خود بر می‌خاستند. بنابراین رهبران می‌ترسیدند که اقدامی علیه ایشان بکننند. 
از سوی دیگر رهبران یهود نمی خواستند اجازه دهند که رسولان در نام عیسی موعظه کنند. اگر مردم از این حد بیشتر به عیسی ایمان می‌آوردند رهبران تدریجا اقتدار و نفوذ خود را بر مردم از دست می‌دادند. ترس بزرگ ایشان این بود که مردم از ایشان روی گردانده، این مذهب جدید را پیروی کنند. 
در آخر رهبران فقط به تهدید کردن رسولان پرداخته به ایشان حکم کردند که دیگر در نام عیسی موعظه نکنند.
۱۸-۲۰ پطرس و یوحنا دستور رهبران یهود را نپذیرفتند. عیسی حکمی مخالف با این دستور را به ایشان داده بود: «... رفته همه امت‌ها را شاگرد سازید و ایشان را تعلیم دهید که همه اموری را که به شما حکم کرده ام حفظ کنند» (متی ۲۸: ۱۹-۲۰). بنابراین پطرس و یوحنا به رهبران گفتند که نمی توانیم از شما اطاعت کنیم. ما باید از خدا اطاعت کنیم نه از انسان (اعمال ۵: ۲۹ مشاهده شود). 
در دیگر آیه‌های عهد جدید به ما حکم شده است که از مقامات حکومتی اطاعت کنیم (رومیان ۱۳: ۱-۲، اول پطرس ۲: ۱۳-۱۴ و تفسیر آنها مشاهده شود). با این حال اگر کسانی که بر مسند قدرت هستند با آنچه که خدا خود حکم کرده است ضدیت کنند، در آن صورت نباید از ایشان در آن مورد خاص اطاعت کنیم. ما باید همواره اول خدا را اطاعت کنیم. 
در بسیاری از کشورهای جهان مسیحیان اجازه ندارند آشکارا در مورد مسیح سخن بگویند. این مسیحیان از چه کسی باید اطاعت کنند از خدا یا از انسان؟ ایشان باید در مورد سرمشق پطرس و یوحنا بیشتر بیندیشند.
۲۲-۲۱ با وجود اینکه پطرس و یوحنا از رهبران یهود سرپیچی کرده بودند ایشان شهامت این را نداشتند که کاری علیه آنان بکنند، جز آنکه یکبار دیگر ایشان را تهدید کنند. سرانجام گذاشتند که پطرس و یوحنا بروند. رسولان در بین مردم محبوبیت داشتند و رهبران یهود نیز از مردم می‌ترسیدند. ایشان نمی خواستند با کسانی مخالفت کنند که به گونه‌ای حیرت انگیز مردی را که مدت چهل سال لنگ بود، شفا داده بودند. 
با اینحال چیزی که رهبران یهود را بیش از هر چیز نگران می‌ساخت، این بود که شاگردان مسیح موعظه می‌کردند که عیسی از مردگان برخاسته است. اگر ایشان می‌توانستند ثابت کنند که عیسی از مردگان برنخواسته است آنگاه این مذهت جدید فورا محو می‌شد. اما ایشان نمی توانستند این را ثابت کنند زیرا که جسد او را نیافته بودند. مهم نیست که چقدر به دنبال آن گشتند، مهم آن است که آن را نیافتند. و اینک همین عیسی که مرده پنداشته می‌شد باعث شفای این مرد لنگ شده بود. همین مرد لنگ که اینک جست و خیز می‌کرد، گواه روشنی بر این امر بود که عیسی به راستی زنده است و به واسطه رسولانش کار می‌کند. این اندیشه رهبران یهود را بیش از هر چیز دیگر نگران می‌ساخت.
دعای ایمانداران (۴: ۲۳-۳۱) 
۲۳-۲۴ هنگامی که ایمانداران گزارش پطرس و یوحنا را شنیدند آواز خود را در دعا بلند کردند.
۲۵-۲۶ سپس ایمانداران کلمات مزمور ۲: ۱-۲ را تکرار کردند. داود نبوت کرده بود که امت ها، طوایف، پادشاهان و رؤسا با هم مشورت کرده بر ضد خداوند و به ضد مسیح او برخواهند خاست. اینک این نبوت داود حقیقت یافته بود.
۲۷ در این آیه هنگامی که ایمانداران در حال دعا بودند، مزمور فوق را تعبیر می‌نمودند: امتهایی کههنگامه می‌کنند (آیۀ ۲۵) رومیان هستند. قومهایی که به باطل می‌اندیشند (آیۀ ۲۵)، قوم اسرائیلهستند. هیرودیس یکی از سلاطین محلی (آیۀ ۲۶) بود که از سوی رومیان برای حکمرانی بر بخشهای کوچکی از امپراطوری روم منصوب شده بود. پنطیوس پیلاطس فرماندار رومی در اورشلیم یکی ازحکامی بود که در این مزمور (آیۀ ۲۶) به او اشاره شده است. اینها سلاطین و حکامی بودند که بر ضدمسیح خداوند برخاستند. 
توجه داشته باشید که ایمانداران در اینجا عیسی را « بنده قدوس خدا» می‌نامند (اعمال ۲۶: ۳ مشاهده شود). کلمه یونانی که در اینجا برای بنده به کار رفته است می‌تواند به معنی پسر نیز باشد عیسی هم بنده خدا (یعنی خدمتگزار خدا) بود و هم پسر او. وی بندۀ مطیعی بود که تا حد مرگ زحمت کشید (اشعیا ۴۲: ۱، ۵۲: ۱۳-۱۴، ۵۳: ۱۱-۱۲) و او تنها پسر خدا بود (مزور ۲: ۷، مرقس ۱: ۱۱) که منصوب و مسح شده بود تا مسیحا (مسیح) یعنی نجات دهنده جهان باشد.
۲۸ دشمنان مسیح پنداشتند که با اراده و قدرت خوشان او را کشتند. اما در واقع ایشان صرفا نقشه و منظور خود خدا را به انجام رسانیده بودند. خدا خیلی پیشتر تصمیم گرفته بود که پسرش مسیح زحمت کشیده بمیرد (اعمال ۲: ۲۳، ۳: ۱۷-۱۸). مسیح منصوب شده بود تا نجات دهنده بشر باشد. برای نجات انسانها از گناه ضروری بود که وی برای گناهان ایشان مجازات شود، مجازات مرگ (مرقس ۱۰: ۴۵ و تفسیر آن مشاهده شود). 
توجه داشته باشید که خدا چگونه قادر است که از اعمال بد انسانها برای خیریت ایشان استفاده کند. انسانها با خدا ضدیت می‌کنند، اما او با نیکی، بر بدی ایشان چیره می‌شود (رومیان ۱۲: ۲۱). مردان شریر مسیح بی گناه را کشتند اما خدا به واسطه این مرگ مسیح را کفاره‌ای ساخت برای آمرزش گناهان ما؛ او مسیح را نجات دهندۀ ما کرد.
۲۹-۳۰ آنگاه ایمانداران برای دلیری دعا کردند. ایشان دعا کردند که با وجود تهدیدات رهبران یهود، رسولان بتوانند با دلیری بسیار به موعظه کلام خدا ادامه دهند. ایشان همچنین از خدا خواستند که کار خود را به واسطه رسولان برای شفا دادن و جاری کردن آیات و معجزات ادامه دهد.
۳۱ بعد از آنکه دعای خود را به اتمام رساندند، روح‌القدس بار دیگر با قدرت بر ایشان نازل گشت. زمین لرزه‌ای اتاقی را که ایشان در آن جمع شده بودند به حرکت درآورد و همه به روح‌القدس پُر شدند. از این امر درمی یابیم که ایمانداران نه فقط یک بار در آغاز زندگی روحانی‌شان بلکه بارها می‌توانند از روح‌القدس پُر شوند (آیۀ ۸ مشاهده شود). در واقع لازم است که بارها و بارها از روح‌القدس پُر شویم (افسسیان ۵: ۱۸ و تفسیر آن مشاهده شود). هنگامی که با روح‌القدس پُر می‌شویم، با دلیری کلام خدا را بر زبان خواهیم راند.
ایمانداران اموال خود را تقسیم می‌کنند (۴: ۳۲-۳۷) 
۳۲-۳۵ بار دیگر به سرشت کلیسای اولیه نظری بیفکنیم. همه ایمانداران یک دل و یک جان بودند وهمه چیز را مشترک می‌داشتند (آیۀ ۳۲)، یعنی اجازه می‌دادند که دیگران اموال ایشان را در اختیار داشته باشند، طوری که گویی متعلق به هر یک از آنان است (اعمال۲: ۴۴-۴۵ و تفسیر آن مشاهده شود). رسولان به قوت عظیم ... شهادت می‌دادند و فیضی عظیم بر همگی ایشان بود (آیۀ ۲۳). هیچکس از آن گروه محتاج نبود (آیۀ ۳۴) زیرا که اموال ایمانداران به هر یک به قدر احتیاجش تقسیم می‌شد (آیۀ ۳۵). 
این چیزها نوشته شده تا سرمشقی برای ما باشد تا کلیساهای ما نیز شبیه کلیسای اولیه در اورشلیم عمل کند. اگر کلیسای ما امروزه شبیه به کلیسای اولیه نباشد در آنصورت واجب است که دعا کنیم تا هر چه زودتر مانند آن گردد (اعمال ۲: ۴۲-۴۷ مشاهده شود).
۳۶-۳۷ لوقا در اینجا نمونۀ برنابا را می‌آورد که زمین خود را فروخت و پول آن را تقدیم کلیسا کرد. همان برنابا بعدا بدل به واعظ مشهور و همکار نزدیک پولس رسول شد (اعمال ۹: ۲۶-۲۷، ۱۱: ۲۵-۲۶، ۱۳: ۲-۳، مشاهده شود).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر