۱۳۹۳ آذر ۲۴, دوشنبه

تفسیر کاربردی اعمال فصل ۵

تفسیر کاربردی   اعمال  فصل ۵

حنانیا و سفیره (۵: ۱-۱۱) 
۱-۲ گناهان حنایا و سفیره چه بود؟ ایشان مقداری از پول زمین خود را نگه داشتند، اما به دروغ گفتند که تمام پول زمین همین است. گناه ایشان فریبکاری بود، ایشان حق داشتند هر مقدار از پول خود را که می‌خواستند نگاه دارند و اشکالی در این امر وجود نداشت. ایشان هیچ اجباری نداشتند که حتی دیناری به کلیسا تقدیم کنند. خطای ایشان دروغ گفتن در مورد آن بود. شیطان فریبکار دل ایشان را پُر کرده بود (آیۀ ۳).
۳-۴ پطرس چگونه دریافت که حنانیا دروغ می‌گوید؟ از طریق روح‌القدس. روح‌القدس به پطرس کلام علمداده بود (اول قرنتیان ۱۲: ۸). 
حنانیا مجبور نبود پولی به پطرس بدهد. وی اصلا در وهله اول مجبور به فروش زمین خود نبود. در اینصورت چرا حنانیا در مورد پولی که برای خود نگاه داشته بود دروغ گفت؟ زیرا که می‌خواست به پطرس و دیگران نشان دهد که سخاوتمندتر و فداکارتر از آنی است که واقعا بود. وی می‌خواست که یک مسیحی خیلی خوب جلوه کند که حاضر است همه چیز را برای مسیح فدا کند، اما فریبکاری او فقط متوجه انسانها نبود. او داشت روح‌القدس را نیز می‌فریفت. 
چقدر مهم است که هر یک از ما خود را غور و بررسی نماییم، آیا گاهی اوقات سعی کرده ایم که بهتر یا شایسته‌تر از آنی که هستیم جلوه کنیم؟ آیا هرگز سعی کرده ایم که به خاطر کار نیکی که انجام نداده ایم تحسین دیگران را برانگیزیم؟ آیا سعی کرده ایم که به خاطر کار بدی که کرده یم از سرزنش بگریزیم؟ اگر پاسخ به هر یک از این سوالات مثبت باشد در اینصورت مانند حنانیا رفتار کرده ایم کوشیده ایم روح‌القدس را فریب دهیم.
۵-۶ جرم حنانیا آشکار شد و هراس او را فرا گرفت شاید قلبش از ترس ایستاد علت هر چه که باشد این پطرس نبود که او را کشت. داوری خدا بر وی نازل شد، حنانیا روح‌القدس را فریب داد؛ روح‌القدس نیز او را مجازات نمود.
۷-۱۱ سفیره نیز به پطرس دروغ گفت. پطرس به او این فرصت را داد که حقیقت را بگوید، اما دروغ گفت. او و شوهرش متفق شده بودند تا روح خداوند را امتحان کنند (آیۀ ۹)؛ در واقع ایشان آگاهانه گناه می‌ورزیدند. با این فکر که خدا یا نخواهد دید و یا اعتنایی نخواهد کرد. چقدر در اشتباه بودند! 
پطرس از طریق روح‌القدس دانست که سفیره نیز همانند شوهرش خواهد مُرد. پس به او گفت: «مردانی که شوهرت را دفن کردند. اینجا هستند تا تو راهم بیرون برند. » زن بلافاصله در مقابل پطرس افتاد و جان بداد. 
آیا حنانیا و سفیره ایمانداران حقیقی بودند؟ تنها خدا می‌داند، شاید خدا طبیعت گناه آلود ایشان را از بین برد تا روح ایشان در روز خداوند نجات یابد (اول قرنتیان ۵: ۵ و تفسیر آن مشاهده شود). ما نمی‌دانیم اما یک چیز را می‌دانیم و آن این است که گناه آگاهانه بر ضد خدا بی نهایت خطرناک است (عبرانیان ۱۰: ۲۶-۲۷ و تفسیر آن مشاهده شود). به همین دلیل تمامی کلیسا را خوف فرو گرفت (آیۀ ۱۱) سایر ایمانداران شروع کردند از خود پرسیدن که آیا سعی کرده ایم خدا را به این طریق فریب دهیم؟ آیا خدا مرا نیز به همین طریق داوری خواهد کرد؟ اگر کسی در این زمینه شکی دارد، باشد که سخنان پولس رسول را به یاد آورد: «خداوند کسان خود را می‌شناسد هر که نام مسیح را خواند از ناراستی کناره جوید» (دوم تیموتائوس ۲: ۱۹).
رسولان بسیاری را شفا میدهند (۵: ۱۲-۱۶) 
۱۲-۱۴ ایمانداران همچنان در بخشی از هیکل که رواق سلیمان نامیده می‌شد جمع می‌شدند (اعمال ۳: ۱۱). احدی از دیگران جرات نمی کرد که بدیشان ملحق شود (آیۀ ۳) یعنی هر که ایماندار واقعی نبود جرات نمی کرد به ایشان بپیوندد زیرا همگان آنچه را که بر سر حنانیا و سفیره آمده بود شنیده بودند. بنابراین فقط کسانی که ایمان وافعی داشتند به ایمانداران می‌پیوستند. و بیشتر ایمانداران به خداوند متحد می‌شدند، انبوهی از مردان و زنان.
۱۵-۱۶ روح‌القدس همچنان به واسطه رسولان آیات و عجایبی را پدید می‌آورد. از این آیه در می‌یابیم که برخی افراد فقط با افتادن سایۀ پطرس بر ایشان شفا می‌یافتند (اعمال ۱۹: ۱۱-۱۲) رسولان همان کارهایی را انجام می‌دادند که عیسی هنگامی که بر روی زمین بود انجام می‌داد (مرقس ۱: ۳۲-۳۴، ۵: ۲۷-۲۹).
جفا بر رسولان (۵: ۱۷-۳۲) 
۱۷-۱۸ هنگامی که پطرس و یوحنا مردی را که مدت چهل سال لنگ بود شفا دادند (اعمال ۳: ۱-۷). بسیاری از مردم شروع کردند به پیروی از این مذهب جدید. اما اینک رسولان هر روز بسیاری از بیماران را شفا می‌دادند و مردم بیش از هر وقت دیگر بدنبال ایشان به را ه می‌افتادند. لذا کاهن اعظم و دیگر رهبران یهود به غیرت پُر گشتند (آیۀ ۱۷)، و رسولان را به زندان افکندند.
۱۹-۲۰ آنگاه خدا فرشته‌ای را فرستاد تا درهای زندان را بگشاید (اعمال ۱۲: ۵-۱۰). فرشته به رسولان نگفت: «اینک به خانه رفته، مخفی شوید». در عوض، چنین گفت: «به هیکل بازگشته، تعلیم دهید و تمام سخن‌های این حیات را به مردم بگویید ». یعنی تمام پیام نجات را.
۲۱-۲۶ روز بعد کاهن اعظم، اعضای شورا (سنهدرین) و تمام مشایخ بنی اسرائیل را طلبید (اعمال ۴: ۵). ایشان همگی می‌پنداشتند که رسولان همچنان در زندانند اما چون ماموران را به زندان فرستادند تا رسولان را به حضور اعضای شورا بیاورند دیدند که ایشان آنجا نیستند! فرشته‌ای که آنان را نجات داده بود حتی درها را دوباره بسته بود! (آیۀ ۲۳) شاید هنگامی که فرشته رسولان را آزاد کرد باعث شده بود که نگهبانان به خواب عمیقی فرو روند.
۲۷-۲۸ کاهن اعظم رسولان را متهم کرد که نه تنها باز در باره مسیح موعظه می‌کنند بلکه سعی دارند که بزرگان و مشایخ یهود را مسئوول مرگ او معرفی نمایند. بدینسان رؤسای یهود برای خشم علیه رسولان دو دلیل عمده داشتند.
۲۹-۳۲ بار دیگر پطرس و سایر رسولان با دلیری در حضور شورا سخن گفتند پطرس درست در همان جلسه شورا، درباره مسیح برای خود رهبران یهود موعظه کرد. رسولان رهبران یهود را آشکارا و در حضور خودشان «قاتلان مسیح» خواندند! «شما (مسیح) را به صلیب کشیده کشتید» (آیۀ ۳۰). پطرس در آیۀ ۳۱ گفت: «خدا مسیح را برخیزانید و بر دست راست خود بالا برد » (اعمال ۲: ۲۳، ۳۲: ۳۳، ۴: ۱۰، افسسیان ۱: ۲۰-۲۱ مشاهده شود). 
پطرس گفت: «ما شاهدان این امور هستیم و نمی توانیم ساکت بمانیم؛ به ما حکم شده است که این چیزها را به دیگران بگوییم. خدا را می‌باید بیشتر از انسان اطاعت نمود!» (آیۀ ۲۹). 
رسولان این مطلب را قبلا نیز به رهبران یهود گفته بودند (اعمال۴: ۱۸-۲۰). نه تنها رسولان شاهدان این امور بودند بلکه خود روح‌القدس به واسطه ایمانداران شهادت می‌داد و هنگامی که ایشان سخن می‌گفتند روح‌القدس نیز سخن می‌گفت زیرا هر ایماندار یعنی هر که خدا را اطاعت می‌کند دارای روح‌القدس است (آیۀ ۳۲).
خدا (مسیح) را سرور و نجات دهنده ساخت (آیۀ ۳۱). کلمه سرور که در این آیه به کار رفته است به معنی خداوند است. اگر ما مسیح را به عنوان سرور و خداوند خود نپذیریم، وی نمی تواند نجات دهندهما باشد. عیسی هم خداوند ماست و هم نجات دهنده ما (اعمال ۲: ۳۶). اگر بخواهیم که او ما را نجات دهد باید آماده باشیم که او را اطاعت کنیم. 
خدا مسیح را بالا برد تا اسرائیل را توبه و آمرزش گناهان بدهد. مسیح دلی تازه به ما می‌بخشد و فیض توبه را به ما می‌دهد. اما ما خود باید توبه کنیم، زیرا که بدون توبه آمرزش گناه وجود ندارد.
توصیه غمالائیل (۵: ۳۳-۴۲) 
۳۳-۳۴ رهبران یهود، مخصوصا کاهنان اعظم و صدوقیان خواستند که رسولان را به قتل برسانند. اما نمی توانستند این کار را بکنند. مگر آنکه توافق دیگر اعضای شورا را که فریسی بودند جلب نمایند. غمالائیلرهبر فریسیان بود، به علاوه به عنوان یک کاتب در بین تمامی یهودیان بسیار محترم بود.
۳۵-۳۷ غمالائیل از دو نفر بنام‌های تیودا (آیۀ ۳۶) و یهودای جلیلی (آیۀ ۳۷) مثال آورد که چندی قبل شورشی را علیه سلطه روم رهبری کرده بودند. این دو مرد کشته شدند و پیروانشان نیز پراکنده و نابود گردیدند. غمالائیل می‌خواست بگوید که این رسولان نیز با توجه به کشته شدن رهبرشان عیسی، به زودی پراکنده و نابود خواهند گردید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر