۱۳۹۳ آذر ۲۳, یکشنبه

تفسیر کاربردی پیدایش فصل ۲

تفسیر کاربردی   پیدایش  فصل ۲
۱-۳ در روز هفتم ، خدا از همۀ کار خود که ساخته بود، آرامی گرفت (آیه ۲). این بدین معنی نیست که خداوند خسته شده بود و نیاز به استراحت داشت و می‏خواست خود را برای انجام کارهای بیشتری آماده کند، زیرا کار آفرینش قبلا کامل و تمام شد (آیه ۱). بلکه منظور خدا از ”آرامی“ در روز هفتم، تعیین نمونه و سرمشقی برای ما بوده است. 
اول از همه، علاوه بر خواب روزانه در هر روز، ما انسانها نیاز به استراحت جسمانی و مغزی داریم. اما بیشتر از آن ما نیاز داریم که بطور منظم از کار روزانه دست کشیده و توجه خود را به سوی خدا متمرکز کنیم. ما نیاز به رفع خستگی روحی و معنوی داریم. 
خداوند روز هفتم را تقدیس نمود، زیرا که در آن آرام گرفت (آیه ۳). ”سَبَّت“ واژۀ عبری و به معنای ”استراحت“ است. زمانیکه ما در روز سَبَّت استراحت می‏کنیم، این روز را تقدیس نموده و بدینسان به خداوند احترام می‏گزاریم (خروج ۲۰: ۸-۱۱ مشاهده شود). استراحت در روز سَبَّت ‏همچنین نمادی از استراحت و آرامش معنوی و ابدی برای قوم خدا در زندگی پس از مرگ و در نزد خدا و مسیح می‏باشد (عبرانیان ۴: ۹-۱۱). روز سَبَّت ‏به ما فرصتی ویژه می‏دهد تا به خاطر عطایای خداوند، او را ستایش و شکر کنیم، عطایایی که بالاترین آنها همانا پسرش عیسی‏ مسیح است که بواسطه او آرامی ابدی و حیات ابدی را دریافت کردیم.
۴-۷ در فصل ۱ کتاب پیدایش، آفرینش خداوند بصورتی کلی شرح داده شد. در فصل ۲، ما شرح حال و جزئیات بیشتری از آفرینش اولین والدین نوع بشر یعنی آدم و حوا را در اختیار شما می‏گزاریم.[۷ ] 
در آیه ۴، خداوند، یهوه خدا،[۸ ] نامیده شده است. نامیدن خدا با دو اسم، تاکیدی بر رابطه شخصی او با انسانها و مراقبت ویژۀ او از آنها دارد. خدا فقط یک خدای دور از دست و پُر از هیبت و ترس و یک آفریننده مقتدر نیست؛ او همچنین یک شخص، یک دلسوز وغمخوار، و یک پدر پُر از محبت است. 
در آیه ۷، ما گفتیم که چطور خداوند، انسان را از خاک زمین شکل داد. در کتاب پیدایش ۱: ۲۷، می‏خوانیم، که خدا انسان را به تصویر خود خلق کرد. به نظر می‏رسد که با آیه ۷ تفاوت بسیاری دارد. اما هر دو آیه درست و حقیقی است. تا آنجا که به بدن جسمانی انسان مربوط می‏شود، خلقت او بر روی زمین همانند سایر حیوانات بوده است. اما تا آنجاییکه به نفس انسان مربوط می‏شود؛ روح، فکر، و شخصیت او با تصویر خدا مُهر شده است. 
سپس خدا در بینی وی روح حیات دمید . این ”روح حیات“ برای حیوانات نیز منشاء حیات بوده است (پیدایش ۱: ۳۰)؛ در اینجا ذکری از روح انسان به میان نیامده است، بلکه منظور حیات و زندگی جسمانی او بوده است. و ما در عین حال از این آیه نیز می‏توانیم درک کنیم که حیات جسمانی مستقیما از طرف خدا سرچشمه می‏گیرد. جانداران چیزی فراتر از صرفا یک تودۀ گل رس یا یک تودۀ گوشتی هستند؛ آنها روح حیات را دارند.
۸-۱۷ پس از شکل گرفتن انسان، خدا باغ مخصوصی را برای زندگی او فراهم کرد. باغی که در عدن [۹ ]واقع شده بود. باغ مکانی زیبا و پُر از درخت، رودخانه، و منابع نفیس و زیبا بود. اما با شکوه‏ترین چیز در باغ عدن، همانا حضور خود خدا در آنجا بود؛ او در هنگام وزیدن نسیم بهار در باغ قدم می‏زد (پیدایش ۳: ۸).
در وسط باغ عدن دو درخت مخصوص نیز وجود داشت: درخت حیات و درخت معرفت نیک و بد (آیه ۹). هر کس که از میوه درخت اول می‏خورد، حیات ابدی پیدا می‏کرد (پیدایش ۳: ۲۲)؛ میوه درخت دیگر سبب شناخت می‏گردید اما مرگ را نیز به همراه می‏آورد (آیه ۱۷).
انسان آزاد بود که از میوه تمام درختان باغ بعلاوۀ درخت حیات بخورد. اما خداوند به انسان گفت که حق ندارد که از میوه درخت معرفت نیک و بد بخورد؛ اگر بخورد، مجازات آن مرگ خواهد بود. انسان می‏توانست تا ابد در این مکان زیبا زندگی کند به شرط آنکه تنها از میوۀ این درخت نخورد. 
برای اولین بار در اینجا، مهمترین مطلب در کل کتاب مقدّس ‏را می‏بینیم. خواست و آرزوی خداوند این بود که به انسان برکت فراوان عطا کند، اما برای اینکه انسان این برکت را دریافت کند تنها یک شرط وجود داشت: انسان باید از خدا اطاعت کند. این مطلب در هیچ جا به شفافی و روشنی تثنیه فصل ۳۰ ابراز نشده است، زمانیکه موسی به قوم اسرائیل می‏گوید: ”من امروز مرگ و زندگی را .... در برابر شما قرار داده‏ام.‏ من‌ امروز به‌ شما دستور داده‌ام‌ كه‌ خداوند، خدایتان‌ را دوست‌ داشته‌ ... قوانین‌ او را نگاه‌ دارید تا زنده‌ مانده‌، قومی‌ بزرگ‌ بشوید و خداوند، خدایتان‌ به‌ شما در سرزمینی‌ كه‌ تصرف‌ خواهید كرد، بركت‌ بدهد. ولی‌ اگر ... اطاعت‌ نكنید ....‌ همین‌ امروز به‌ شما اعلام‌ می‌كنم‌ كه‌ یقیناً نابود خواهید شد“ (تثنیه ۳۰: ۱۵-۱۸).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر