۱۳۹۳ آذر ۲۹, شنبه

آزادی از مقررات انسانی

آزادی از مقررات انسانی

۶پس همانگونه که مسیحْ عیسای خداوند را پذیرفتید، در او سلوک کنید:۷در او ریشه گیرید و بنا شوید، و همانگونه که تعلیم یافتید، در ایمان استوار شده، لبریز از شکرگزاری باشید.
۸بهوش باشید که کسی شما را با فلسفه‌ای پوچ و فریبنده اسیر نسازد، فلسفه‌ای که نه‌بر مسیح، بلکه بر سنّت آدمیان و اصول ابتدایی این دنیا استوار است.۹زیرا الوهیت با همۀ کمالش به‌صورت جسمانی در مسیح ساکن است،۱۰و شما در او، که همۀ ریاستها و قدرتها را سَر است، از کمال برخوردار گشته‌اید.۱۱و در او ختنه نیز شده‌اید، به ختنه‌ای که با دست انجام نشده است. این ختنه همانا از تن به‌در آوردن شخصیت نفسانی است در ختنۀ مسیح.۱۲و در تعمید، با او مدفون گشتید و با ایمان به قدرت خدا که مسیح را از مردگان برخیزانید، با او زنده شدید.
۱۳آن زمان که در گناهان و حالت ختنه‌ناشدۀ نفْس خود مرده بودید، خدا شما را با مسیح زنده کرد. او همۀ گناهان ما را آمرزید۱۴و آن سند قرضها را که به‌موجب قوانین برضد ما نوشته شده و علیه ما قد علم کرده بود، باطل کرد و بر صلیب میخکوبش کرده، از میان برداشت.۱۵و ریاستها و قدرتها را خلعسلاح کرده، در نظر همگان رسوا ساخت و به‌وسیلۀ صلیب بر آنها پیروز شد.
۱۶پس مگذارید کسی در خصوص آنچه می‌خورید و می‌آشامید، یا در خصوص نگاه داشتن اعیاد و ماه نو و روز شَبّات، محکومتان کند.۱۷اینها تنها سایۀ امور آینده بود، امّا اصل آنها در مسیح یافت می‌شود.۱۸مگذارید کسی که دل به خوار کردن خویشتن و عبادتِ فرشتگان مشغول داشته است، شما را مردود گرداند. چنین کسی شیفتۀ اموری است که در رؤیاهایش دیده است، و افکار نفسانی‌اش او را با خیالهای پوچ مغرور ساخته است.۱۹او پیوندش را با سَر از دست داده است؛ حال آنکه تمام بدن، در حالی که به‌وسیلۀ مفاصل و بندها نگاه داشته می‌شود و به هم متصل می‌گردد، به‌مدد سر رشد می‌کند، با رشدی که از خدا سرچشمه می‌گیرد.
۲۰پس حال که با مسیح نسبت به اصول ابتدایی این دنیا مرده‌اید، چرا همچون کسانی که گویی هنوز به دنیا تعلق دارند، تن به قواعد آن می‌دهید، قواعدی که می‌گوید:۲۱«این را لمس مکن! به آن لب نزن و بر آن دست مگذار!»؟۲۲اینها همه مربوط به چیزهایی است که با مصرف از بین می‌رود، و بر احکام و تعالیم بشری بنا شده است.۲۳و هرچند به‌سبب در‌بر داشتن عبادتِ داوطلبانه و خوار کردن خویشتن و ریاضت بدنی، ظاهری حکیمانه دارد، امّا فاقد هرگونه ارزش برای مهار تمایلات نفسانی است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر