۱۳۹۳ آذر ۲۶, چهارشنبه

تفسیر کاربردی متی فصل ۶

تفسیر کاربردی   متی  فصل ۶
صدقه به نیازمندان (۶: ۱-۴) 
۱ عیسی چنین تعلیم داد: «زنهار عدالت خود را پیش مردم به جا میاورید تا شما را ببینند.» خدا همیشه به انگیزه‌ای که ما در انجام کارهای نیک داریم، نگاه می‌کند. در نظر خدا، انگیزۀ انجام کار نیک، بیشتر از خود آن کار اهمیت دارد. اگر اعمال نیک بکنیم تا مردم ما را تحسین کنند، خشنودی خدا فراهم نمی‌شود. این کار خودخواهانه است. خدا تنها هنگامی خشنود می‌شود که کاری را برای جلال او انجام دهیم. تعلیم عمده در اینجا این است که خدا در وهلۀ اول به انگیزۀ ما، به دل ما می‌نگرد و نه به کارهای بیرونی ما. خدا در وهلۀ اول از ما می‌خواهد که باطناً عادل باشیم. تنها آن اعمال نیکویی که از دل پاک برمی خیزد مورد پسند خدا واقع می‌شود. 
عیسی در متی ۵: ۱۶ فرمود: «... بگذارید نور شما برمردم بتابد تا اعمال نیکوی شما را ببینند ...» این گفته در نگاه اول، مخالف تعلیمی که در ۶: ۱ ارائه شده، به نظر می‌رسد. لیکن در متی ۵: ۱۶ نکتۀ عمده این است که انسانها باید اعمال نیکوی ما را ببینند و پدر(ما) را در آسمان تمجید نمایند. انگیزۀ اعمال نیکوی ما باید حصول جلال خدا باشد. هرگاه که عمل نیکویی انجام می‌دهیم، باید همواره از خود سؤال کنیم: « چرا این کار را انجام می‌دهم؟» آیا از روی تکبر است؟ آیا برای این است که دیگران ما را تحسین کنند؟ در این صورت، پاداش ما فقط این خواهد بود که مورد تحسین و تمجید دیگران واقع شویم، و از پاداش اخروی خدا محروم خواهیم ماند. 
رهبران یهودی عمیقاً در اشتباه بودند؛ ایشان فکر می‌کردند که می‌توانند به واسطه اعمال درستکارانه نجات یابند. لیکن زندگی درونی ایشان با زندگی بیرون شان سازگار نبود. آنها مردانی بودند که صورت دینداری داشتند لیکن قوت آن را انکار می‌کردند (دوم تیموتائوس ۳: ۵). خدا هرگز فریب نمی‌خورد. او دلهای ما را می‌شناسد. آنچه را که افراد دنیوی خوب می‌دانند، خدا نفرت انگیز تلقی می‌کند (لوقا ۱۶: ۱۵). رهبران یهودی، دنیوی بودند و مردان دنیوی تنها درجستجوی تحسین و تمجید مردم هستد. مردان روحانی فقط در جستجوی تمجید خدا هستند. 
هنگامی که به دلهای خود می‌نگریم، گاهی اوقات دشوار ست انگیزه‌های خود را تشخیص دهیم. ما غالباً خود را فریب میدهیم. فکر می‌کنیم که کاری را برای خدا انجام می‌دهیم، لیکن در واقع آن را برای خود کرده ایم. آنچه را که ارمیا درمورد دل انسان گفته است، به خاطر آورید: دل از همه چیز فریبنده تر است ... کیست که آن را بداند؟ (ارمیا ۱۷: ۹). ما باید همواره دعا کنیم تا روح‌القدس دل ما و انگیزه‌های واقعی ما را به ما نشان دهد.
۲ اگر درجستجوی تعریف و تمجید انسانها باشیم، این تنها پاداشی خواهد بود که به دست خواهیم آورد؛ آنگاه پاداش آسمانی خود را که باید از خدا بگیریم، از دست خواهیم داد. تمجید انسانها از میان خواهد رفت؛ فقط پاداشی که از خدا است، پایدار خواهد ماند. شخص را چه سود دارد هرگاه تمام دنیا را ببرد و نفس خود را ببازد؟ (مرقس ۸: ۳۶).
۳-۴ بنابراین، اگر کار نیکی انجام می‌دهیم. باید در خفا انجام دهیم. نباید به دیگران بگوییم؛ حتی به خود نیز نباید آنها را بازگو کنیم! نباید بگذاریم که دست چپ از آنچه دست راست ما می‌کند مطلع شود (آیۀ ۳). این یک تمثیل است. دست چپ می‌بیند که دست راست صدقه می‌دهد یا به نیازمند کمکهای دیگری می‌کند. دست چپ می‌گوید: «به، چه انسان خوبی هستم. ببین چقدر صدقه دادم.» دست چپ معرف تکبر ما و نیز طبیعت خودخواهانۀ ما است. دست چپ می‌گوید: «لزومی ندارد که اینقدر صدقه بدهی؛ اگر می‌خواهی مردم تو را آدم مقدس و نیکوکاری بدانند، کم هم بدهی کافی است.» دست چپ همواره آنچه را که دست راست ما (بخش روحانی ما) باید انجام دهد، محاسبه می‌کند. نگذارید که چنین باشد. اجازه دهید که بدون محاسبه، آزادانه و به خاطر خدا بدهیم. درست همانگونه که خدا بدون محاسبه به ما داده است؛ بگذارید که ما نیز بدون حسابگری به دیگران بدهیم. خدا آنچه را که از صمیم قلب می‌دهیم به حساب می‌آورد و برطبق آن به ما پااداش می‌دهد (لوقا ۱۴: ۱۳-۱۴،کولسیان ۳: ۲۳-۲۴).
دعا (۶: ۵-۱۵) 
(لوقا ۱۱: ۲-۴) 
۵ بسیاری از رهبران یهودی در مکانهای عمومی عبادت می‌کردند تا دیگران ایشان را ببینند و بگویند که چه آدم‌های عادل و دینداری هستند. چنین افراد به راستی اجر خود را از دیگران دریافت می‌کنند. اما چیزی از خدا دریافت نخواهند داشت، نه در این زندگی و نه در زندگانی بعد.
۶ عیسی چنین تعلیم داد: «چون عبادت کنی، به حجرۀ خود داخل شو ... در را ببند.» یعنی ما باید تمامی توجه خود را معطوف به خدا کنیم، نه به خودمان. باید اندیشه‌های دنیوی را هنگامی که با خدا صحبت می‌کنیم، از خود برانیم. این بدین معنی نیست که ما باید تنها بطور خصوصی و در تنهایی دعا کنیم. دعا کردن به همراه دیگر ایمانداران، خوب و ضروری است. لیکن چه با هم و چه به تنهایی، همگی باید در مواقع دعا تنها به خدا بنگریم، نه اینکه سعی کنیم توجه دیگران را به دعای خود جلب کنیم (آیۀ ۵).
۷ اشتباه دیگری که مردم به هنگام دعا مرتکب می‌شوند، این است که فکر می‌کنند برای دریافت پاسخی از خدا باید به طریق خاصی دعا کنند. ایشان فکر می‌کنند که باید کلمات خاصی را به کار برند یا به مدت طولانی یا در مکانی خاص دعا کنند. چنین چیزی ضروری نیست. خدا برحسب ایمان ما به دعاهایمان پاسخ می‌دهد، نه برحسب کلمات یا شیوه‌ای که برای دعا به کار می‌بریم.
۸ ما باید به خاطر داشته باشیم که خدا پدر آسمانی پرمهری است که پیش از آنکه از او درخواستی بکنیم، تمامی نیازهای ما را می‌داند؛ با اینحال، مایل است درخواستهای خود را خودمان به حضورش ببریم تا به این وسیله با او ارتباط برقرار کنیم و احساس کنیم که او واقعاً پدر ما است و به درخواستهای ما توجه و علاقه دارد. وی از ما می‌خواهد که درست همانند فرزندانی که وابسته به پدران جسمانی خود هستند، بر او تکیه کنیم. خدا مشتاق است که نیازهایمان را به ما ببخشد (متی ۷: ۱۱ و تفسیر آن مشاهده شود). و او قادر است که نیازهای ما را به ما بدهد بی نهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا فکر کنیم(افسسیان ۳: ۲۰). هنگامی که برای دعا داخل اتاقمان می‌شویم. در واقع به ملاقات خدا می‌رویم. او می‌خواهد که برکات روحانی نامحدودی به ما ببخشد. تنها کاری که باید بکنیم، درخواست توأم با ایمان است.
۹ شاگردان عیسی خواستند تا دعا کردن را به ایشان بیاموزد (لوقا ۱۱: ۱). او نیز نمونه‌ای از دعای درست را آموخت که به «دعای ربانی» معروف شده است. 
ای پدر ما که درآسمانی. ما باید دعای خود را به پدرمان خطاب کنیم و نه به یک بت، یا روح مردگان، یا به یک فرشته یا یکی از قدیسین گذشته. برای تمامی ایمانداران، خدا پدر مهربانی است که خواهان بهترین نعمتها برای فرزندانش می‌باشد. خدا در عین حال خالق قادر مطلق در آسمان می‌باشد. وی همه چیز را در مورد ما می‌داند (عبرانیان ۴: ۱۳) و داور ما خواهد بود. وی قادر است که برکات نامحدودی را به انسان بدهد (افسسیان ۱: ۳) اما این قدرت را نیز دارد که انسان را برای تمامی ابدیت به جهنم بفرستد. 
بنابراین باید با خشوع و تقوا به حضور چنین خدایی بیاییم (عبرانیان ۱۲: ۲۸-۲۹). لازم است که برای برکاتش سپاسگزار باشیم؛ لازم است که هر دعایی را با ستایش بزرگی و جلال او آغاز کنیم (مزمور ۳۴: ۱-۳). معنی جملۀ «نام تو مقدس باد» این است: «خدا حمد و ستایش شود؛ جلال از آن خدا باد.» اغلب اوقات، وقتی دعا می‌کنیم، تنها به نیازهای شخصی خود می‌اندیشیم، نه به عظمت خدا.
۱۰ ... ملکوت تو بیاید. هنگامی که مسیح آمد، ملکوت خدا نیز به زمین آمد. ملکوت خدا در وجود هر کس که به مسیح ایمان دارد، حاضراست (لوقا ۱۷: ۲۰-۲۱). به همین دلیل است که مسیح چنین موعظه می‌کرد: «ملکوت خدا نزدیک است» (مرقس ۱: ۱۴-۱۵ و تفسیر آن مشاهده شود). 
اما از سوی دیگر، ملکوت خدا هنوز به طور کامل نیامده است. شیطان همچنان در این جهان حکومت می‌کند. او رئیس این جهان است (یوحنا ۱۲: ۳۱، ۱۶: ۱۱). اکثر انسانها همچنان در قلمرو حکومت شیطان یعنی در قلمرو تاریکی زندانی هستند. بنابراین لازم است دعا کنیم تا خدا وارد زندگی افراد بیشتری شود و عدۀ زیادتری از قلمرو شیطان نجات یافته، به ملکوت خدا راه یابند. 
در ضمن، باید دعا کنیم تا ملکوت خدا به طور کامل بیاید، یعنی اینکه مسیح باز گردد و شیطان را نابود سازد. بیا ای عیسای خداوند (مکاشفه ۲۲: ۲۰). زیرا هنگامی که عیسی بار دیگر بیاید، ملکوت خدا به طور کامل در آسمان و بر زمین برقرار خواهد شد. 
... ارادۀ تو کرده شود. ملکوت خدا هر کجا که باشد، در آنجا ارادۀ او متحقق می‌شود. لازم است دائماً دعا کنیم تا ارادۀ خدا هر روز در زندگی ما جامه عمل بپوشد.
۱۱ بعد از حمد و ستایش خدا، می‌توانیم تقاضاهای خود را به حضور او بیاوریم. در آیه‌های ۱۱-۱۳ نیازهای ما قید شده اند: نان برای جسم ما (آیۀ ۱۱)؛ بخشایش برای جانمان (آیۀ ۱۲)؛ و رهایی از شریر برای روح مان (آیۀ ۱۳).
نان کفاف ما را امروز بده. نان کفاف ما اشاره است به تمام چیزهایی که برای بدنهایمان نیاز داریم، یعنی خوراک، پوشاک، خانه و تندرستی. (این به معنی تجملات و تسهیلات غیر ضروری نمی‌باشد). ما باید هر روز تماماً متکی به خدا باشیم؛ ما نمی‌توانیم حتی یک روز بدون حمایت او زندگی کنیم. او می‌تواند بارش باران را متوقف سازد؛ در آن صورت دیگر خوراکی وجود نخواهد داشت. یا می‌تواند کاری کند که تگرگ و باد محصولات ما را از میان ببرد. زندگی ما در دست اوست. حتی منکرین وجود خدا نیز نمی‌توانند یک روز بدون خدا زندگی کنند! 
خدا به نیازهای ما رسیدگی می‌کند. خدای بزرگی که آسمانها و زمین را آفرید نان روزانۀ ما را فراهم می‌کند. در نظر او امت‌ها همچون غبار شمرده می‌شوند (اشعیا ۴۰: ۱۵). لذا او می‌داند که چه هنگام هر یک از ما گرسنه است. وی می‌داند که هرگنجشک چه هنگام به زمین می‌افتد (متی ۱۰: ۲۹-۳۱ مشاهده شود). بیایید که تمامی مشکلات خود را بردوش او بگذاریم زیرا که او از ما مراقبت می‌کند (اول پطرس ۵: ۷).
۱۲ قرضهای ما را ببخش. همین مفهوم در لوقا ۱۱: ۴ چنین ثبت شده است: «گناهان ما را ببخش.»واژۀ یونانی که متی در اینجا به کار برده «قرض» است. در نظر عیسی، گناه مانند قرضی است که به خدا داریم. در لوقا ۱۱: ۴، مطابق متن یونانی آن، عیسی فرمود: «گناهان ما را برما ببخش، همچنان که ما نیز هر که را به ما مقروض است می‌بخشیم.» کسانی که به ما «مقروض اند» کسانی هستند که نسبت به ما گناه ورزیده اند. بنابراین باید درک کنیم که در دعای ربانی، «قرض» و «گناه» یک معنی دارد. 
قرضهای ما را ببخش چنانکه ما نیز قرضداران خود را می‌بخشیم. به همان طریقی که ما قرض داران خود را می‌بخشیم، خدا نیز ما را خواهد بخشید. در اینجا مقصود عیسی آن بخشایشی نیست که برای نخستین بار، به هنگام ایمان آوردن، دریافت داشتیم. در اینجا او درمورد زندگی روزمرۀ مسیحی ما سخن می‌گوید. ابتدا خدا تمامی گناهانی را که پیش از ایمان مرتکب شده بودیم، به رایگان بخشید. او به خاطر فیض و رحمت خود ما را بخشید. لیکن بعد از مسیحی شدن، ما همچنان گاه و بی گاه گناه می‌ورزیم؛ به همین دلیل احتیاج به بخشایش خدا داریم (اول یوحنا ۱: ۹) وی ما را همانطور می‌بخشد که ما دیگران را می‌بخشیم. اگر دیگران را نبخشیم. خدا نیز ما را نخواهد بخشید (متی ۶: ۱۴-۱۵ و ۱۸: ۲۳-۳۵ مشاهده شود). ما همچون لوله هستیم و بخشایش خدا شبیه به آبی است که در ما جاری می‌شود. نبخشیدن دیگران مثل این است که یک سر لوله را مسدود می‌سازیم. اگر بخشایش از سوی ما به جانب دیگران جاری نشود بخشایش خدا نیز در ما جاری نخواهد شد (مرقس ۱۱: ۲۵-۲۶ و تفسیرآن مشاهده شود).
۱۳ ما را در آزمایش میاور. در این آیه، «در آزمایش آوردن» به معنی مغلوب شیطان شدن، گناه ورزیدن و جدا شدن از خدا می‌باشد. کلمۀ «آزمایش» که در این آیه به کار رفته، به معنی نوعی از «آزمایش» نیست که خدا اجازه می‌دهد که مسیحیان در معرض آن قرار گیرند تا ایمانشان آزموده شود (اول پطرس ۱: ۶-۷). این نوع از آزمایشهای معمولی که ایمان ما را تقویت می‌کنند، برای منفعت ما به سوی ما فرستاده می‌شوند. دراین هنگام ما باید شادی و شکرگزاری نماییم (یعقوب ۱: ۲).
اما در این آیه، کلمۀ «آزمایش» معنی دیگری دارد. عیسی به ما تعلیم می‌دهدکه دعا کنیم تا در آزمایش نهایی، یعنی آزمایش دور شدن از خدا نیفتیم. دعای دائمی ما باید این باشد که ... ما را از شریر رهایی ده. ابلیس، شیر غرانی است که کسی را می‌طلبد تا ببلعد (اول پطرس ۵: ۸) و در روزهای آخر، پیش از آنکه عیسی بار دیگر بیاید، مسیحیان متحمل سخت ترین آزمایشها خواهند شد و بسیاری خواهند افتاد. در آن روز لازم خواهد بود که مسیحیان پیش از هر وقت دیگر این دعا را تکرار کنند. 
دعای ربانی همانگونه خاتمه می‌یابد که آغاز می‌شود، یعنی با حمد و ستایش خدا. در اینجا بسیاری از نسخه‌های دستنوشتۀ یونانی شامل این کلمات هستند: «ملکوت و قوت و جلال تا ابدالآباد از آن توست. آمین.» کلمۀ آمین به معنی «چنین باد» می‌باشد و بیانگر ایمان ما به این واقعیت است که خدا دعای ما را پذیرفته است و به آن پاسخ خواهد داد.
۱۴-۱۵ آیۀ ۱۲ و تفسیر آن مشاهده شود.
روزه گرفتن (۶: ۱۶-۱۸) 
۱۶-۱۸ درست به همان دلیلی که یهودیان اعمال نیک (عدالت) انجام می‌دادند و دعا می‌کردند، به همان دلیل نیز روزه می‌گرفتند؛ همۀ اینها را به این دلیل انجام می‌دادند تا مورد تحسین و اکرام مردم قرار گیرند. ایشان بر چهرۀ خود خاکستر می‌مالیدند تا دیگران بدانند که ایشان روزه دارند. هدف ایشان کسب احترام برای خود بود، نه کسب رضایت خدا. اجر آنان فقط اکرام انسانها بود و اجری از خدا دریافت نمی‌داشتند. 
چون روزه دارید ... این بدین معنی است که عیسی آن روزه‌ای را تأیید می‌کرد که با دلائل درست انجام می‌شد. مسیحیان روزه می‌گیرند تا خود را نزد خدا فروتن سازند و بدنهای خود را تحت کنترل قرار دهند و هدایت و قدرت بیشتری از روح‌القدس دریافت دارند. 
اشعیا نبی گفته است که «روزه» ای که مورد پسند خدا است، فروتنی و اعمال محبت آمیز است (اشعیا ۵۸: ۱-۷). بدون فروتنی و کارهای محبت آمیز روزه تنها تظاهری پوچ است.
گنج هایی در آسمان (۶: ۱۹-۲۴) 
(لوقا ۱۱: ۳۴-۳۶، ۱۲: ۳۳-۳۴، ۱۶: ۱۳) 
۱۹ درست همانگونه که نباید در جستجوی افتخار و اکرام در این جهان باشیم، در پی اندوختن گنج نیز نباید باشیم. «گنج» تنها به معنی پول نیست، بلکه همه نوع دارایی را در بر می‌گیرد. «اندوختن» گنج به معنی نگه داشتن آن برای خود و دوست داشتن آن می‌باشد. داشتن دارایی اشتباه نیست؛ نگه داشتن آن برای خود و عشق ورزیدن به آن اشتباه است (اول تیموتائوس ۶: ۱۰ مشاهده شود). همچنین کسب مال اگر بیش از حد نیاز باشد نیز پسندیده نیست. 
اما در این آیه ها، عیسی فقط در مورد دارایی صحبت نمی‌کند، بلکه به تمامی چیزهایی که ما در این جهان برای آنها ارزش قائلیم اشاره می‌فرماید، نظیر تحصیلات، امنیت آینده، و حتی فرزندانمان. وی همچنین در مورد محبوبیت و شهرت ما صبحت می‌کند؛ آن نیز نوعی «گنج» است. تمامی اینها گنجهای دنیوی هستند. و عیسی می‌گوید که نباید چنین چیزهایی را بیندوزیم یا به آنها دل ببندیم. نباید امید خود را به آنها ببندیم. اگر به امور این جهان امید ببندیم، در جهان بعدی امیدی نخواهیم داشت. اگر گنجهایی را در این جهان بیندوزیم، در عالم آینده گنجی نخواهیم داشت. گنجهای این جهان به زودی ضایع خواهد شد و دوامی نخواهد داشت. بید و زنگ آن را نابود می‌سازد. گلها پژمرده و انسانها پیرمی شوند و زیبایی شان را از دست می‌دهند. دزدها نیز در کمینند. بیماری هم دزدی است که تندرستی ما را می‌رباید. سیل و زمین لرزه دارایی و سلامت ما را تهدید می‌کنند. باد و تگرگ محصولات ما را «به سرقت» می‌برند. مرگ، زندگی ما را به سرقت می‌برد. همه چیز بر روی زمین حتی خود زمین از میان می‌رود. عیسی فرمود:«کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان را به شما عطا خواهد کرد» (یوحنا ۶: ۲۷).
۲۰ بلکه گنجها به جهت خود در آسمان بیندوزید. منظور عیسی این است: هرکار نیکی که در این جهان برای خدا انجام می‌دهید، در آسمان گنج به حساب می‌آید و در آنجا «ذخیره» خواهد شد هنگامی که بر روی زمین نیکویی می‌کینم، شالوده‌ای را برای خود در آسمان پی ریزی می‌نماییم (اول تیموتائوس ۶: ۱۷-۱۹ مشاهده شود). 
این بدین معنی نیست که ما به واسطه کارهای نیک نجات می‌یابیم. ما تنها به واسطه فیض از طریق ایمان نجات می‌یابیم (افسسیان ۲: ۸ مشاهده شود). اما کارهای نیک گواهی است بیرونی بر ایمان ما. ایمان حقیقی همواره اعمال نیکو به جا می‌آورد، درست همانند درخت نیکویی که میوۀ خوب به بار می‌آورد. باری اینکه بدانیم ایمان حقیقی داریم یا نه، باید به اعمال خود نگاه کنیم (یعقوب ۲: ۱۴-۲۴ و تفسیر آن مشاهده شود). 
کسانی که به خاطر ایمانشان به مسیح اعمال نیکو به جا می‌آورند، میراث خود یعنی ملکوتی را که برای ایشان مهیا شده است، دریافت خواهند داشت (متی ۲۵: ۳۴-۴۰ مشاهده شود). یک بار جوانی ثروتمند نزد عیسی آمد و سؤال کرد: «ای استاد نیکو، چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟» (مرقس ۱۰: ۱۷). وی در جستجوی گنجی در آسمان بود. عیسی به او فرمود: «برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که درآسمان گنجی خواهی یافت» (مرقس ۱۰: ۱۲). لیکن مرد جوان به توصیۀ عیسی گوش فرا نداد. وی گنج خود را بر روی زمین اندوخته بود و آن را بسیار دوست می‌داشت. وی حتی برای کسب حیات ابدی حاضر نبود آن را ترک گوید. حقیقتاً وی اجر خود را بر روی زمین یافته بود و اجر خود را در آسمان از دست داد (مرقس ۱۰: ۲۲-۲۳).
انسان بر روی زمین مانند مسافری است بیگانه. خانه واقعی ما در آسمان است. ما فقط خادمین و سفیران خدا هستیم. هر آنچه که بر روی این زمین با خود داریم، به خدا تعلق دارد و از آن ما نیست. در روز داوری باید در مورد چگونگی استفاده از دارای مان به خدا حساب پس بدهیم. نه تنها در مورد چگونگی استفاده از پول خود، بلکه همچنین در مورد مهارت ها، عطایا و تحصیلاتمان باید به خدا حساب پس بدهیم. همۀ اینها را خدا عطا فرموده و به او تعلق دارد. اگر این چیزها را به طرز خودخواهانه برای خود ذخیره کنیم، یقیناً اجر خود را در آسمان از دست خواهیم داد (مرقس ۸: ۳۶، لوقا ۱۲: ۱۶-۲۱ مشاهده شود). عیسی فرمود «اموال خود را بفروش و به فقرا بده» (لوقا ۱۲: ۳۳). ما نباید بیش از حد نیازمان چیزی برای خود نگاه داریم و باید نیازهای خود را با نیازهای فقرای اطرافمان بسنجیم.
۲۱ به دو دلیل ذخیره کردن گنج بر روی زمین احمقانه است. اولاً گنج از میان می‌رود و ثانیاً ارباب ما می‌شود. هر قدر که گنج خود را دوست بداریم، به همان اندازه نیز تحت تسلط آن خواهیم رفت و بردۀ آن خواهیم شد. شیطان از گنج زمینی استفاده می‌کند تا ما را اغفال نموده، از خدا رویگردان سازد. هنگامی که گنج را در آسمان می‌اندوزیم. دل خود را به خدا می‌دهیم؛ و هنگامی که برر روی زمین گنجی ذخیره می‌کنیم، دل خود را به شیطان می‌دهیم. هر جا گنج تو است، دل تو نیز در آنجا خواهد بود
اجازه دهید که این تعلیم را مورد ملاحظه قرار دهیم. نگوییم که «این تعلیم مربوط به من نمی‌شود، زیرا که فقیر هستم.» سؤال عمده‌ای که باید از خود بپرسیم این است: «مشتقاق چه چیزی هستم؟ در جستجوی چه هستم؟» فقیر نیز ممکن است در حرص و طمع رسیدن به ثروت باشد! برای فقیر نیز رسیدن به ثروت ممکن است تبدیل به بت شود. عیسی می‌پرسد: «در دل شما چه هست؟ هدف شما چیست؟ ارباب شما کیست؟ چه کسی را خدمت می‌کنید؟» بگذارید که روی خود را از گنجهای این جهان بگردانیم و چشمان خود را به خدا بدوزیم. در اینصورت باید شروع کنیم به اندوختن گنج در آسمان، گنجی که تا ابد دوام خواهد داشت.
۲۲ چراغ بدن چشم است. «چشم» در اینجا به معنی چشم دل یا ذهن است یعنی «چشم روحانی» ما. با چشم جسمانی مان می‌توانیم چیزهای دنیوی را ببینیم و با چشم روحانی می‌توانیم امور روحانی را مشاده کنیم. با چشم روحانی مان می‌توانیم خیر و شر، گنج دنیوی و گنج آسمانی را تشخیص دهیم. 
اگر چشمان روحانی مان بسیط (خوب) باشد، یعنی بصیر و سالم باشد، کل بدنمان مملو از نور یعنی نور خدا خواهد شد.
۲۳ روح خدا از وراء چشمان روحانی مان وارد زندگی ما می‌شود. اگر چشمان روحانی ما تار یا کور باشد، نور خدا نخواهد توانست در جان ما بدرخشد و ما در تاریکی روحانی باقی خواهیم ماند تنها منبع نور روحانی، خدا است. اگر آن نور، تاریکی باشد، به راستی در تاریکی عظیمی هستیم! عیسی فرمود: «با حذر باش مبادا نوری که در تو است ظلمت باشد» (لوقا ۱۱: ۳۵-۳۶ مشاهده شود). 
چشمان روحانی ما در چه وضعیتی است؟ آیا روشن و بسیط است؟ آیا عیسی را می‌بینیم؟ عیسی نور جهان است (یوحنا ۱: ۹، ۸: ۱۲). آیا آن نور را می‌بیینیم؟
۲۴ هیچ کس دو آقا را خدمت نمی‌تواند کرد. این دو آقا یکی خدا است و دیگری پول. «پول» در اینجا اشاره به هر نوع گنج دنیوی است از قبیل زمین، خانه، خانواده، وسایل امرار معاش، تحصیلات، شغل، اقتدار و شهرت. به جای کلمۀ «پول» می‌توانیم کلمۀ «خود» را بکار ببریم. 
هرکسی باید انتخاب کند که کدام آقا را خدمت خواهد کرد. به همان طریق هر کسی باید انتخاب کند که د ر کدام قلمرو زندگی خواهد کرد: ملکوت خدا یا قلمرو تاریکی. هیچکس نمی‌تواند در عین حال شهروند هر دو قلمرو باشد. درست همان گونه که تنها دو آقا و دو قلمرو وجود دارد، دو راه نیز وجود دارد که شخص می‌تواند در آن گام بردارد: راهی تنگ که منتهی به حیات ابدی می‌شود و راه پهن که منتهی به مجازات ابدی خواهد شد (متی ۷: ۱۳-۱۴ و تفسیر آن مشاهده شود). 
بسیاری از افراد فریب شیطان را می‌خورند و فکر می‌کنند که می‌توانند در عین حال هم خدا و هم «پول» را خدمت کنند. ایشان مایلند که در آن واحد گنجهایی بر روی زمین و نیز در آسمان بیندوزند؛ اما چنین چیزی غیر ممکن است. عیسی فرمود: « خداوند خدای خود را با تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما» (مرقس ۱۲: ۳۰). واژۀ مهم در اینجا واژۀ «تمامی» می‌باشد. منظور نه نصف است و نه ۹۰ درصد بلکه تمامی! 
عیسی به جوان ثروتمند فرمود: «برو و آنچه را که داری بفروش» (مرقس ۱۰: ۲۱). وی این را گفت زیرا که مرد جوان مایملک خود را دوست می‌داشت. یوحنای رسول چنین نگاشت: دنیا را و آنچه در دنیاست دوست مدارید زیرا اگر کسی دنیا را دوست دارد، محبت پدر در وی نیست (اول یوحنا ۲: ۱۵). ما یا دنیا را دوست داریم یا پدر را. نمی‌توانیم هر دو را دوست داشته باشیم. باید یکی را انتخاب کنیم. 
چرا انسانها بر روی زمین گنج می‌اندوزند در حالیکه می‌دانند که از بین خواهد رفت؟ گنج حتی اگر زود از میان نرود، انسان خودش از میان می‌رود. در اینصورت دیگر نمی‌تواند از گنج خود لذتی ببرد. حتی تحصیلات و شهرت نیز درآسمان به درد نخواهد خورد. چرا انسانها در جستجوی گنج دنیوی هستند و گنج آسمانی خود را از دست می‌دهند؟
علت آن گناه است. گناه وارد دل انسان شده و از آن خود خواهی زاده می‌شود. در اثر خودخواهی تمامی گناهان دیگر نظیر تکبر، طمع و شهوت پدیدار می‌شوند. 
گناه سه کار انجام می‌دهد. ابتدا ما را برده و اسیر می‌سازد. دوم، ما را از لحاظ روحانی کور می‌کند طوری که نمی‌توانیم ببینیم که برده شده ایم و متوجه نمی‌شویم که نور حقیقی یعنی عیسی را نمی‌بینیم؛ نمی‌توانیم راه تنگی را که منتهی به آسمان می‌شود بیابیم. سوم، گناه ما را نابود می‌سازد. مجازات گناه هلاک ابدی است. 
به همین دلیل است که عیسی به انسانها آموخت که از گناه روی گردانده، گنج دنیوی را رها کنند. اشتباهی بزرگتر از این نیست که انسان بر روی زمین گنج بیندوزد.
غصه مخورید (۶: ۲۵-۳۴) 
(لوقا ۱۲: ۲۲-۳۲) 
۲۵ بنابراین ... از بهر جان خود اندیشه مکنید. این بدین معنی نیست که نباید آینده نگر باشیم و برنامه ریزی کنیم. و بدین معنی نیست که باید دست از کار بکشیم وانتظار داشته باشیم که خدا ما را تغذیه کند. خدا پرندگان را تغذیه می‌کند (آیۀ ۲۶)، اما آنها خودشان باید به جستجوی آن بپردازند. خدا انسانها را نیز تغذیه می‌کند، لیکن انسان‌ها باید بکارند و شخم بزنند و آبیاری کنند. کسی اگر نخواهد کار بکند، نباید هم غذا بخورد (دوم تسالونیکیان ۳: ۱۰).
مقصود عیسی از این تعلیم این است که نباید غصه خورد و پریشان شد. پولس نیز همین مطلب را اینچنین بیان می‌کند: برای هیچ چیز اندیشه مکنید، بلکه در هر چیز با صلات و دعا و با شکر گزاری مسؤولات خود را به خدا عرض کنید (فیلیپیان ۴: ۶).
چرا نباید غصه بخوریم؟ زیرا که غیر ضروری است. اگر خدا به ما حیات بخشیده است، آیا چیزهای کوچکی نظیر خوراک و پوشاک را از ما دریغ خواهد داشت؟ اگر به ما بدن داده است، آیا خواهد گذاشت که این بدن از گرسنگی بمیرد؟ مطمئناً خیر. اگر خدا می‌تواند عطاهای بزرگی نظیر حیات را به ما بدهد، مطمئناً عطاهای کوچک را نیز خواهد داد. خدا به ما وعده نمی‌دهد که بیش از نیازمان به ما بدهد، اما می‌توانیم مطمئن باشیم که نیازهای ضروری ما را برآورده خواهد ساخت.
۲۶ همین امر در مورد پرندگان نیز صادق است. خدا به ایشان بدن داده است. آیا خوراک ایشان را مهیا نخواهد کرد؟ و اگر برای پرندگان خوراک فراهم می‌کند، آیا برای ما که از پرندگان ارزشمندتریم، خوراک تهیه نخواهد کرد (متی ۱۰: ۳۱)؟ 
همین موضوع در مورد عطایای روحانی نیز صادق است. اگر خدا بزرگترین تمامی عطایا، یعنی پسر خود عیسی را داده است. یقینا تمامی دیگر برکات را نیز، چه روحانی و چه جسمانی، به ما خواهد داد (رومیان ۸: ۳۲ وتفسیر آن مشاهده شود).
۲۷ غصه خوردن نه تنها غیر ضروری است، بلکه بی فایده نیز می‌باشد. با غصه خوردن نه می‌توانیم یک ساعت به زندگی مان اضافه کنیم و نه می‌توانیم ذراعی به قامت خود بیفزاییم. عیسی همچنین فرمود: «پس هرگاه توانایی کوچکترین کاری را ندارید، چرا برای مابقی می‌اندیشید» (لوقا ۱۲: ۲۶)؟ منظور عیسی این است که غصه خوردن فایده‌ای ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر