۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

مانند بچه ها ساده دل باشید



متی   فصل ۱۸  ( ترجمه تفسیری)


  مانند بچه ها ساده دل باشید
 ۱ همان لحظه ، شاگردان نزد عیسی آمده ، پرسیدند که کدامیک در ملکوت خدا مقام بزرگتری خواهند داشت .  ۲ عیسی طفل کوچکی را صدا زد و او را به میان شاگردان آورد،  ۳ و گفت : «تا از گناهانتان دست نکشید و بسوی خدا باز نگردید و مانند بچه های کوچک نشوید، هرگز نخواهید توانست وارد ملکوت خدا گردید!  ۴ پس ، هر که خود را مانند این بچه کوچک فروتن سازد، در ملکوت خداوند بزرگترین خواهد بود؛  ۵ و هر که بخاطر من خدمتی به این بچه ها بکند، در واقع به من خدمت کرده است .  ۶ ولی اگر کسی باعث شود یکی از این بچه های کوچک که به من ایمان دارند، ایمان خود را از دست بدهد، بهتر است آن شخص سنگ آسیابی به گردن خود ببندد و خود را به قعر دریا بیندازد.  ۷ وای به حال این دنیا که باعث می شود مردم ایمانشان را از دست بدهند. البته وسوسه همیشه وجود دارد، ولی وای بحال کسی که مردم را وسوسه کند.  ۸ اگر دست یا پای تو، تو را به گناه بکشاند، قطعش کن و دور بینداز. بهتر است بدون دست و پا وارد بهشت شوی تا اینکه با دست و پا به جهنم بروی .  ۹ و اگر چشمت باعث می شود گناه کنی ، آن را از حدقه درآور و دور بینداز. بهتر است با یک چشم وارد بهشت شوی تا اینکه با دو چشم به جهنم بروی . ۱۰ هیچگاه این بچه های کوچک را تحقیر نکنید، چون آنها در آسمان فرشتگانی دارند که همیشه در پیشگاه پدر آسمانی من حاضر می شوند.  ۱۱من آمده ام تا گمراهان را نجات بخشم . «

  حکایت گوسفند گمشده
 ۱۲ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد، و یکی از آنها از گله دور بیفتد و گم شود، آن مرد چه می کند؟ آیا آن نود و نه گوسفند دیگر را در صحرا رها نمی کند تا به دنبال گوسفند گمشده اش برود؟  ۱۳ بلی ، او می رود و وقتی آن را پیدا کرد، برای آن یک گوسفند بیشتر شاد می شود تا برای آن نود و نه گوسفند که جانشان در خطر نبوده است .  ۱۴ به همین ترتیب ، خواست پدر آسمانی من این نیست که حتی یکی از این کودکان از دست برود و هلاک گردد.

  سعی کن با برادرت آشتی کنی
 ۱۵ اگر برادری به تو بدی کند، برو و خصوصی با او گفتگو کن و او را متوجه خطایش بساز. اگر سخن تو را گوش گرفت و به تقصیرش اعتراف کرد، برادری را باز یافته ای .  ۱۶ ولی اگر قبول نکرد، این بار با دو یا سه نفر دیگر پیش او برو تا این اشخاص شاهد سخنان تو باشند ۱۷ ولی اگر باز هم به گفته های شما گوش نداد، آنگاه موضوع را با کلیسا در میان بگذار؛ و اگر کلیسا به تو حق بدهد و آن برادر باز هم زیر بار نرود، آنگاه کلیسا باید با او همچون یک بیگانه رفتار کند.  ۱۸ مطمئن باشید که هر چه در زمین ببندید، در آسمان بسته می شود، و هر چه در زمین باز کنید در آسمان هم باز می شود.  ۱۹ این را نیز به شما می گویم که اگر دو نفر از شما اینجا بر روی زمین درباره چیزی که از خدا می خواهید یکدل باشید، پدر آسمانی من آن را به شما خواهد داد.  ۲۰ چون هر جا که دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان آنها هستم . «

  لزوم بخشش
 ۲۱ در این هنگام پطرس پیش آمد و پرسید: «استاد، برادری را که به من بدی می کند، تا چند مرتبه باید ببخشم ؟ آیا هفت بار؟«  ۲۲ عیسی جواب داد: «نه ، هفتاد مرتبه هفت بار! «  ۲۳ آنگاه افزود: «وقایع ملکوت آسمان مانند ماجرای آن پادشاهی است که تصمیم گرفت حسابهای خود را تصفیه کند.  ۲۴ در جریان این کار، یکی از بدهکاران را به دربار آوردند که مبلغ هنگفتی به پادشاه بدهکار بود.  ۲۵ اما چون پول نداشت قرضش را بپردازد، پادشاه دستور داد در مقابل قرضش ، او را با زن و فرزندان و تمام دارایی اش بفروشند.  ۲۶ ولی آن مرد بر پاهای پادشاه افتاد و التماس کرد و گفت : ای پادشاه استدعا دارم به من مهلت بدهید تا همه قرضم را تا به آخر تقدیم کنم .  ۲۷ پادشاه دلش بحال او سوخت . پس او را آزاد کرد و قرضش را بخشید.  ۲۸ ولی وقتی این بدهکار از دربار پادشاه بیرون آمد، فوری به سراغ همکارش رفت که فقط صد تومان از او طلب داشت . پس گلوی او را فشرد وگفت : زود باش پولم را بده !  ۲۹ بدهکار بر پاهای او افتاد و التماس کرد: خواهش می کنم مهلتی به من بده تا تمام قرضت را پس بدهم .  ۳۰ اما طلبکار راضی نشد و او را به زندان انداخت تا پولش را تمام و کمال بپردازد.  ۳۱ وقتی دوستان این شخص ماجرا را شنیدند، بسیار اندوهگین شدند و به حضور پادشاه رفته ، تمام جریان را بعرض او رساندند.  ۳۲ پادشاه بلافاصله آن مرد را خواست و به او فرمود: ای ظالم بدجنس ! من بخواهش تو آن قرض کلان را بخشیدم .  ۳۳ آیا حقش نبود تو هم به این همکارت رحم می کردی ، همانطور که من به تو رحم کردم ؟  ۳۴ پادشاه بسیار غضبناک شد و دستور داد او را به زندان بیندازند و شکنجه دهند، و تا دینار آخر قرضش را نپرداخته ، آزادش نکنند.  ۳۵ بلـی ، و ایـن چنین پدر آسمانی من با شما رفتـار خواهد کرد اگر شما برادرتان را از ته دل نبخشید. «

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر