۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

روح القدس: "تسلی دهنده ای ديگر"





روح القدس: "تسلی دهنده ای ديگر"

عیسی مسیح در باب های 11 و 11 از انجیل یوحنا زمان های آخر قبل از دستگیریش توسط یهودیان

را می گذراند و در این مدت آخرین تسلی ها و راه کارها را به شاگردان می دهد. او پس از دستگیری

دیگر قرار نبود که با شاگردان باشد. البته شاگردان پس از رستاخیز، عیسی را دیدند اما آن دیدار

موقتی بود و فقط تا زمانی بود که عیسی نزد پدر صعود کند. در واقع اینکه عیسی مسیح نزد پدر برود

برای آنها به این معنا بود که تنها می مانند ... مگر اینکه عیسی جایگزینی بفرستد. کسی که جای خالی

او را پر کند. به بیان دیگر، مگر اینکه او در "قالبی دیگر" نزد آنها بیاید. همینطور که بعداً خواهیم دید

این دقیقاً همان اتفاقی است که بوقوع پیوست! اگر چه عیسی دیگر به لحاظ فیزیکی حاضر نیست، اما

بیش از هر زمان دیگری در میان ما حضور دارد! اما چطور؟ از طریق همان تسلی دهنده، یعنی روح

القدس؛ تسلی دهنده ای که به راستی جای خالی عیسی را پر می کند و دقیقاً همان کار هایی را می کند

که اگر خود او جسماً حاضر بود، با شاگردانش انجام می داد. منظور از شاگردان در اینجا فقط آن

شاگردانی نیستند که در شب دستگیری عیسی در باغ جتسیمانی با او بودند. به غیر از آن، بیشتر

منظور از شاگردان خود ما ایمانداران هستیم! هیچ یک از ما مانند حواریون، عیسی را شخصاً و در

جسمی با پوست و خون ندیده ایم. اما با این حال هیچ یک از ما بدون او واگذاشته نشده ایم و این بخاطر

18 به ما می گوید: -15 : تسلی دهنده یا همان روح القدس است. یوحنا 11

18-15 : یوحنا 11

" اگر مرا دوست دارید، احكام مرا نگاه دارید. و من از پدر سؤال مي كنم و تسلّي دهنده اي دیگر به شما

عطا خواهد كرد تا همیشه با شما بماند، یعني روح راستي كه جهان نمي تواند او را قبول كند زیرا كه او

شما « . را نمي بیند و نمي شناسد و امّا شما او را مي شناسید، زیرا كه با شما مي ماند و در شما خواهد بود

را یتیم نمي گذارم نزد شما مي آیم. "

عیسی مسیح در اینجا درباره روح القدس سخن می گوید و او را با عبارت تسلی دهنده ای دیگر

توصیف می کند. گرچه عیسی مسیح جسمش را ترک می کرد، اما در حقیقت آنها را تنها نمی گذاشت.

او تسلی دهنده ای دیگر می فرستاد، یعنی کسی که جای او را پر کند. کسی که دقیقاً تمامی آن کار هایی

که خودش هنگام حضورش با شاگردان انجام می داد را انجام دهد. به بیان دیگر جایگزینی برای غیاب

فیزیکی او. گرچه او دیگر از لحاظ فیزیکی با آنها نمی بود، اما از طریق تسلی دهنده حضوری

روحانی خواهد داشت. بدین صورت که داشتن روح القدس دقیقاً مانند داشتن خود عیسی است. روح

القدس دقیقاً همان کار هایی که عیسی هنگام حضورش با شاگردان انجام می داد را با پیروان او انجام

می دهد. یعنی آنها را تعلیم، هدایت، نصیحت و تسلی می دهد. به همین خاطر هم هست که از او به

عنوان تسلی دهنده ای دیگر یاد می شود. نخستین تسلی دهنده عیسی در جسم فیزیکی خود بود. تنها چند

روز پس از صعود عیسی بود که روح القدس یعنی تسلی دهنده ای دیگر یا تسلی دهنده دوم، جای

152

عیسی که نخستین تسلی دهنده بود را پر کرد و نازل شد. همانطور که بارنس در تفسیر خود می نویسد:

" عیسی هنگام بودنش با آنها برایشان مانند یک مشاور، راهنما ودوست بود. او آنها را راهنمایی کرد،

تعصب ها و جهل آنها را تحمل کرد و هنگام نگرانی آنها را تسلی و دلداری داد. اما اکنون او در شرف

ترک آنها بود. تسلی دهنده دیگر باید به آنها داده می شد تا نبود او را برایشان پر کند و همان کار هایی

که او در هنگام حضورش برای آنها انجام می داد را برایشان انجام دهد. ما از این موضوع باید به

قسمی متوجه شویم که کارهای روح القدس چیست. کار او مهیا ساختن راه کار و تسلی برای تمامی

مسیحیان است. درست همان چیزهایی که حضور فیزیکی مسیح فراهم می آورد. “ ) Albert Barnes’ Notes on the Bible)

بنابراین، برادر و خواهر عزیز در مسیح، شما به حال خود رها نشده اید. عیسی دور از شما نیست. او

23 می -21 : نزدیک شماست. عیسی از طریق تسلی دهنده در درون شماست! همانطور که کولسیان 1

گوید:

" یعني آن سري كه از دهرها و قرنها مخفي داشته شده بود، لیكن الحال به مقدسان او مكشوف گردید،

كه خدا اراده نمود تا بشناساند كه چیست دولت جلال این سر در میان امت ها كه آن مسیح در شما و

امید جلال است. "

برادر و خواهر عزیز، مسیح در درون شماست. تسلی دهنده در درون شماست! حال چرا تسلی دهنده

در درون ماست؟ برای اینکه تمام کار هایی که مسیح در صورت حضور فیزیکی خود انجام می داد را

انجام دهد. در آیات زیر عیسی خدمت روح القدس را تشریح می کند:

21 : یوحنا 11

"لیكن تسلي دهنده یعني روح القدس كه پدر او را به اسم من مي فرستد، او همه چیز را به شما تعلیم

خواهد داد و آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد. "

153

21 : یوحنا 15

" لیكن چون تسلي دهنده كه او را از جانب پدر نزد شما مي فرستم آید، یعني روح راستي كه از پدر

صادر مي گردد، او بر من شهادت خواهد داد. "

3 : یوحنا 11

" و من به شما راست مي گویم كه رفتن من براي شما مفید است، زیرا اگر نروم تسلي دهنده نزد شما

نخواهد آمد. امّا اگر بروم او را نزد شما مي فرستم. "

داشتن روح القدس نسبت به ماندن فیزیکی عیسی بر زمین بیشتر به نفع ماست!

15-8 : یوحنا 11

" و چون او آید، جهان را بر گناه و عدالت و داوري ملزم خواهد نمود. امّا بر گناه، زیرا كه به من

ایمان نمي آورند. و امّا بر عدالت، از آن سبب كه نزد پدر خود مي روم و دیگر مرا نخواهید دید. و امّا

و بسیار چیزهاي دیگر نیز دارم به شما « ». بر داوري، از آن رو كه بر رئیس این جهان حكم شده است

بگویم، لكن الآن طاقت تحمّل آنها را ندارید. ولیكن چون او یعني روحِ راستي آید، شما را به جمیع

راستي هدایت خواهد كرد زیرا كه از خود تكلّم نمي كند بلكه به آن چه شنیده است سخن خواهد گفت و

از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد زیرا كه از آنچه آن من است خواهد

گرفت و به شما خبر خواهد داد. هر چه از آن پدر است، از آنِ من است. از این جهت گفتم كه از آنچه

از آن من است مي گیرد و به شما خبر خواهد داد."

این موضوع راز و حقیقتی فوق العاده از روح القدس است.

بسیاری از مردم در واقع به روح القدسی پویا در زندگی شاگردان اعتقاد ندارند. آنها در عوض می

گویند که ما یتیم و به حال خود واگذاشته شده ایم تا با تفکرات خود بفهمیم و تشخیص دهیم که چطور

برای او زندگی کنیم! اما همانطور که عیسی گفت: "ما یتیم رها نشده ایم! روح القدس جای او را پر

می کند و برای ما "تسلی دهنده ای دیگر" خواهد بود. منظور از عبارت "دیگر" هم یعنی تسلی دهنده

ای به جای تسلی دهنده اول که خود عیسی است.

154

برخی دیگر هم چیز هایی را به روح القدس نسبت می دهند که ما به هیچ وجه نمی دیدیم که عیسی آنها

را انجام دهد و حرف هایی می زنند که هیچ پشتوانه ای در کلام ندارد. آیا این چیز هایی که این افراد

می گویند واقعا کار روح القدس است؟ پاسخ منفی است. کار های روح القدس همواره در هماهنگی

کامل با کلام خداست. اگر چیزی در هماهنگی با کلام خدا نباشد حتما از روح القدس نیست.

در پایان باید این را بگویم که عیسی مسیح با رفتنش به نزد پدر ما را تنها نگذاشت. او جایگزینی را

برای ما فرستاد که دقیقا همان کار هایی را می کند که عیسی مسیح در صورت حضور فیزیکی خود با

هر یک از ما انجام می داد. این جایگزین هم چیزی نیست جز روح القدس. مأموریتش هم این است که

21 (، راه کار نشانمان دهد، هدایتمان کند )اعمال : در میان ما تعلیم دهد، یادآوری مان کند )یوحنا 11

31 (. روح القدس " نه روح ضعف، بلکه روح قوت و محبت : 12-1 ( و تسلی مان دهد )اعمال 2 :11

3(. روح القدس هدیه ای عالی است که خدای پدر از روی : و انضباط است" )دوم تیموتائوس 1

محبتش به آنهایی داد که به پسرش و قیام او از مردگان ایمان آوردند.

5 : رومیان 5

"و این امید به سرافکندگي ما نمي انجامد زیرا محبت خدا توسط روح القدس که به ما بخشیده شد، در

دلهاي ما ریخته شده است. "

155

اطاعت از خدا

18 رجوع می کنیم. -15 : در این مقاله به موضوع اطاعت خواهیم پرداخت. برای شروع به رومیان 1

در آنجا می خوانیم:

18-15 : رومیان 1

" پس چه گوییم؟ آیا گناه بكنیم از آنرو كه زیر شریعت نیستیم بلكه زیر فیض؟ حاشا! آیا نمي دانید كه

اگر خویشتن را به بندگي كسي تسلیم كرده، او را اطاعت نمایید، شما آنكس را كه او را اطاعت مي

كنید بنده هستید، خواه گناه را براي مرگ، خواه اطاعت را براي عدالت. امّا شكر خدا را كه هر چند

غلامان گناه مي بودید، لیكن الآن از دل، مطیع آن صورت تعلیم گردیده اید كه به آن سپرده شده اید. و

از گناه آزاد شده، غلامان عدالت گشته اید."

طبق این آیات، انسان غلام کسی است که از آن اطاعت می کند. دو چیز در اینجا ممکن است: یا با

اطاعت از گناه، بنده گناه می شود و یا با اطاعت خدا و تعلیم او از دل، غلام عدالت می شود. به بیان

دیگر، اگر قلب شخص مطیع خدا نباشد، ممکن نیست که او خدا را به راستی خدمت کند. واقعاً مهم

نیست که ما چقدر در فعالیت های مذهبی کوشا هستیم. موضوع مورد اهمیت این است که ما چقدر

مطیع او هستیم. زیرا در واقع این اطاعت ما و چیزی که مطیعش هستیم است که مشخص می کند چه

8 می خوانیم: -3 : کسی را خدمت می کنیم. همانطور که در یعقوب 1

8-3 : یعقوب 1

" پس تسلیم خدا باشید. در برابر ابلیس ایستادگي کنید، که از شما خواهد گریخت. به خدا نزدیک شوید،

که او نیز به شما نزدیک خواهد شد. اي گناهکاران، دستهاي خود را پاک کنید، و اي دودلان، دلهاي

خود را طاهر سازید."

باید به خدا نزدیک شویم تا او نیز به ما نزدیک شود. نمی توانیم بدون اینکه او را بشناسیم از دور دست

خدمتش کنیم. تنها می توانیم خادم کسی باشیم که از او اطاعت می کنیم خود را به او می سپاریم.

11 آمده است: -5 : همانطور که در فیلیپیان 2

156

11-5 : فیلیپیان 2

" همان طرز فکر را داشته باشید که مسیحْ عیسي داشت: او که همذات با خدا بود، از برابري با خدا به

نفع خود بهره نجُست، بلکه خود را خالي کرد و ذات غلام پذیرفته، به شباهت آدمیان درآمد. و چون در

سیماي بشري یافت شد خود را خوار ساخت و تا به مرگ، حتي مرگ بر صلیب مطیع گردید. پس خدا

نیز او را بغایت سرافراز کرد و نامي برتر از همه نامها بدو بخشید، تا به نام عیسي هر زانویي خم

شود، در آسمان، بر زمین و در زیر زمین،و هر زباني اقرار کند که عیسي مسیحْ خداوند است، براي

جلال خداي پدر."

همان طرز فکری که در مسیح بود، باید در ما نیز باشد. این طرز فکر چه بود؟ طرز فکر اطاعت از

خدا بود. فکری که در اطاعت خدا حتی مرگ بر صلیب را رد نکرد. این طرز فکر، طرز فکر باغ

جتسیمانی است:

32 و 12 -31 : متی 21

" آنگاه عیسي با شاگردان خود به مکاني به نام جِتْسیماني رفت و به ایشان گفت: در اینجا بنشینید تا من

به آنجا رفته، دعا کنم. سپس پِطرُس و دو پسر زِبِدي را با خود برد و اندوهگین و مضطرب شده،

بدیشان گفت: از فرط اندوه، به حال مرگ افتاده ام. در اینجا بمانید و با من بیدار باشید. سپس قدري پیش

رفته به روي بر خاک افتاد و دعا کرد: اي پدر من، اگر ممکن است این جام از من بگذرد، امّا نه به

خواست من، بلکه به اراده تو. ... پس بار دیگر رفت و دعا کرد: اي پدر من، اگر ممکن نیست این جامْ

نیاشامیده از من بگذرد، پس آنچه اراده توست، انجام شود."

فکر عیسی مسیح و فکر اطاعت از خدا این بود که "نه به خواست من، بلکه به اراده تو". این آن

فکری است که کلام خدا می گوید که باید داشته باشیم. نه به خواست ما، بلکه به اراده خدا. اطاعت،

زمانی که همه چیز باب میل ماست، کار سختی نیست. وقتی خدا خواسته دلمان را به ما دهد، آن را با

شادی تمام قبول می کنیم. اما وقتی چنین نیست چه می کنیم؟ عکس العمل مان چه خواهد بود وقتی

ببینیم که نقشه های خداوند بر خلاف نقشه های خودمان است؟ تفاوت اطاعت و نا اطاعتی در همین

جاست: از لحاظ شادی، هم اطاعت و هم نا اطاعتی یک عکس العمل خواهند داشت. این شادی نیست

که سبب می شود مردم متعلق به دسته دوم از مثال برزگر سقوط کنند. بلکه همانطور که عیسی گفت:

13 (. اما این شادی دیری نمی پاید. آنها با اولین آزمایش : "آنها کلام را با شادی می پذیرند" )لوقا 8

13 (. وقتی انتخاب خداوند باب میل فرد نیست، : 21 و لوقا 8 : ایمانشان را از دست می دهند )متی 13

فرد نا مطیع شانه خالی کرده، اما فرد مطیع ایستاده و می گوید، "اگر ممکن است .... اما، نه به اراده

من بلکه به اراده تو".

157

اطاعت از خدا بهتر از گذراندن قربانی است

در اول سموئیل داستانی بسیار معروف آورده شده است: داستان فراز و نشیب های شائول در پادشاهی

اسرائیل. شائول از طرف خدا به عنوان اولین پادشاه اسرائیل تعیین شده بود. وی در ابتدا فروتن بود.

: در واقع، وی در روز اعلام پادشاهی او بر اسرائیل خود را از مردم مخفی می کرد )اول سموئیل 12

22 (! اما فروتنی وی به درازا نکشید. خیلی زود فروتنی وی تبدیل به غرور شد و در رهبری قوم،

بجای فرمانبرداری از هدایت خداوند، عجولانه عمل می کرد. در اول سموئیل باب 13 شاهد اولین

سرکشی او هستیم: شائول و قوم منتظر سموئیل بودند تا برای قربانی بیاید، در حالی که فلسطینی ها در

طرف دیگر آماده نبرد بودند. اما سموئیل دیر کرد. شائول که این را دید، دست به کاری زد که برایش

جایز نبود: او خود قربانی را گذراند. فرد مطیع به هر قیمتی که شده برای خدا صبر می کند و

دستورات او را نگه می دارد. اما از سوی دیگر، فرد سرکش تنها تا زمانی اطاعت می کند که اوضاع

به خوبی پیش می رود. فرد سرکش به محض تغییر شرایط، همه چیز را در دست خود می گیرد. چنین

فردی فکر می کند که زیادی صبر کرده است و در پایان روز باید کاری انجام دهد. سموئیل درست

وقتی رسید که شائول قربانی را به اتمام رسانده بود. اما سموئیل حامل خبر خوبی برای وی نبود.

11-13 : اول سموئیل 13

" و سموئیل به شاؤل گفت: احمقانه عمل نمودي و امري كه یَهُوَه خدایت به تو امر فرموده است، بجا

نیاوردي، زیرا كه حال خداوند سلطنت تو را بر اسرائیل تا به ابد برقرار مي داشت. لیكن الآن سلطنت

تو استوار نخواهد ماند و خداوند به جهت خویش مردي موافق دل خود طلب نموده است، و خداوند او

را مأمور كرده است كه پیشواي قوم وي باشد، چونكه تو فرمان خداوند را نگاه نداشتي."

احتمالاً این آزمون حساسی برای شائول بود. اگر آن را پشت سر می گذاشت و خداوند و دستوراتش را

به جا می آورد، سلطنت او پایدار می ماند و اگر اطاعت نمی کرد، سلطنتش از بین می رفت. همانطور

که سموئیل به وی گفت: "زیرا كه حال خداوند سلطنت تو را بر اسرائیل تا به ابد برقرار مي داشت.

لیكن الآن سلطنت تو استوار نخواهد ماند." واضح است که شائول آزمون اطاعت از خدا را با موفقیت

پشت سر نگذاشت. وقتی دید که سموئیل نمی آید، فرمان خدا را زیر پا گذاشت و کار خود را انجام داد.

3 می خوانیم: -1 : می بینیم که بعداً هم باز همین گناه را تکرار می کند. در اول سموئیل 15

3-1 : اول سموئیل 15

" و سموئیل به شاؤل گفت: خداوند مرا فرستاد كه ترا مسح نمایم تا بر قوم او اسرائیل پادشاه شوي. پس

158

الآن آواز كلام خداوند را بشنو. یَهُوَه صبایوت چنین مي گوید: آنچه عمالیق به اسرائیل كرد، بخاطر

داشته ام كه چگونه هنگامي كه از مصر برمي آمد، با او در راه مقاومت كرد. پس الآن برو و عمالیق

را شكست داده، جمیع مایملك ایشان را بالكل نابود ساز، و بر ایشان شفقت مفرما بلكه مرد و زن و طفل

و شیر خواره و گاو و گوسفند و شتر و الاغ را بكُش."

2 می بینیم که او سرانجام - خداوند به شائول دستور داد که عمالیقی ها را به کلی نابود کن. در آیات 3

چه کرد:

2-3 : اول سموئیل 15

" و شاؤل عَمالَقَه را از حَویلَه تا شور كه در برابر مصر است، شكست داد. و اجاج پادشاه عَمالیق را

زنده گرفت و تمامي خلق را به دم شمشیر، بالكل هلاك ساخت. و اما شاؤل و قومْ اجاج را و بهترین

گوسفندان و گاوان و پرواریها و بره ها و هر چیز خوب را دریغ نموده، نخواستند آنها را هلاك سازند.

لیكن هر چیز خوار و بي قیمت را بالكل نابود ساختند."

شائول با اینکه به وضوح از خداوند شنیده بود که می بایست عمالیق را به کلی نابود کند، اما وی

دستور خود را عملی کرد. به بیان بهتر، او دستور خدا را تا جایی انجام داد که خودش و قومش دوست

داشتند. از این رو آنها آنچه خواستند را نابود کردند و چیز هایی که نخواستند را نابود نکردند. اما، این

کارشان اطاعت نیست. اطاعت از خدا اینطور نیست که شما تنها بخشی از اراده او را تا حدی که می

خواهید انجام دهید. بلکه اطاعت از خدا یعنی انجام کامل و دقیق چیزی که خدا دستور داده است.

12 می گوید: : همانطور که ارمیا 13

12 : ارمیا 18

" ملعون باد كسي كه كار خداوند را با غلفت عمل نماید"

اطاعت یعنی انجام چیزی که خدا چه از طریق کلام مکتوبش و چه بوسیله مکاشفه )مانند نمونه شائول(

فرمان داده است. تا وقتی که کاری را بکنیم که خدا نگفته است، نا فرمان هستیم. حتی اگر آن کار به

نام خداوند انجام شود. خداوند نمی خواهد که ما افراد پرکاری باشیم و کار های خود را به نام او انجام

159

دهیم. بکله می خواهد ما کارکنان مطیعی باشیم و درست کاری را بکنیم که او دستور داده است. شائول

و قومش در کار خداوند غفلت کردند. به گفته خود شائول، آنها نیت بدی نداشتند. آنطور که او بعداً

گفت: " اما قوم از غنیمت، گوسفندان و گاوان، یعني بهترین آنچه حرام شده بود، گرفتند تا براي یَهُوَه

21 (. مردم می خواستند قربانی بگذرانند، اما : خدایت در جِلْجال قرباني بگذارنند" )اول سموئیل 15

حاضر به اطاعت نبودند. همانطور که سموئیل گفت:

23-22 : اول سموئیل 15

" سموئیل گفت: آیا خداوند به قرباني هاي سوختني و ذبایح خشنود است یا به اطاعت فرمان خداوند؟

اینك اطاعت از قرباني ها و گوش گرفتن از پیه قوچها نیكوتر است. زیرا كه تمرّد مثل گناه جادوگري

است و گردن كشي مثل بت پرستي و ترافیم است. چونكه كلام خداوند را ترك كردي، او نیز تو را از

سلطنت رد نمود."

مهم نیست چقدر قربانی برای خداوند انجام می دهید. مهم این است که چقدر مطیع او هستید. قربانی

های مقبول تنها آنهایی هستند که خداوند فرمان به انجامشان داده است. خدمت واقعی تنها خدمتی است

که خداوند دستورش را داده باشد. هر چیز دیگر، حتی اگر به نام او نیز انجام شود، نافرمانی است و

اعمالی است که توسط طبیعت کهنه هدایت شده است. همانطور که عیسی مسیح گفت:

18-11 : یوحنا 3

" عیسي در جواب ایشان گفت: تعلیم من از من نیست، بلكه از فرستنده من. اگر كسي بخواهد اراده او

را به عمل آرد، درباره تعلیم خواهد دانست كه از خداست یا آن كه من از خود سخن مي رانم. هر كه از

خود سخن گوید، جلال خود را طالب بُود و امّا هر كه طالب جلال فرستنده خود باشد، او صادق است و

در او ناراستي نیست."

شائول در پی خشنودی مردم بود. او به آنها و نظراتشان بیشتر از خدا و نظرات خدا اهمیت می داد.

وقتی بعد ها به گناه خود اقرار کرد، ترسش بخاطر از دست دادن رابطه اش با خدا نبود، بلکه می

گناه كرده ام، حال تمنا اینكه مرا به حضور « : ترسید احترامش نزد مردم از میان برود: "[شائول[ گفت

مشایخ قومم و به حضور اسرائیل محترم داري و همراه من برگردي ..." داود، جانشین شائول نیز

مرتکب زنا شد و پس از آن قتل کرد. اما، وقتی ناتان موضوع را با او رو در رو کرد )دوم سموئیل

11-1 (، نگرانی داود تاج و تختش نبود، بلکه رابطه اش با خداوند بود )مزمور 51 (. به همین :12

161

خاطر است که داود که طالب احیای رابطه اش با خدا بود، بخشیده شد، اما شائول که طالب برقراری

تاج و تختش بود، رد شد.

نمونه ابراهیم

نمونه ای که در نقطه مقابل شائول قرار دارد، نمونه ابراهیم است. همه ما احتمالاً داستان ابراهیم و

اسحاق را می دانیم. اسحاق تنها پسر ابراهیم از ساره بود. او همچنین پسری بود که خداوند به او وعده

اش را داده بود و او سالها منتظرش بود. اما، یک روز ابراهیم از خدا دستور گرفت که اسحاق را

قربانی کند:

2-1 : پیدایش 22

عرض كرد: »! اي ابراهیم « : " و واقع شد بعد از این وقایع، كه خدا ابراهیم را امتحان كرده، بدو گفت

گفت: اكنون پسر خود را، كه یگانه توست و او را دوست مي داري، یعني اسحاق را بردار و ». لبیك «

به زمین موریا برو، و او را در آنجا، بر یكي از كوههایي كه به تو نشان مي دهم، براي قرباني

سوختني بگذران."

خدا به خوبی می دانست که ابراهیم چقدر اسحاق را دوست داشت. او می دانست که اسحاق "تنها پسر

ابراهیم بود که دوستش می داشت". در هر صورت، این خدا بود که اسحاق را به او داده بود. اما آیا

ابراهیم اسحاق را که برکت خدا بود بیشتر از خود خدا دوست داشت؟ بین این دو واقعاً کدام را انتخاب

خواهد کرد؟ آیا خود را تسلیم خدا می کند، حتی اگر به قیمت پرداخت هزینه ای شخصی باشد، یا مانند

شائول سرکشی کرده و کار خود را خواهد کرد؟ بیایید این سوال را به خود نیز بست دهیم: آیا واقعاً

خدا را به این خاطر پیروی می کنیم که می خواهیم او را بیشتر بشناسیم و با او مشارکت داشته باشیم،

یا تنها بخاطر برکاتش به دنبالش می رویم؟ برای "اسحاق ها" یی که به ما داده یا انتظار داریم که به ما

بدهد؟ به راستی اگر مانند ابراهیم خوانده شویم تا بزرگترین برکتی که خدا به ما داده یا انتظار داریم به

ما بدهد را بر مذبح بگذاریم، چه خواهیم کرد؟ حال آن چیز هر چه که می خواهد باشد. آیا واقعاً این

کار را می کنیم؟ اگرچه برکات بی شماری نزد خداوند هست، اما این چیز ها نباید مرکز رابطه ما با او

باشد. بلکه تمرکز ما در رابطه با او باید بر این باشد که صمیمانه او و پسر فوق العاده او، عیسی مسیح

را بشناسیم. همانطور که پولس گفت:

161

15-8 : فیلیپیان 3

" بلكه همه چیز را نیز به سبب فضیلت معرفت خداوند خود مسیح عیسي زیان مي دانم كه به خاطر او

همه چیز را زیان كردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم. .... و تا او را و قوّت قیامت وي را و

شراكت در رنجهاي وي را بشناسم و با موت او مشابه گردم. مگر به هر وجه به قیامتِ از مردگان

برسم."

همه چیز، حتی بزرگترین برکات نیز در قیاس با کاملیت معرفت خداوندمان عیسی مسیح، فصله است.

بیایید دوباره نگاهی به نمونه ابراهیم بیاندازیم و ببینیم که او در نهایت چه کرد:

12-3 : پیدایش 22

" بامدادان، ابراهیم برخاسته، الاغ خود را بیاراست، و دو نفر از نوكران خود را، با پسر خویش

اسحاق، برداشته و هیزم براي قرباني سوختني شكسته، روانه شد، و به سوي آن مكاني كه خدا او را

فرموده بود، رفت. و در روز سوم، ابراهیم چشمان خود را بلند كرده، آن مكان را از دور دید. آنگاه

شما در اینجا نزد الاغ بمانید، تا من با پسر بدانجا رویم، و عبادت كرده، « : ابراهیم به خادمان خود گفت

پس ابراهیم، هیزم قرباني سوختني را گرفته، بر پسر خود اسحاق نهاد، و آتش و ». نزد شما بازآییم

كارد را به دست خود گرفت؛ و هر دو با هم مي رفتند. و اسحاق پدر خود، ابراهیم را خطاب كرده،

»؟ اینك آتش و هیزم، لكن بره قرباني كجاست « : گفت »؟ اي پسر من لبیك « : گفت »! اي پدر من « : گفت

و هر دو با هم رفتند. ». اي پسر من، خدا بره قرباني را براي خود مهیا خواهد ساخت « : ابراهیم گفت

چون بدان مكاني كه خدا بدو فرموده بود، رسیدند، ابراهیم در آنجا مذبح را بنا نمود، و هیزم را بر هم

نهاد، و پسر خود، اسحاق را بسته، بالاي هیزم، بر مذبح گذاشت. و ابراهیم، دست خود را دراز كرده،

كارد را گرفت، تا پسر خویش را ذبح نماید."

ابراهیم دقیقاً گفته خدا را عملی کرد و مطمئناً هم این کار خوشایند ترین کار زندگی او نبود. او به

همراه دیگر مردان کتاب مقدس، آدم آهنی نبودند که اراده خدا را بطور مکانیکی به انجام برسانند. آنها

مانند ما موجوداتی با اراده آزاد بودند که به اراده خود تصمیم گرفتند که خود را تسلیم خداوند سازند.

اطاعت ایشان مانند یک آدم آهنی نبود، بلکه "از دل بود". این همان اطاعتی است که کلام خدا از آن

سخن می گوید. خدا رباط و آدم های یخی نمی خواست که کارهایی که می گوید را بطور مکانیکی و

بدون دل دادن به آن، انجام دهند. در عوض او افرادی را می خواهد که او را با تمامی دل، تمامی جان،

32 (. او موجوداتی با اراده آزاد می خواهد که خود : تمامی فکر و تمامی قوت محبت کنند ) مرقس 12

تصمیم بگیرند که "از دل" خود را به وی واگذارند. به نمونه ابراهیم که بازگردیم، او با وجود اینکه

پیروی از کلام خدا به معنای از دست دادن پسرش بود، آن را به انجام رساند. سپس وقتی به لحظه

162

حساس رسید، خداوند مداخله نمود:

18- 12 و 15 -11 : پیدایش 22

عرض كرد: »! اي ابراهیم! اي ابراهیم « : " در حال، فرشته خداوند از آسمان وي را ندا درداد و گفت

گفت: دست خود را بر پسر دراز مكن، و بدو هیچ مكن، زیرا كه الان دانستم كه تو از خدا ». لبیك «

مي ترسي، چونكه پسر یگانه خود را از من دریخ نداشتي. ... بار دیگر فرشته خداوند، به ابراهیم از

آسمان ندا در داد و گفت: خداوند مي گوید: به ذات خود قسم مي خورم، چونكه این كار را كردي و پسر

یگانه خود را دریغ نداشتي، هر آینه تو را بركت دهم، و ذریت تو را كثیر سازم، مانند ستارگان آسمان،

و مثل ریگهایي كه بركناره دریاست. و ذرت تو دروازه هاي دشمنان خود را متصرف خواهند شد. و از

ذریت تو، جمیع امتهاي زمین بركت خواهند یافت، چونكه قول مرا شنیدي."

هدف از این آزمون این بود که ثابت شود آیا ابراهیم تا به حد قربانی کردن برکت خود از خدا اطاعت

می کند یا خیر. هر دوی شائول و ابراهیم از سوی خدا مبارک شده بودند. شائول اولین پادشاه اسرائیل

شد و ابراهیم این وعده را یافت که از نسل او تمامی ملت ها برکت خواهند یافت. اما یک تفاوت عمده

میان آنها وجود داشت. تفاوتشان در این بود که اولی در پی برکات و حفظ آنها بود. و این امر به

نااطاعتی و سقوط وی انجامید. از سوی دیگر، دومی در پی برکت دهنده بود و نتیجه در پایان پسر

خود را پس گرفت و همچنین برکات او و نسلش نیز به تأیید رسید.

جمع بندی

در بالا موضوع اطاعت از خدا را مورد بررسی قرار دادیم. اگرچه این بررسی به هیچ وجه جامع و

-1 : کامل نبود، اما امیدوارم که اهمیت موضوع را روشن ساخته باشد. همانطور که در کتاب میکاه 1

8 آمده است:

8-1 : میکاه 1

" با چه چیز به حضور خداوند بیایم و نزد خداي تعالي ركوع نمایم؟ آیا با قرباني هاي سوختني و با

گوساله هاي یك ساله به حضور وي بیایم؟ آیا خداوند از هزارها قوچ و از ده هزارها نهر روغن

راضي خواهد شد؟ آیا نخست زاده خود را به عوض معصیتم و ثمره بدن خویش را به عوض گناه جانم

بدهم؟ اي مرد از آنچه نیكو است تو را اخبار نموده است؛ و خداوند از تو چه چیز را مي طلبد غیر از

163

اینكه انصاف را بجا آوري و رحمت را دوست بداري و در حضور خداي خویش با فروتني سلوك

نمایي؟"

تنها چیزی که خدا می خواهد این است که به درستی رفتار کنیم، شفقت را دوست بداریم و در فروتنی

با وی قدم برداریم. خود را در سایه دستان پر قوت او فروتن سازیم تا خود او ما را در زمان معین سر

1(. نا اطاعتی چه از نوع انجام کاری که خدا نگفته و چه انجام ندادن : افراز فرماید )اول پطرس 5

کاری که خدا گفته است، عملی دور از خدا است. مهم نیست چه کار می کنیم و یا نیت مان چیست. مهم

این است که چیزی که انجام می شود مانند ابراهیم برگرفته از اطاعت خدا باشد و یا مانند آن قربانی که

شائول گفت که قصد گذراندنش را داشت، بر گرفته از نا اطاعتی باشد.

164

گناه چیست؟

گناه یعنی نا اطاعتی و سرکشی یا سر پیچی از فرامین و اوامر خداوند. با خواندن کتاب مقدس میفهمیم

که گناه چگونه وارد زندگی انسان ها شد و انسان ها همه گناهکار اند و یگانه ذاتی که قدوس و بیگناه

هست خداوند ازلی و ابدی میباشد. بیائید آیاتی را دربارۀ گناه به ما معلومات میدهند بخوانیم:

پیدایش باب ۶ آیه 8 تا 11

8 روزی قائن از برادرش هابیل خواست كه با او به صحرا برود. هنگامی كه آنها در صحرا بودند،

برادرت هابیل « : ناگهان قائن به برادرش حمله كرد و او را كشت . 2 آنگاه خداوند از قائن پرسید

این « : 12 خداوند فرمود »؟ از كجا بدانم ؟ مگر من نگهبان برادرم هستم « : قائن جواب داد »؟ كجاست

چه كاری بود كه كردی ؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی آورد. 11 اكنون ملعون هستی

و از زمینی كه با خون برادرت آن را رنگین كرده ای ، طرد خواهی شد.

خروج باب 32 آیه 33

چرا اسم تو را محو كنم ؟ هر كه نسبت به من گناه كرده است ، اسم او « : 33 خداوند به موسی فرمود

رامحو خواهم كرد.

خروج باب 3۶ آیه ۲ تا 3

۲ آنگاه خداوند در ابر نزول فرمود و كنار او ایستاد. ۴ سپس از برابر موسی عبور كرد و نام مقدس

من خداوند هستم ، خدای رحیم و مهربان ، خدای دیرخشم و پراحسان ؛ خدای « : خود را ندا داد و فرمود

امین كه 3 به هزاران نفر رحمت می كنم و خطا و عصیان و گناه را می بخشم ؛ ولی گناه را هرگز

». بی سزا نمی گذارم . انتقام گناه پدران را از فرزندان آنها تا نسل چهارم می گیرم

دوم تواریخ باب 22 آیه ۴

۴ زیرا پدران ما در حضور خداوند، خدایمان مرتكب گناه بزرگی شده اند. آنها خداوند و خانه او را

ترك نمودند و به عبادتگاه او اهانت كردند.

ایوب باب 13 آیه 23

23 حال ، به من بگو كه چه خطایی كرده ام ؟ گناهم را به من نشان بده .

ایوب باب 1۶ آیه ۶

۶ چطور انتظار داری از یك چیز كثیف چیز پاكی بیرون آید؟

ایوب باب ۶2 آیه ۶

من كوچكتر از آنم كه بتوانم به تو جواب دهم . دست بر دهانم می گذارم « ۶

مزامیر باب 32 آیه 1 تا 2

1 خوشابحال كسی كه گناهانش آمرزیده شده و خطاهایش بخشیده شده است ! 2 خوشابحال كسی كه

165

خداوند او را مجرم نمی شناسد و حیله و تزویری در وجودش نیست .

مزامیر باب 38 آیه 3 تا ۶

3 در اثر خشم تو جای سالمی در بدنم نمانده ؛ بسبب گناهم استخوانهایم درهم كوبیده شده اند. ۶ زیرا

گناهانم از سرم گذشته اند و همچون باری گران بر من سنگینی می كنند.

مزامیر باب ۲1 آیه 2 تا ۲

2 مرا از عصیانم كاملاً شستشو ده و مرا از گناهم پاك ساز. 3 به عمل زشتی كه مرتكب شده ام

اعتراف می كنم ؛ گناهم همیشه در نظر من است . ۶ به تو ای خداوند، بلی ، تنها به تو گناه كرده ام و آنچه

را كه در نظر تو بداست ، انجام داده ام . حكم تو علیه من عادلانه است و در این داوری ، تو مصون از

خطا هستی . ۲ من از بدو تولد گناهكار بوده ام ، بلی ، از لحظه ای كه نطفه من در رحم مادرم بسته شد

آلوده به گناه بوده ام .

مزامیر باب ۴2 آیه ۲

۲ ای خدا، تو حماقت مرا می دانی و گناهانم از نظر تو پوشیده نیست .

مزامیر باب 123 آیه 12

12 به اندازه ای كه مشرق از مغرب دور است به همان اندازه خداوند گناهان ما را از ما دور كرده

است !

امثال باب 2۴ آیه 11

11 آدم احمقی كه حماقت خود را تكرار می كند مانند سگی است كه آنچه را كه استفراغ كرده می خورد.

اشعیا باب 1 آیه ۴

۴ از سرتاپا مجروح و مضروب هستی ؛ جای سالم در بدنت نمانده است . زخمهایت باز مانده و عفونی

شده ، كسی آنها را بخیه نزده و مرهم نمالیده است .

اشعیا باب 1 آیه 18

بحث و جدل من با شما این است : اگر چه لكه های گناهانتان به سرخی خون « : 18 خداوند می فرماید

است ، اما من آنها را مانند پشم پاك می كنم و شما را همچون برف سفید می سازم !

اشعیا باب ۴ آیه ۲

وای بر من كه هلاك شدم ! زیرا من كه مردی ناپاك لب هستم و در میان قومی ناپاك لب « : ۲ آنگاه گفتم

»! زندگی می كنم ، خداوند، پادشاه قادر متعال را دیدم

اشعیا باب ۲2 آیه 1

1 ای مردم فكرنكنید كه خداوند ضعیف شده و دیگر نمی تواند شما را نجات دهد. گوش او سنگین

166

نیست ؛ او دعاهای شما را می شنود.

ارمیا باب 13 آیه 2

هیچ چیز مانند دل انسان فریبكار و شرور نیست ؛ كیست كه از آنچه در آن می گذرد آگاه باشد؟ « 2

متی باب 1 آیه 21

21 او پسری خواهد زایید، و تو نام او را عیسی )یعنی نجات دهنده ( خواهی نهاد، چون او قوم خود را

». از گناهانشان خواهد رهانید

متی باب ۴ آیه 12

12 خطاهای ما را بیامرز چنانكه ما نیز آنان را كه به ما بدی كرده اند، می بخشیم .

متی باب ۴ آیه 1۶ تا 1۲

1۶ پدر آسمانی ، شما را بشرطی خواهد بخشید 1۲ كه شما نیز آنانی را كه به شما بدی كرده اند،

ببخشید.

متی باب 2۴ آیه 23 تا 28

هر یک از شما از این جام « : 23 پس از آن ، جام را برداشت و شکر کرد، و به آنها داده ، فرمود

بنوشید. 28 چون این خون من است که با آن ، این پیمان جدید را مهر می کنم . خون من ریخته می

شود تا گناهان بسیاری بخشیده شود.

مرقس باب 3 آیه 28 تا 22

28 عین حقیقت را به شما می گویم که هر گناهی که انسان مرتکب شود، قابل بخشش می باشد، حتی

اگر کفر به من باشد. 22 ولی اگر کسی به روح القدس کفر گوید، خدا هرگز او را نخواهد بخشید و بار

این گناه تا ابد بر دوش او خواهد ماند.”

مرقس باب 3 آیه 22 تا 23

22 سپس افزود: “آنچه انسان را نجس می سازد، افکاری است که از وجود او تراوش می کند. 21

چون از وجود و قلب انسان است که فکرهای نادرست بیرون می آیند، و منجر به اعمال نادرست می

شوند، اعمالی نظیر: دزدی ، آدم کشی ، زناکاری ، 22 طمع به مال دیگران ، شرارت ، فریب و تقلب

، شهوت ، حسادت ، بدگویی و غیبت ، خودپسندی و هرگونه حماقت دیگر. 23 تمام این چیزهای شرم

آور از وجود و قلب انسان سرچشمه می گیرد و انسان را نجس ساخته ، از خدا دور می کند.”

مرقس باب 1۶ آیه 23 تا 2۶

23 سپس جام را بدست گرفت ، از خدا تشکر کرد و به ایشان داد و همه از آن نوشیدند. 2۶ آنگاه به

ایشان فرمود: “این خون من است که در راه بسیاری ریخته می شود، و مهر یک پیمان تازه است بین

خدا و انسان .

167

لوقا باب 1۲ آیه 13 تا 21

13 ”سرانجام روزی به خود آمد و فکر کرد: در خانه پدرم ، خدمتکاران نیز خوراک کافی و حتی

اضافی دارند، و من اینجا از گرسنگی هلاک می شوم ! 18 پس برخواهم خاست و نزد پدر رفته ، به

او خواهم گفت : ای پدر، من در حق خدا و در حق تو گناه کرده ام ، 12 و دیگر لیاقت این را ندارم که

مرا پسر خود بدانی ، خواهش می کنم مرا به نوکری خود بپذیر! 22 ”پس بی درنگ برخاست و

بسوی خانه پدر براه افتاد. اما هنوز از خانه خیلی دور بود که پدرش او را دید و دلش بحال او سوخت

و به استقبالش دوید و او را در آغوش گرفت و بوسید. 21 ”پسر به او گفت : پدر، من در حق خدا و

در حق تو گناه کرده ام ، و دیگر لیاقت این را ندارم که مرا پسر خود بدانی .

یوحنا باب 22 آیه 23

2

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر