۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

تفسیر کاربردی جامعه فصل ۱


 تفسیر کاربردی   جامعه  فصل ۱
۱-۲ حکیم یا واعظ که همانا سلیمان است موعظه خود را آغاز می‏کند: "همه چیز باطل و بیهوده است" (آیه ۲). "بیهودن بودن" بدون هدف بودن است. حکیم بررسی می‏کند تا به ما نشان دهد که خارج از خداوند "همه چیز" بیهوده، پوچ، بی فایده و فاقد مفهوم یا هدف است. فقط وقتی که اساس زندگی ما بر خداوند قرار دارد، زندگی ارزنده و معنی دار خواهد بود.
۳-۱۱ در اینجا واعظ به ما نشان می‏دهد که منظور او از "همه چیز" چیست: او به همه چیز در زیر آسمان یعنی "بر روی زمین"[۲] اشاره می‏کند (آیه ۳). او در این آیات به اعمال انسان، طلوع و غروب خورشید، بادهای دائمی، و جاری شدن و تبخیر آبهای زمین اشاره می‏کند. همه چیز در حال تکرار است؛ همه چیز در مدار یک دایره همواره در حال چرخش است: زیـر آفتاب‌ هیـچ‌ چیـز تـازه‌ نیست‌ [۳] (آیه ۹).
دقت شود که دانشمندان امروزی نمی‏توانند همه چیزها را توضیح دهند؛ دانش علمی انسان پیشرفت بسیاری کرده است. هرچند که نمی‏تواند پاسخگوی این سوال باشد: "چرا؟" پیشرفت علمی سبب بهبود زندگی شده است، اما سبب بهبود و اصلاح وضعیت شخصیتی و اخلاقی انسانها نشده است. شرارت و بدی که امروز در دنیا وجود دارد هرگز تا کنون وجود نداشته است. 
وقتی ما صرفا به طبیعت و تاریخ عامی و دنیوی نگاه می‏کنیم، ما نمی‏توانیم چیزی بیابیم که به ما در مورد مفهوم زندگی بگوید. اما طبیعت برای ما اشاره به خالق (رومیان ۱: ۲۰)، و تاریخ اشاره به فدیه دهنده دارد [۴] یعنی اشاره به خالق و فدیه دهنده ما، خداوند دارد. کتاب جامعه به ما نشان می‏دهد که چگونه مفهوم زندگی را بیابیم، ما باید به دورتر و فراتر نگاه کرده و ببینیم که "در زیر آفتاب" در نظر خداوند که آفریننده جهان و فدیه دهنده تمامی نژاد بشر است چه چیزی وجود دارد. آنوقت کشف خواهیم کرد که "در زیر آفتاب" چه چیزی واقعاً "تازه" است: تولد تازه، انسانیت تازه، خلقت تازه (یوحنا ۳: ۳؛ دوم قرنتیان ۵: ۱۷؛ افسسیان ۴: ۲۴). 
حق با واعظ است: هیچ چیز تازه‏ای "در زیر آفتاب" وجود ندارد. اما چیز تازه‏ای در "تحت نام پسر" وجود دارد. در واقع برای مسیحیان همه چیز در تحت نام عیسی پسر خدا تازه است، بدین خاطر خداوند همه چیزها را تازه ساخت.
۱۲-۱۴ واعظ به جستجوی حکمت بوده است (آیه ۱۳)، اما تنها چیزی که حکمت به او آموخته، این است که همه چیز بیهوده ودر پی‌ باد زحمت‌ كشیدن‌ است‌ (آیه ۱۴) یعنی زحمت کشیدن در پی چیزی که دست یافتنی نیست. به عبارت دیگر، حکمت خود انسان بیهوده است! نه فقط همه تلاش انسان بیهوده است، بلکه حتی به جستجوی حکمت بودن نیز بیهوده است! [۵]
۱۵ واعظ در اینجا مَثَلی زده و ابراز می‏کند که چیزها غیر قابل تغییر هستند آنها نمی‏توانند راست شوند و به همین دلیل نقص آنقدر زیاد است که نمی‏توان آنرا بشمار آورد و نمی‏تواند عرضه شود. از اینرو شخص باید چیزها را همانطور که هستند بپذیرد و "به بهترین شکل از آنها استفاده کند".
۱۶-۱۸ در اینجا واعظ تصدیق می‏کند که پیگیری او در پی شناخت حکمت و همچنین شناخت حماقت و جهالت نیز در پی باد زحمت کشیدن بوده است؛ این نیز بیهوده بوده است. تنها چیزی که "حکمت" به ارمغان می‏آورد غم و حزن است. البته واعظ اشاره به حکمت محض انسانی دارد؛ [۶] چنین حکمتی بیشتری مکشوف کننده وضعیت انسان است، اما ثمرات آن برای ما بیهوده و یاس‏آور است.
------- زیرنویس -------
۲ – اصطلاح زیر آسمان (آیه ۳)، زیر آفتاب (آیه ۹)، و "روی زمین" همگی مترادف و هم معنی هستند. 
۳ – واعظ برای تاثیر سخنان فصیح خود، احتمالا بیش از حد نگاهی بدبینانه داشته است. تعداد زیادی چیزهای جدید، اختراعات جدید، داروهای جدید، و روشهای سیاسی جدید وجود دارند اما همه اینها نه برای مفهوم زندگی، بلکه برای راحتی زندگی هستند. دوباره وقتی واعظ می‏گوید ذكری‌ از پیشینیان‌ نیست‌ (آیه ۱۱)، او خیلی ساده می‏گوید هیچ ذکر با ارزشی وجود ندارد؛ "پیشینیان" مفهوم زندگی را نیافته‏اند. نسلها می‏آیند و می‏روند (آیه ۴)، و هیچ کدام از آنها اهمیتی ندارند. این چکیده چیزی است که صرفا حکمت انسانی به ارمغان می‏آورد. 
۴ – برای آگاهی از مفهوم "فدیه دهنده"، خروج ۱۳: ۱۱-۱۶؛ روت ۲: ۱۹-۲۰ و تفسیر آنها؛ فهرست لغات: فدیه، مشاهده شود.
۵ - حکمتی را که واعظ در این فصلهای اولیه به آن اشاره می‏کند، حکمت انسانی و دنیوی است. این حکمت کتاب امثال نیست که بر اساس ترس از خداوند قرار دارد (امثال ۹: ۱۰).
۶ – در آیه ۱۸، واعظ به حکمت و علم اشاره می‏کند؛ در کتاب مقدّس دو واژه بعضی اوقات بطور متناوب استفاده می‏شوند (امثال ۱: ۷؛ ۹: ۱۰ مشاهده شود). هر چند بر طبق استعمال و کاربرد معمول، علم سبب آگاهی و درک واقعیتها و حقایق است؛ از طرف دیگر حکمت چیزی است که همواره از طرف خداوند ساطع می‏شود؛ در انتها، منبع نهایی هر دو خداوند است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر