خدا گفت: «روشنایی باشد،» و روشنایی شد. خدا دید که روشنایی نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا کرد. خدا روشنایی را «روز» و تاریکی را «شب» نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز اول. و خدا گفت: «فلکی باشد میان آبها، و آبها را از آبها جدا کند.» پس خدا فلک را ساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. خدا فلک را «آسمان» نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز دوم. و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یک جا گرد آیند و خشکی پدیدار شود.» و چنین شد. خدا خشکی را «زمین» و اجتماع آبها را «دریا» نامید، و خدا دید که نیکوست. آنگاه خدا گفت: «زمین نباتات برویاند، گیاهانی که دانه تولید کنند و درختان میوهای که میوۀ دانهدار بیاورند، گونه به گونه، بر روی زمین.» و چنین شد. (1 پیدایش:3-11
۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه
خدا گفت:
خدا گفت: «روشنایی باشد،» و روشنایی شد. خدا دید که روشنایی نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا کرد. خدا روشنایی را «روز» و تاریکی را «شب» نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز اول. و خدا گفت: «فلکی باشد میان آبها، و آبها را از آبها جدا کند.» پس خدا فلک را ساخت و آبهای زیر فلک را از آبهای بالای فلک جدا کرد. و چنین شد. خدا فلک را «آسمان» نامید. شامگاه شد و بامداد آمد، روز دوم. و خدا گفت: «آبهای زیر آسمان در یک جا گرد آیند و خشکی پدیدار شود.» و چنین شد. خدا خشکی را «زمین» و اجتماع آبها را «دریا» نامید، و خدا دید که نیکوست. آنگاه خدا گفت: «زمین نباتات برویاند، گیاهانی که دانه تولید کنند و درختان میوهای که میوۀ دانهدار بیاورند، گونه به گونه، بر روی زمین.» و چنین شد. (1 پیدایش:3-11
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر