۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

"آنچه مقدس است


 برخورد ما با "سگان" و "گرازان" (۶)
"آنچه مقدس است به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند."
در وهله اول چنین کلماتی از سوی عیسی تکان‌دهنده می‌نماید، خاصه در موعظه بالای کوه، و آن هم بلافاصله پس از دعوت او به برخورداری از رفتاری برادرانه و سازنده. اما عیسی به صراحت گفتار مشهور بود (لوقا ۱۳:‏۳۲؛ متی ۲۳:‏۲۷، ۳۳). در اینجا او تأکید می‌کند که بعضی از انسانها هستند که مانند حیوانات عمل می‌کنند، بنابراین می‌توان آنان را به درستی "سگ" و "گراز" نامید.
حال این "سگان" و "گرازان" چه کسانی هستند؟ عیسی با اطلاق چنین نامهایی به ایشان، مشخص می‌سازد که آنان نه فقط بیشتر حیوانند تا انسان، بلکه حیواناتی هستند با عادات کثیف. یک یهودی هرگز خوراک "مقدس" را به سگهای نجس نمی‌داد (شاید خوراکی که قبلاً برای خدا قربانی کرده بود). همچنین هیچگاه به این فکر نمی‌افتاد که مروارید را پیش گرازها بیندازد. آنها نه فقط نجس بودند، بلکه ممکن بود که مروارید را با فندق و یا نخود اشتباه بگیرند و بکوشند آن را بخورند و بعد، وقتی دیدند که خوردنی نیست، آن را لگدمال کنند و به کسی که آن را داده است حمله‌ور شوند.
اما اگر تصویر یا مثل روشن است، معنایش چیست؟ چیز "مقدس" چیست و " مروارید‌ها" چه می‌باشند؟ به جاست که آن را مربوط بدانیم به "مرواریدهای گرانبها" در مثلی که در متی ۱۳:‏۴۵-۴۶ بیان فرموده است؛ در آنجا، مروارید گرانبها اشاره دارد به ملکوت خدا یا نجات، و در حالت کلی‌تر، به انجیل. اما با اینحال نمی‌توانیم از این نکته این نتیجه احتمالی را بگیریم که عیسی ما را از بشارت انجیل به بی‌ایمانان منع می‌کند. چنین فرضی در حکم معکوس کردن تمامی عهدجدید می‌شود و نقض فرمان "مأموریت بزرگ" مبنی بر اینکه برویم و همه امت‌ها را شاگرد سازیم (فرمانی که انجیل متی را به پایان می‌برد).
لذا "سگان" و "گرازان" باید کسانی باشند که فرصتی وافر برای شنیدن و دریافت مژده انجیل داشته‌اند، اما با قاطعیت، و حتی با گستاخی، آن را رد کرده‌اند.
واقعیت این است که اصرار بیش از حد در ارائه انجیل به چنین افراد، دعوت آنان به رد آن با اهانت و حتی کفر می‌باشد. عیسی پیش از فرستادن آن دوازده شاگرد به نخستین مأموریتشان، در توصیه‌هایی که به ایشان می‌داد، همین اصل را در مورد خدمت آنان به کار برد (متی ۱۰:‏۱۴ و لوقا ۱۰:‏۱۰، ۱۱). پولس رسول نیز از همین اصل در خدمتش پیروی کرد (اعمال ۱۳:‏۴۴-۵۱؛ ۵:۱۸،۶؛ ۲۸:‏۱۷-۲۸).
بنابراین، شهادت مسیحی و موعظه بشارتی ما نباید کاملاً بدون تشخیص انجام شود. اگر کسانی فرصت بسیار برای شنیدن حقیقت داشته‌اند ولی به آن واکنش مثبت نشان نمی‌دهند، اگر با لجاجت به مسیح پشت می‌کنند، و اگر (به عبارتی دیگر) خود را در نقش "سگان" و "گرازان" قرار می‌دهند، نباید بی‌وقفه به بشارت خود ادامه دهیم، زیرا این چنین اجازه می‌دهیم که انجیل خدا زیر پایشان لگدمال شود و ارزشش را از دست بدهد. اما در عین حال رها کردن مردم نیز اقدامی است بسیار جدی.
من شخصاً در تجربه خودم فقط یک یا دو مورد را به یاد دارم که احساس کرده‌ام که برداشتن چنین گامی درست است. این تعلیم عیسی فقط برای موقعیت‌های استثنایی است؛ وظیفه عادی مسیحی ما این است که با مردم شکیبایی و پشتکار داشته باشیم، همانگونه که خدا نیز با ما شکیبایی و پشتکار داشته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر