شخص مسیحی نباید ریاکار باشد (۳و۴)
پیشتر عیسی ریاکاری ما را در ارتباطمان با خدا مطرح ساخت، یعنی به جا آوردن دینداریمان در مقابل مردم تا ما را ببینند؛ اینک او ریاکاریمان را در رابطهمان با دیگران مطرح میسازد، یعنی دخالت در اشتباهات ایشان و در همان حال، کوتاهی در رسیدگی به خطاهای بسیار جدیتر خودمان. این نیز دلیل دیگری است برای اجتناب از داوری کردن دیگران، زیرا ما نه فقط انسانهای خطاکاری هستیم (و نه خدا)، بلکه انسانهای سقوط کرده نیز میباشیم. سقوط سبب شده که همه ما گناهکار باشیم. لذا مطلقاً در موقعیتی نیستیم که به داوری و قضاوت بر همنوعان گناهکار خود بنشینیم؛ ما صلاحیت مسند قضاوت را نداریم.
تصویر کسی که در تلاش است که با یک عمل جراحی ظریف، ذره خاکی را از چشم دوستش بیرون آورد، در حالیکه الوار بزرگی در چشم خودش دیدش را کاملاً مسدود میسازد، تا حد نهایت مضحک است. این گرایش زیانبار در ما هست که اشتباهات دیگران را بزرگ بنماییم و جدیت اشتباهات خود را کوچک. در مورد خودمان نگرشی مثبت داریم و در مورد دیگری نگرشی بدبینانه. لذا عبارت "ای ریاکار" (۵) در اینجا عبارتی است کلیدی. به علاوه، این نوع ریاکاری ناخوشایندترین نوع آن است زیرا عملی به ظاهر مهرآمیز (بیرون آوردن ذرهای آشغال از چشم کسی) وسیلهای میشود برای مباهات کردن به خویشتن.
به جای آن، آنچه که باید انجام دهیم این است که در مورد خودمان معیاری دست کم به همان اندازه سخت و نقادانه را به کار ببریم که برای دیگران به کار میبریم. اگر نخست الوار را از چشم خودمان بیرون بیاوریم، واضحتر خواهیم دید تا ذره چوب را از چشم برادرمان بیرون کنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر