۱۳۹۳ مرداد ۲۰, دوشنبه

اعتراف‌ به‌ گناه‌


اعتراف‌ به‌ گناه‌
قصيدة‌ داود
‌ خوشابحال‌ كسي‌ كه‌ عصيان‌ او آمرزيده شد و گناه‌ وي‌ مستور گرديد. 2 خوشابحال‌ كسي‌ كه‌ خداوند به‌ وي‌ جرمي‌ در حساب‌ نياوَرَد و در روح‌ او حيله‌اي‌ نمي‌باشد.
3 هنگامي‌ كه‌ خاموش‌ مي‌بودم‌، استخوانهايم‌ پوسيده‌ مي‌شـد از نعـره‌اي‌ كه‌ تمامـي‌ روز مي‌زدم‌. 4 چونكه‌ دست‌ تو روز و شب‌ بر من‌ سنگين‌ مي‌بـود. رطوبتـم‌ به‌ خشكيِ تابستـان‌ مبـدل‌ گرديـد، سـلاه‌. 5 به‌ گناه‌ خود نزد تو اعتراف‌ كردم‌ و جرم‌ خود را مخفي‌ نداشتـم‌. گفتـم‌: عصيـان‌ خـود را 
 نـزد خداوند اقـرار مي‌كنم‌. پس‌ تو آلايش‌ گناهم‌ را عفو كردي‌، سلاه‌. 6 از اين‌ رو هر مقدّسي‌ در وقت‌ اجابت‌ نزد تـو دعـا خواهـد كـرد. وقتـي‌ كه‌ آبهاي‌ بسيار به‌ سَيَلان‌ آيد، هرگز بدو نخواهد رسيد. 7 تو ملجـاي‌ من‌ هستي‌ مرا از تنگي‌ حفظ‌ خواهي‌ كرد. مرا به‌ سرودهاي‌ نجات‌ احاطه‌ خواهي‌ نمود، سلاه‌.
8 تو را حكمت‌ خواهم‌ آموخت‌ و به‌ راهي‌ كه‌ بايد رفت‌ ارشاد خواهم‌ نمود و تو را به‌ چشم‌ خود كه‌ بر تو است‌ نصيحت‌ خواهم‌ فرمود. 9 مثل‌ اسب‌ و قاطر بي‌فهم‌ مباشيد كه‌ آنها را براي‌ بستن‌ به‌ دهنه‌ و لگام‌ زينت‌ مي‌دهند، والاّ نزديك‌ تو نخواهند آمد.
10 غمهاي‌ شرير بسيار مي‌باشد، امّا هر كه‌ بر خداوند توكـل‌ دارد رحمـت‌ او را احاطـه‌ خواهـد كرد. 11 اي‌ صالحـان‌ در خداونـد شادي‌ و وجـد كنيـد و اي‌ همـة‌ راست‌دلان‌ ترنّـم‌ نماييـد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر