۱۳۹۳ مرداد ۱۲, یکشنبه

مزامير باب 42 ( مژده براي عصر جديد )



این باب از مزامیر امروز خیلی به من قوت داد. براتون اینجا شیر میکنم شاید شما هم مثل من چشماتون باز بشه. امین

مزامير باب 42 ( مژده براي عصر جديد )

دعايي در ديار غربت 

1چنانکه آهو براي نهرهاي آب اشتياق دارد، همچنان اي خداوند جان من مشتاق توست. 
2جان من تشنه خداست، تشنه خداي زنده! چه وقت مي توانم به پيشگاه تو بيايم و تو را پرستش کنم؟ 
3روز و شب گريه مي کنم و اشکهايم تنها خوراک من هستند، دشمنانم همواره از من مي پرسند: «خداي تو کجاست؟»
4چون گذشته را به ياد مي آورم قلبم مي شکند، چگونه مردم را در روزهاي عيد به خانه خدا رهبري مي کردم و فرياد شادي برمي آورديم و سرود شکرگزاري مي خوانديم.
5چرا اين قدر افسرده ام؟ چرا اين قدر در مشکلاتم غرق شده ام؟ بر خدا اميدوار خواهم بود و يک بار ديگر او را حمد خواهم گفت خداي من و نجات دهنده من.
6در اين ديار غريب قلبم شکسته است. بنابراين از سرزمين اردن و کوههاي حرمون و مصغر تو را به ياد مي آورم و به تو مي انديشم.
7امواج غم و اندوه از سر من گذشته اند و توفانهاي غم احاطه ام کرده اند.
8خداوندا، به هنگام روز، محبّت بي پايان خود را شامل حال من بگردان تا من هم شبانگاه سرود شکرگزاري تو را بخوانم و به درگاه تو که خداي حيات بخش من مي باشي، دعا کنم.
9به خدا که تکيه گاه من است مي گويم: «مرا فراموش کرده اي؟ چرا به خاطر ظلم دشمنان پريشان باشم؟»
10سخنان توهين آميز آنها مانند زخمي کشنده، مرا آزار مي دهد، هميشه مي پرسند: «خداي تو کجاست؟»
11چرا اين قدر افسرده ام؟ چرا اين قدر در مشکلاتم غرق شده ام؟ بر خدا اميدوار خواهم بود، و يک بار ديگر او را حمد خواهم گفت خداي من و نجات دهنده من

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر