انجیل يوحنا
فصل 20
فصل 20
1 بامدادان در اوّل هفته، وقتی که هنوز هوا تاریک بود، مریم مَجْدَلیّه به سر قبر آمد و دید که سنگ از قبر برداشته شده است.
11 امّا مریم بیرون قبر، گریان نشسته بود و چون میگریست به سوی قبر خم شده،
14 سپس به عقب ملتفت شده، عیسی را ایستاده دید لیکن نشناخت که عیسی است.
15 عیسی بدو گفت، ای زن برای چه گریانی؟ که را میطلبی؟ چون او گمان کرد که باغبان است، بدو گفت: ای آقا اگر تو او را برده ای، به من بگو او را کجا گذاردهای تا من او را بیابم .
16 عیسی بدو گفت، ای مریم..!
پس او برگشته، عیسی را دید، گفت، ربونی (یعنی ای خدای من ) ,
" جل و جلال بر نام خداوندمان عیسی مسیح باد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر