مثال وصله کردن لباس تازه و مشک تازه
متی 9: 16- 17
مرقس 2: 21- 22
لوقا 5: 36- 38
این یکی از مثالهایی است که در هر سه انجیل آن را میخوانیم. هر وقت شما مطلبی را در هر سه انجیل میخوانید باید کمی بیشتر بر آن تعمق کنید. و بپرسید: چرا؟ اهمیت آن در چیست؟ البته این به این معنا نیست که اگر یک واقعه در هر سه انجیل قید نشده حائز اهمیت نیست. ابدا! به یاد داشته باشید که تمام کتابمقدس از الهام خداست. و تمام کتابمقدس برای بنا کردن، تنبیه کردن، هشدار کردن، مهیا کردن ایماندار برای زیستن در کاملیت میباشد. اما تکرار یک واقعه، یک جمله، یک عبارت، در طول کتابمقدس همواره باید توجه ما را به خود جلب کند.
قبلا در مقالۀ کلی تفسیر و درک امثال نوشتم که برای درک و تفسیر یک مثل باید به چند سوال پاسخ بدهیم:
الف- چه کسی مثال را میگوید؟
ب- چه کس یا کسانی آن مثل را میشنوند؟
پ- دلیل و واقعۀ پیرامون مثل چیست؟ چرا این مثل گفته شده است؟
ت- نکتۀ محوری و اساسی مثل چیست؟
ث- چه تصویری به ما داده شده است؟
شما باید قادر باشید با خواندن یک مثال و پاسخ دادن به این قبیل سوالات آن مثال را تفسیری درست و کتابمقدسی بکنید. در این مثال که پیش رو داریم اینگونه میخوانیم:
" هیچکس بر جامۀ کهنه پارچۀ نو وصله نمیکند زیرا که آن وصله از جامه جدا میگردد و دریدگی بدتر میشود. و شراب نو را در مشکهای کهنه نمیریزند و الامشکها دریده شده شراب ریخته و مشکها تباه گردد بلکه شراب نو را در مشکهای نو میریزند تا هر دو محفوظ باشد."( متی9: 16- 17 )
در مرقس میخوانیم:" و هیچکس بر جامۀ کهنه پارهایی از پارچۀ نو وصله نمیکند و الا آن وصلۀ نو از آن کهنه جدا میگردد و دریدگی بدتر میشود. و کسی شراب نو را درمشکهای کهنه نمیریزد و گر نه آن شراب نو مشکها را بدرد و شراب ریخته مشکها تلف میگردد بلکه شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت."( مرقس 2: 21- 22) در لوقا میخوانیم:" و مثالی برای ایشان آورد که هیچکس پارچهایی از جامۀ نو را بر جامۀ کهنه وصله نمیکند و الا آن نو را پاره کند و وصلهایی که از نو گرفته شد نیز در خور آن کهنه نبود. و هیچکس شراب نو را در مشکهای کهنه نمیریزد و الا شراب نو مشکها را پاره میکند و خودش ریخته و مشکها تباه میگردد. بلکه شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت تا هر دو محفوظ بماند."( لوقا 5: 36- 38)
عیسای مسیح این مثال را میگوید. اما مخاطبین او چه کسانی هستند؟ اگر خوب دقت کنید و کمی به عقب برگردید و آیات قبلی را بخوانید، میبینید که عیسای مسیح به همراه شاگردان او برای ناهار به همراه دعوتی که شده بود وارد منزل مردی به نام لاوی یا متی که پیشۀ باجگیری را داشت میشود. راویان انجیل در هر سه کتاب این را برای ما قید میکنند. در میان شاگردان و خود عیسای مسیح، افراد دیگری نیز در این مهمانی بودند. ما که از شرق هستیم این برای ما آشنا میباشد. آقا تقی سر کوچه مهمانی میداد، تمام کوچه میفهمید و تا میجنبیدی تمام کوچه در منزل آقا تقی جمع شده بودند! و در میان این جماعت هر نوع آدمی میامد. کشاورز، بنا، راننده، کارمند، پیر و جوان. در منزل متی نیز همین بود. میخوانیم که:" و لاوی ضیافتی بزرگ در خانۀ خود برای او( برای عیسای مسیح) و جمعی بسیار از باجگیران و دیگران با ایشان نشستند."( لوقا 5: 29) خود متی( صاحب خانه و راوی انجیل) کمی بیشتر برای ما مهمانان را تشریح میکند:" باجگیران و گناهکاران آمده با عیسی و شاگردانش بنشستند."( متی 9: 10). عیسای مسیح و شاگردانش و این جماعت در زیر یک سقف نشسته و به خوردن مشغول میشوند. و این اشکال ایجاد میکند! طبق معمول برای فریسیان. پس آنها عیسای مسیح و شاگردان او را به زیر سوال میبرند. از شاگردانش میپرسند که چرا استاد شما با باجگیران و گناهکاران نشسته و میخورد؟ عیسای مسیح به آنانی که خود را بهتر از هر کسی میدانستند میفرماید:" نه تندرستان بلکه مریضان احتیاج به طبیب دارند."( متی 9: 12) و وقتی آنها از این پاسخ دندان شکن غافلگیر میشوند، اعتراض دوم خود را میکنند. متی مینویسد:" آنگاه شاگردان یحیی نزد وی آمده گفتند چونست که ما و فریسیان روزۀ بسیار میداریم لکن شاگردان تو روزه نمیدارند؟" مرقس مینویسد:" و شاگردان یحیی و فریسیان روزه میداشتند پس آمده بدو گفتند چونستکه شاگردان یحیی و فریسیان روزه میدارند و شاگردان تو روزه نمیدارند؟" لوقا مینویسد:" پس بوی گفتند از چه سبب شاگردان یحیی روزۀ بسیار میدارند و نماز میخوانند و همچنین شاگردان فریسیان نیز لیکن شاگردان تو الکل و شرب میکنند؟" بله بعدا میخوانیم که خود یحیی و شاگردان او روزۀ بسیار میگرفتند. و ما میدانیم که فریسیان نیز دو روز در هفته روزه میگرفتند. ( لوقا 18: 12 ).
اما لطفا دقت کنید به این واقعه، ابتدا از او گلایه کرده بودند که چرا با گناهکاران مینشیند. اکنون از او گلایه میکنند چرا شاگردان او روزه نمیگیرند. خیلی جالب است بدانیم که موضوع اصلا بر روی روزه گرفتن شاگردان یحیی یا شاگردان مسیح نبود. موضوع خود عیسای مسیح بود. خود او برای آنها مشکل بود. برای اینکه همین فریسیانیکه در لوقا از او ایراد میگیرند که چرا شاگردان یحیی روزه میگیرند اما شاگردان او نه، حتی خود یحیی را نیز زیر سوال برده بودند. عیسای خداوند در بارۀ این فریسیان اینگونه میفرماید:" مردمان این طبقه را به چه تشبیه کنم و مانند چه میباشند. زیرا که یحیی تعمید دهنده آمد که نه نان میخورد و نه شراب میاشامید میگویید دیو دارد. پسر انسان آمد که میخورد و میاشامد میگویید اینک مردیست پرخور و باده پرست و دوست باجگیران و گناهکاران."( لوقا 7: 32- 34)
و وقتی شاگردان یحیی و فریسیان در بارۀ روزۀ شاگردان او، او را مواخذه میکنند. او به آنان میفرماید که او بر روی زمین مانند دامادی آمده است. دامادی که آمده بود تا عروس خود(کلیسا) را به عقد خود در آورد، این داماد اکنون بر روی زمین قدم میزند و در میان کلیسای خود میخرامد، پس باید جشن گرفت و شاد بود. زیرا جشن عظیمی برپا شده است و همه برای این عروسی دعوت شدهاند. همه میتوانند به جشن این عروسی وارد شوند. از این شام بخورند و از وجود داماد لذت ببرند، اما چندی نمیگذرد که این داماد جان خود را برای عروس خود خواهد داد. کشته خواهد شد تا کلیسای خود را برای پدر آسمانی خود پاک و مقدس گرداند تا روح و جلال خداوند یکبار دیگر از آسمان آمده و در آن برای ابد ساکن گردد و هر کدام از میزبانان این مهمانی که دعوت را پذیرفته و برگزیده شدهاند را به معبدی مقدس مبدل سازد که روحالقدس در آن ساکن خواهد شد. پس از اینکه داماد بر دار شد و جان خود را داد و به آن مکانی بازگشت که از آن آمده بود، یعنی دست راست حضرت اعلی، سپس در غیبت او و نبودن حضور جسمانی او، جان عروس (کلیسا) برای او گداخته میشود و روز و شب منتظر بازگشت او خواهد بود. در آن زمان است که عروس در عزا و دوری و ماتم خواهد بود، نه اکنون.
وقتی عیسای خداوند این را به حضار فرمود کسی آن را درک نکرد( طبق معمول!) پس در ادامۀ این تشریح آسمانی از خود، مرگ خود، و کار عظیم رستگاری، او مثالی را میزند تا همه رمز الهی پارسایی و پرهیزکاری را درک کنند که نه در شریعت و قوانین عهد قدیم، بلکه بر ستون استوار عهد جدید بنا گشته است.
در این مثال عیسای مسیح دو شئی را اشاره میکند: لباس کهنه و نو، مشک کهنه و نو. باید خیلی مراقب باشیم که اینگونه تفسیر نکنیم که عیسای مسیح میگوید شریعت موسی، کهنه و قدیمی میباشد و دیگر به درد نمیخورد. او قصد توهین کردن و بی ارزش کردن شریعت موسی را ندارد. بلکه قصد دادن نگاهی تازه و تشریح عهد تازه را برای مردم دارد. همان عهد تازهایی که 700 سال پیش یهوه از زبان ارمیاء نبی به تمامی قوم وعده داده بود:" خداوند میگوید اینک ایامی میاید که با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست. شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود."( ارمیاء نبی 31: 31 و 33) این عهد تازه دقیقا همان شراب تازهایست که عیسای مسیح در مثال خود در این گفتگوی این مقاله از آن سخن میگوید. این عهد تازه همان لباس تازه است. عیسای مسیح نمیگوید شریعت کهنه شده است، میگوید امروز عهدی تازه استوار شده است و شما نمیتوانید این عهد تازه را در چهارچوب عهد قدیم بسنجید. غیرممکن است! همه چیز عوض شده است. شریعت خداوند سایۀ آمدن عیسای مسیح بود. شریعت خداوند در عیسای مسیح به کمال رسید:" تمام شد." انجام شده است. اکنون همه چیز تازه میشود و دیگر نباید در طرز تفکر قدیمی و راه و شیوۀ قدیمی خدا را خشنود ساخت. ما هرگز قادر نبودیم و نیستیم تا با شریعت و انجام قوانین دینی و مذهبی خدا را خشنود کنیم. هرگز! این دقیقا عمق اندوه و ماتم من برای قوم اسماعیل است. برای گوسفندان گمشدۀ اسماعیل. دیروز بت پرست و یاغی. امروز اسیر مذهب و شریعت. دیروز بدون خدای واحد. امروز پرستندۀ خدایی دروغین. خدای دروغینی که آنها را تشویق کرده است تا شریعت و قوانینی که قوم یهود را نتوانست رستگار سازد را تکرار کنند!؟
موضوع روزه نبود. عیسای مسیح هرگز با روزه گرفتن مخالفت نکرده است. خود او چهل روز روزه گرفت. نگاه کنید به اعمال رسولان، کلیسای او بارها روزه گرفت. ما امروز با هدایت روح مقدس خود روزه میگیرم. موضوع روزه نبود. موضوع طرز تفکر قدیمی و کهنۀ شاگردان یحیی و فریسیان در خصوص زهد و پارسایی و تقوی بود. گمان آنها این بود این اخلاقیات روحانی تنها بواسطۀ روزه و نخوردن و نیاشامیدن و محدود کردن روابط خود با اطرافیان بدست میاید. هر چند ما از آنها ایراد نمیگیرم. زیرا در این زمان تمام اسرائیل تحت تاثیر فرهنگ یونان و روم باستان بود. اسرائیلیان سعی میکردند تا قدوسیت و پاکدامنی خود را بر طبق شریعت موسی نگه دارند. اما کجای شریعت موسی در بارۀ روزه گرفتن صحبت کرده است! بلکه موسی برای گرفتن ده فرمان چهل روز و چهل شب هیچ نخورد، اما کتابمقدس نمیگوید که او روزه داشت. روزه هرگز بخشی از شریعت موسی نبوده است. اما بارها میخوانیم که روزه گرفتن راه گریزی برای افرادی بوده است که قلب و جان خود را مطیع خداوند نکرده بودند. کتابمقدس بیشتر از آنانی سخن میگوید که روزه میگرفتند، تقریبا به طور منظم هم روزه میگرفتند و در آن هم بسیار جدی بودند، اما هرگز رحمت و محبت و گذشت و خویشتنداری و یاری رساندن به دردمندان را پیشه نکرده بودند. و این همان فریاد اشعیاء نبی در فصل 58 میباشد.( اشعیاء 58: 5- 9) یا در زکریاء نبی میخوانیم که رهبران مذهبی دین به طور مرتب روزه میگرفتند، اما قلب و دل آنها هرگز با خدا نبوده است. هرگز در تازگی پرستش یهوه به سر نمیبردند.( زکریاء 7: 3 و 5 و 8: 19). کتابمقدس بیشتر آنانی که روزه میگرفتند اما قلب و جان خود را به خدا نمیدادند را بیشتر از آنانی که اصلا روزه نمیگرفتند مواخذه کرده است! اشکال کجا بود؟ تظاهر و ریا. خودنمایی. و همین افراد، در این تظاهر، روزه و مراسم ساختگی و بی روح و مُردۀ خود را شریعت کرده بودند و قصد داشتند تا آن را به خورد مردم بدهند. و عیسای مسیح از تظاهر این مذهبیون که روزه گرفتن را شریعت کرده بودند و چماق آن را بر سر دیگران میزدند متنفر بود. او در موعظۀ سر کوه به شاگردان خود میگوید وقتی روزه میگیرند نباید مانند فریسیان باشند، زیرا آنها چهره و ظاهر خود را طوری عوض میکنند تا دیگران ببینند که آنها روزه دارند. عیسای مسیح میفرماید روزۀ ما باید برای خودمان و خدای خودمان باشد! در خلوت، بدون تظاهر و بدون چماق کردن آن و میزان شدن آن برای سنجش روحانیت ما. عیسای مسیح میفرماید تمامی این طرز تفکر قدیمی و کهنه میباشد، اما آنچه من به شما تعلیم میدهم و روح مقدس خدا شما را به آن مهیا میسازد، تمام خلقتی تازه و طبیعتی تازه و نوین است. در این خلقت تازه که مانند شراب تازه میماند، تفکر و باور شما تماما عوض میشود. شما تبدیل میشوید و زمانی که در این تبدیل شراب تازه را دریافت کردید ، این شراب تازه نگاه و باور و اندیشهایی تماما تازه در مسیح به شما میدهد.
تمامی طرز تفکر مسیحی در خصوص تمامی زندگی، دنیا، روابط، تازه میگردد. دیگر ما قدیمی و مانند طبیعت قدیمی فکر نمیکنیم و عمل نمیکنیم. و متاسفانه هستندکلیساهایی ایرانی و کشیشان ایرانی و معلمان کتابمقدس که هنوز نتوانستهاند این شراب تازه را در مشک تازه خود بریزند. مشک آنها هنوز کهنه است یا بهتر بگویم که به دلیل عدم زیستن در زیر قوت و برکت فیض خداوند مشکهای آنها کهنه شده است. در صورتی که هرگز نباید میشد. زیرا همۀ ما در مسیح خلقت تازه هستیم. اما متاسفانه مانند کلیسای افسس از راهی که بودند گمراه شدهاند. یا مانند کلیسای قرنتس درگیر موضوعات و جدالهای روحانی بیفایده شدهاند که این مشک آنان را کهنه و کهنه کرده است. شراب مسیح همواره تازه است. این شراب هرگز کهنه نمیگردد. ردای سفید مسیح که به ما داده است هرگز کهنه نمیگردد. مبادا مشک ما در زندگی روزمره و عادی و تکراری و قوانین و مقررات انسانی کلیسایی کهنه شود. مبادا سعی کنیم تا وصلهایی از افکار قدیمی و کهنۀ طبیعت قدیمی خودمان را بر این لباس تازۀ مسیح بزنیم.
درسی برای ما ایمانداران
این مثل برای ما این هشدار را نیز دارد، خواهشمند هستم که شیوۀ پرستش و نیایش و تقوای خودتان را به برادر و خواهر مسیحی خود دیکته نکنید. فکر نکنید چون دیگران مانند شما به روزه و دعا کردن و یا دیگر امور روحانی نگاه میکنند، آنها ضعف روحانی دارند و شما نه. شاگردان یحیی و فریسیان با فریاد و اعتراض به مردم رساندند که آنها روزه میگیرند و پرستش میکنند. ما نباید هیچکدام از تمرینات روحانی خود را روی پیشانی خودمان ببندیم و در کلیسا و خیابان و محل کار خودمان راه برویم! میخواهید روزه بگیرید، خداوند به شما برکت بدهد و به شما قوت بدهد، آن را برای خودتان بگیرید، به من نگویید و به رخ من نکشید!
چرا؟ زیرا ما تازه شدهایم. در مسیح همه چیز تازه شده است. باید فرهنگ زیستن در این تازگی را روز به روز تمرین کنیم. کهنه نشویم. تازه بمانیم. اگر بشویم، مقصر خودمان هستیم. مسیح و شراب دستان مبارک او همواره تازه و مست کننده است. مشکهای خود را برای این شراب تازه حفظ کنیم
متی 9: 16- 17
مرقس 2: 21- 22
لوقا 5: 36- 38
این یکی از مثالهایی است که در هر سه انجیل آن را میخوانیم. هر وقت شما مطلبی را در هر سه انجیل میخوانید باید کمی بیشتر بر آن تعمق کنید. و بپرسید: چرا؟ اهمیت آن در چیست؟ البته این به این معنا نیست که اگر یک واقعه در هر سه انجیل قید نشده حائز اهمیت نیست. ابدا! به یاد داشته باشید که تمام کتابمقدس از الهام خداست. و تمام کتابمقدس برای بنا کردن، تنبیه کردن، هشدار کردن، مهیا کردن ایماندار برای زیستن در کاملیت میباشد. اما تکرار یک واقعه، یک جمله، یک عبارت، در طول کتابمقدس همواره باید توجه ما را به خود جلب کند.
قبلا در مقالۀ کلی تفسیر و درک امثال نوشتم که برای درک و تفسیر یک مثل باید به چند سوال پاسخ بدهیم:
الف- چه کسی مثال را میگوید؟
ب- چه کس یا کسانی آن مثل را میشنوند؟
پ- دلیل و واقعۀ پیرامون مثل چیست؟ چرا این مثل گفته شده است؟
ت- نکتۀ محوری و اساسی مثل چیست؟
ث- چه تصویری به ما داده شده است؟
شما باید قادر باشید با خواندن یک مثال و پاسخ دادن به این قبیل سوالات آن مثال را تفسیری درست و کتابمقدسی بکنید. در این مثال که پیش رو داریم اینگونه میخوانیم:
" هیچکس بر جامۀ کهنه پارچۀ نو وصله نمیکند زیرا که آن وصله از جامه جدا میگردد و دریدگی بدتر میشود. و شراب نو را در مشکهای کهنه نمیریزند و الامشکها دریده شده شراب ریخته و مشکها تباه گردد بلکه شراب نو را در مشکهای نو میریزند تا هر دو محفوظ باشد."( متی9: 16- 17 )
در مرقس میخوانیم:" و هیچکس بر جامۀ کهنه پارهایی از پارچۀ نو وصله نمیکند و الا آن وصلۀ نو از آن کهنه جدا میگردد و دریدگی بدتر میشود. و کسی شراب نو را درمشکهای کهنه نمیریزد و گر نه آن شراب نو مشکها را بدرد و شراب ریخته مشکها تلف میگردد بلکه شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت."( مرقس 2: 21- 22) در لوقا میخوانیم:" و مثالی برای ایشان آورد که هیچکس پارچهایی از جامۀ نو را بر جامۀ کهنه وصله نمیکند و الا آن نو را پاره کند و وصلهایی که از نو گرفته شد نیز در خور آن کهنه نبود. و هیچکس شراب نو را در مشکهای کهنه نمیریزد و الا شراب نو مشکها را پاره میکند و خودش ریخته و مشکها تباه میگردد. بلکه شراب نو را در مشکهای نو باید ریخت تا هر دو محفوظ بماند."( لوقا 5: 36- 38)
عیسای مسیح این مثال را میگوید. اما مخاطبین او چه کسانی هستند؟ اگر خوب دقت کنید و کمی به عقب برگردید و آیات قبلی را بخوانید، میبینید که عیسای مسیح به همراه شاگردان او برای ناهار به همراه دعوتی که شده بود وارد منزل مردی به نام لاوی یا متی که پیشۀ باجگیری را داشت میشود. راویان انجیل در هر سه کتاب این را برای ما قید میکنند. در میان شاگردان و خود عیسای مسیح، افراد دیگری نیز در این مهمانی بودند. ما که از شرق هستیم این برای ما آشنا میباشد. آقا تقی سر کوچه مهمانی میداد، تمام کوچه میفهمید و تا میجنبیدی تمام کوچه در منزل آقا تقی جمع شده بودند! و در میان این جماعت هر نوع آدمی میامد. کشاورز، بنا، راننده، کارمند، پیر و جوان. در منزل متی نیز همین بود. میخوانیم که:" و لاوی ضیافتی بزرگ در خانۀ خود برای او( برای عیسای مسیح) و جمعی بسیار از باجگیران و دیگران با ایشان نشستند."( لوقا 5: 29) خود متی( صاحب خانه و راوی انجیل) کمی بیشتر برای ما مهمانان را تشریح میکند:" باجگیران و گناهکاران آمده با عیسی و شاگردانش بنشستند."( متی 9: 10). عیسای مسیح و شاگردانش و این جماعت در زیر یک سقف نشسته و به خوردن مشغول میشوند. و این اشکال ایجاد میکند! طبق معمول برای فریسیان. پس آنها عیسای مسیح و شاگردان او را به زیر سوال میبرند. از شاگردانش میپرسند که چرا استاد شما با باجگیران و گناهکاران نشسته و میخورد؟ عیسای مسیح به آنانی که خود را بهتر از هر کسی میدانستند میفرماید:" نه تندرستان بلکه مریضان احتیاج به طبیب دارند."( متی 9: 12) و وقتی آنها از این پاسخ دندان شکن غافلگیر میشوند، اعتراض دوم خود را میکنند. متی مینویسد:" آنگاه شاگردان یحیی نزد وی آمده گفتند چونست که ما و فریسیان روزۀ بسیار میداریم لکن شاگردان تو روزه نمیدارند؟" مرقس مینویسد:" و شاگردان یحیی و فریسیان روزه میداشتند پس آمده بدو گفتند چونستکه شاگردان یحیی و فریسیان روزه میدارند و شاگردان تو روزه نمیدارند؟" لوقا مینویسد:" پس بوی گفتند از چه سبب شاگردان یحیی روزۀ بسیار میدارند و نماز میخوانند و همچنین شاگردان فریسیان نیز لیکن شاگردان تو الکل و شرب میکنند؟" بله بعدا میخوانیم که خود یحیی و شاگردان او روزۀ بسیار میگرفتند. و ما میدانیم که فریسیان نیز دو روز در هفته روزه میگرفتند. ( لوقا 18: 12 ).
اما لطفا دقت کنید به این واقعه، ابتدا از او گلایه کرده بودند که چرا با گناهکاران مینشیند. اکنون از او گلایه میکنند چرا شاگردان او روزه نمیگیرند. خیلی جالب است بدانیم که موضوع اصلا بر روی روزه گرفتن شاگردان یحیی یا شاگردان مسیح نبود. موضوع خود عیسای مسیح بود. خود او برای آنها مشکل بود. برای اینکه همین فریسیانیکه در لوقا از او ایراد میگیرند که چرا شاگردان یحیی روزه میگیرند اما شاگردان او نه، حتی خود یحیی را نیز زیر سوال برده بودند. عیسای خداوند در بارۀ این فریسیان اینگونه میفرماید:" مردمان این طبقه را به چه تشبیه کنم و مانند چه میباشند. زیرا که یحیی تعمید دهنده آمد که نه نان میخورد و نه شراب میاشامید میگویید دیو دارد. پسر انسان آمد که میخورد و میاشامد میگویید اینک مردیست پرخور و باده پرست و دوست باجگیران و گناهکاران."( لوقا 7: 32- 34)
و وقتی شاگردان یحیی و فریسیان در بارۀ روزۀ شاگردان او، او را مواخذه میکنند. او به آنان میفرماید که او بر روی زمین مانند دامادی آمده است. دامادی که آمده بود تا عروس خود(کلیسا) را به عقد خود در آورد، این داماد اکنون بر روی زمین قدم میزند و در میان کلیسای خود میخرامد، پس باید جشن گرفت و شاد بود. زیرا جشن عظیمی برپا شده است و همه برای این عروسی دعوت شدهاند. همه میتوانند به جشن این عروسی وارد شوند. از این شام بخورند و از وجود داماد لذت ببرند، اما چندی نمیگذرد که این داماد جان خود را برای عروس خود خواهد داد. کشته خواهد شد تا کلیسای خود را برای پدر آسمانی خود پاک و مقدس گرداند تا روح و جلال خداوند یکبار دیگر از آسمان آمده و در آن برای ابد ساکن گردد و هر کدام از میزبانان این مهمانی که دعوت را پذیرفته و برگزیده شدهاند را به معبدی مقدس مبدل سازد که روحالقدس در آن ساکن خواهد شد. پس از اینکه داماد بر دار شد و جان خود را داد و به آن مکانی بازگشت که از آن آمده بود، یعنی دست راست حضرت اعلی، سپس در غیبت او و نبودن حضور جسمانی او، جان عروس (کلیسا) برای او گداخته میشود و روز و شب منتظر بازگشت او خواهد بود. در آن زمان است که عروس در عزا و دوری و ماتم خواهد بود، نه اکنون.
وقتی عیسای خداوند این را به حضار فرمود کسی آن را درک نکرد( طبق معمول!) پس در ادامۀ این تشریح آسمانی از خود، مرگ خود، و کار عظیم رستگاری، او مثالی را میزند تا همه رمز الهی پارسایی و پرهیزکاری را درک کنند که نه در شریعت و قوانین عهد قدیم، بلکه بر ستون استوار عهد جدید بنا گشته است.
در این مثال عیسای مسیح دو شئی را اشاره میکند: لباس کهنه و نو، مشک کهنه و نو. باید خیلی مراقب باشیم که اینگونه تفسیر نکنیم که عیسای مسیح میگوید شریعت موسی، کهنه و قدیمی میباشد و دیگر به درد نمیخورد. او قصد توهین کردن و بی ارزش کردن شریعت موسی را ندارد. بلکه قصد دادن نگاهی تازه و تشریح عهد تازه را برای مردم دارد. همان عهد تازهایی که 700 سال پیش یهوه از زبان ارمیاء نبی به تمامی قوم وعده داده بود:" خداوند میگوید اینک ایامی میاید که با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهدی تازه خواهم بست. شریعت خود را در باطن ایشان خواهم نهاد و آن را بر دل ایشان خواهم نوشت و من خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود."( ارمیاء نبی 31: 31 و 33) این عهد تازه دقیقا همان شراب تازهایست که عیسای مسیح در مثال خود در این گفتگوی این مقاله از آن سخن میگوید. این عهد تازه همان لباس تازه است. عیسای مسیح نمیگوید شریعت کهنه شده است، میگوید امروز عهدی تازه استوار شده است و شما نمیتوانید این عهد تازه را در چهارچوب عهد قدیم بسنجید. غیرممکن است! همه چیز عوض شده است. شریعت خداوند سایۀ آمدن عیسای مسیح بود. شریعت خداوند در عیسای مسیح به کمال رسید:" تمام شد." انجام شده است. اکنون همه چیز تازه میشود و دیگر نباید در طرز تفکر قدیمی و راه و شیوۀ قدیمی خدا را خشنود ساخت. ما هرگز قادر نبودیم و نیستیم تا با شریعت و انجام قوانین دینی و مذهبی خدا را خشنود کنیم. هرگز! این دقیقا عمق اندوه و ماتم من برای قوم اسماعیل است. برای گوسفندان گمشدۀ اسماعیل. دیروز بت پرست و یاغی. امروز اسیر مذهب و شریعت. دیروز بدون خدای واحد. امروز پرستندۀ خدایی دروغین. خدای دروغینی که آنها را تشویق کرده است تا شریعت و قوانینی که قوم یهود را نتوانست رستگار سازد را تکرار کنند!؟
موضوع روزه نبود. عیسای مسیح هرگز با روزه گرفتن مخالفت نکرده است. خود او چهل روز روزه گرفت. نگاه کنید به اعمال رسولان، کلیسای او بارها روزه گرفت. ما امروز با هدایت روح مقدس خود روزه میگیرم. موضوع روزه نبود. موضوع طرز تفکر قدیمی و کهنۀ شاگردان یحیی و فریسیان در خصوص زهد و پارسایی و تقوی بود. گمان آنها این بود این اخلاقیات روحانی تنها بواسطۀ روزه و نخوردن و نیاشامیدن و محدود کردن روابط خود با اطرافیان بدست میاید. هر چند ما از آنها ایراد نمیگیرم. زیرا در این زمان تمام اسرائیل تحت تاثیر فرهنگ یونان و روم باستان بود. اسرائیلیان سعی میکردند تا قدوسیت و پاکدامنی خود را بر طبق شریعت موسی نگه دارند. اما کجای شریعت موسی در بارۀ روزه گرفتن صحبت کرده است! بلکه موسی برای گرفتن ده فرمان چهل روز و چهل شب هیچ نخورد، اما کتابمقدس نمیگوید که او روزه داشت. روزه هرگز بخشی از شریعت موسی نبوده است. اما بارها میخوانیم که روزه گرفتن راه گریزی برای افرادی بوده است که قلب و جان خود را مطیع خداوند نکرده بودند. کتابمقدس بیشتر از آنانی سخن میگوید که روزه میگرفتند، تقریبا به طور منظم هم روزه میگرفتند و در آن هم بسیار جدی بودند، اما هرگز رحمت و محبت و گذشت و خویشتنداری و یاری رساندن به دردمندان را پیشه نکرده بودند. و این همان فریاد اشعیاء نبی در فصل 58 میباشد.( اشعیاء 58: 5- 9) یا در زکریاء نبی میخوانیم که رهبران مذهبی دین به طور مرتب روزه میگرفتند، اما قلب و دل آنها هرگز با خدا نبوده است. هرگز در تازگی پرستش یهوه به سر نمیبردند.( زکریاء 7: 3 و 5 و 8: 19). کتابمقدس بیشتر آنانی که روزه میگرفتند اما قلب و جان خود را به خدا نمیدادند را بیشتر از آنانی که اصلا روزه نمیگرفتند مواخذه کرده است! اشکال کجا بود؟ تظاهر و ریا. خودنمایی. و همین افراد، در این تظاهر، روزه و مراسم ساختگی و بی روح و مُردۀ خود را شریعت کرده بودند و قصد داشتند تا آن را به خورد مردم بدهند. و عیسای مسیح از تظاهر این مذهبیون که روزه گرفتن را شریعت کرده بودند و چماق آن را بر سر دیگران میزدند متنفر بود. او در موعظۀ سر کوه به شاگردان خود میگوید وقتی روزه میگیرند نباید مانند فریسیان باشند، زیرا آنها چهره و ظاهر خود را طوری عوض میکنند تا دیگران ببینند که آنها روزه دارند. عیسای مسیح میفرماید روزۀ ما باید برای خودمان و خدای خودمان باشد! در خلوت، بدون تظاهر و بدون چماق کردن آن و میزان شدن آن برای سنجش روحانیت ما. عیسای مسیح میفرماید تمامی این طرز تفکر قدیمی و کهنه میباشد، اما آنچه من به شما تعلیم میدهم و روح مقدس خدا شما را به آن مهیا میسازد، تمام خلقتی تازه و طبیعتی تازه و نوین است. در این خلقت تازه که مانند شراب تازه میماند، تفکر و باور شما تماما عوض میشود. شما تبدیل میشوید و زمانی که در این تبدیل شراب تازه را دریافت کردید ، این شراب تازه نگاه و باور و اندیشهایی تماما تازه در مسیح به شما میدهد.
تمامی طرز تفکر مسیحی در خصوص تمامی زندگی، دنیا، روابط، تازه میگردد. دیگر ما قدیمی و مانند طبیعت قدیمی فکر نمیکنیم و عمل نمیکنیم. و متاسفانه هستندکلیساهایی ایرانی و کشیشان ایرانی و معلمان کتابمقدس که هنوز نتوانستهاند این شراب تازه را در مشک تازه خود بریزند. مشک آنها هنوز کهنه است یا بهتر بگویم که به دلیل عدم زیستن در زیر قوت و برکت فیض خداوند مشکهای آنها کهنه شده است. در صورتی که هرگز نباید میشد. زیرا همۀ ما در مسیح خلقت تازه هستیم. اما متاسفانه مانند کلیسای افسس از راهی که بودند گمراه شدهاند. یا مانند کلیسای قرنتس درگیر موضوعات و جدالهای روحانی بیفایده شدهاند که این مشک آنان را کهنه و کهنه کرده است. شراب مسیح همواره تازه است. این شراب هرگز کهنه نمیگردد. ردای سفید مسیح که به ما داده است هرگز کهنه نمیگردد. مبادا مشک ما در زندگی روزمره و عادی و تکراری و قوانین و مقررات انسانی کلیسایی کهنه شود. مبادا سعی کنیم تا وصلهایی از افکار قدیمی و کهنۀ طبیعت قدیمی خودمان را بر این لباس تازۀ مسیح بزنیم.
درسی برای ما ایمانداران
این مثل برای ما این هشدار را نیز دارد، خواهشمند هستم که شیوۀ پرستش و نیایش و تقوای خودتان را به برادر و خواهر مسیحی خود دیکته نکنید. فکر نکنید چون دیگران مانند شما به روزه و دعا کردن و یا دیگر امور روحانی نگاه میکنند، آنها ضعف روحانی دارند و شما نه. شاگردان یحیی و فریسیان با فریاد و اعتراض به مردم رساندند که آنها روزه میگیرند و پرستش میکنند. ما نباید هیچکدام از تمرینات روحانی خود را روی پیشانی خودمان ببندیم و در کلیسا و خیابان و محل کار خودمان راه برویم! میخواهید روزه بگیرید، خداوند به شما برکت بدهد و به شما قوت بدهد، آن را برای خودتان بگیرید، به من نگویید و به رخ من نکشید!
چرا؟ زیرا ما تازه شدهایم. در مسیح همه چیز تازه شده است. باید فرهنگ زیستن در این تازگی را روز به روز تمرین کنیم. کهنه نشویم. تازه بمانیم. اگر بشویم، مقصر خودمان هستیم. مسیح و شراب دستان مبارک او همواره تازه و مست کننده است. مشکهای خود را برای این شراب تازه حفظ کنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر